عصر نشأت مذاهب یا عصر اتباع تابعین
در خلاء زمانی وجود اصحاب و تابعین، شرایطی به وجود آمد که مذاهب فقهی متعددی رشد کردند و در کتاب اصحاب صحاح ستّه چنین آمده است.
«در این عصر اسباب و عوامل مختلف و متعددی وجود داشت که باعث بر تدوین مذهب گردید، و این عوامل مُنتج به نتایجی بدین قرار است:
۱- طبیعی بود که اتباع تابعین از آنهایی که درک حضورشان میکردند استفاده مینمودند و در مسایل مورد اختلاف هرکدام از دو گروه، مذهب شیوخ و اهل شهر خود را اختیار میکردند.
۲- بنابراین، مذهب هر امامی در شهر خود بالا گرفت و اهل هر شهری تابع مذهب امام شهر خود بودند، ولی نه به صورت تقلید بلکه به وسیله علاقه همشهری بوده قناعت میکردند، و این امامان شهر مانند: سفیان ثوری، و ابن ابیلیلی در کوفه، ابن جریح در مکه، مالک بن ماجشون در مدینه، اوزاعی در شام و لیث بن سعد در مصر. و اگر مسئلهای از تابعین شهر خود نمییافتند اجتهاد میکردند، و طبیعتاً اجتهاد به رأی ایجاد اختلاف میکند.
۳- در عصر تَبَع [۲۳]، اتباع فقهاء، چند طبقه شدند که در زمان و مشیخت فرق داشتند، و چون آراء و مذاهب زیاد شد دیگر جای آن بود که دانشمندانی مانند طبری و بیهقی به بعضی از تألیفات انفرادی بپردازند، زیرا مانند امروز مذاهب معروفه نبود که مردم یک شهر یا اقلیم و یا غیره را تحت کنترل قرار دهد.
۴- در عصر تبع و پیروان این و آن، مذاهب مختلفهای به وجود آمد مانند مذاهب ائمۀ اربعه و مذاهبی دیگر، بعضی از این مذاهب برای همیشه جاوید ماند و بعضی دیگر نابود و محو گردید. و همان مذاهبی که از بین رفتند مانند مذهب اوزاعی در شام متوفی سال ۱۵۷ و مذهب سفیان ثوری در کوفه متوفی به سال ۱۶۱ و مذهب لیث بن سعد متوفی سال ۱۷۵ در مصر که کمتر از سایر مذاهب نبودند.
در قیام دولت عباسی اهتمام و توجه به فقه و رجال آن بیشتر شد و اهتمام به سنت و جمع و تدوین گردید و در قرن دوم و سوم مذاهب چهارگانه تسنن باشکوه و عظمت، سراسر ممالک اسلامی را فراگرفت.
[۲۳] تَبَع: پیروی.