ذکر امام ، شافعی المطّلبی/
آن سلطان شریعت، آن برهان حقیقت، آن مفتی اسرار الهی، آن مهدی اطوار نامتناهی، آن وارث و ابن عم نبی، وتد [۴۵۰]عالم، شافعی المطّلبیس شرح او دادن حاجب نیست، که نور جمله عالم، از پرتو شرح صدر اوست. فضایل و شمایل و مناقب او بسیار است. وصف او، این تمام است که: شعبه دوحه [۴۵۱]نبوی است و میوۀ شجرۀ مصطفوی و در فراست و سیاست [و کیاست]، یگانه بود و در مروت و فتوت اُعجوبه بود. هم کریم جهان بود و هم جواد زمان. هم افضل عهد بود و هم اعلم وقت. هم حجه الائمه من قریش [۴۵۲]و هم مقدّم «قدّموا قریش» [۴۵۳]. ریاضت و کرامت او، نه چندان است که این کتاب، حمل آن تواند کرد. در سیزده سالگی در حرم میگفت: «سلونی ما شئتم» [۴۵۴]و در پانزده سالگی فتوا میداد [۴۵۵].
[۴۵۰] میخ، پایه استحکام عالم، جمع آن اوتاد است که گروهی از عرفا و صوفیان را گویند. [۴۵۱] درخت بزرگ. [۴۵۲] هم دلیلی برای اثبات حدیث «الأئمة من قریش»بود. [۴۵۳] هم پیشرو فرمان «قدّموا قریش» بود، یعنی قریش را پیش بیندازند. [۴۵۴] هرچه میخواهید از من بپرسید. [۴۵۵] تذکرة الأولیاء، ۲۴۹.