شافعی و نعمان ثانی
افلاکی به هنگام نقل قول از بزرگان و دانشمندان و عارفان، آنان را به ابوحنیفه ثانی و شافعی دوم معرفی میکند و در آثار نویسندگان و شاعران، بارها این تشبیه صورت گرفته است چنانکه میگوید: روایت چنان کردند که روزی قاضی سراجالدین اُزموی/که در جمیع علوم عقلی و نقلی شافعی ثانی بود از چند فن معتبر، مسایل مشکل و نُکت غرّا، استنباط کرده، مستحضر گشت و به شاگردان خود تفهیم کرد که وقتی که مرا در مجمع اُمرا و فُضلا با حضرت مولانا اتفاق افتاد، میخواهم که فضیلت و چستی خود را به وی بنمایم، تا معلوم کند که دانشمندی چیست؟ [۵۸۰]
همچنان خدمت ملک الـمدرسین، زبده الـمتأخرّین، بحر الـمعقول و الـمنقول، الجامع بین الفرو والأصول، مولانا زین الـملّة والدّین عبدالـمؤمن التوقاتی/،که استاد اکابر علوم و نادر ممالک روم بود و او را نعمان ثانی و عمّان معانی خواندندی و در عمل تقوی و علم فتوا، ابویوسف دوم [۵۸۱]و این بنده هم از شاگردان کمتر اوست، روزی در مجمع علمای توقات در مدرسۀ معینالدین پروانه روایت کرد ... [۵۸۲].
مولانا با این پاسخ، بلند نظری و وسعت اندیشه و خدامحوری اسلام را به حسام الدین چلبی نشان میدهد، و به او گوشزد میکند که دین، مارواء تعصبها و تنگ نظریها است، عبادت چه بر م بنای مذهب حنفی یا شافعی یا ... باشد، باید آدمی را از شرک دور کند و به توحید برساند و قلب او را از آلودگیها پاک سازد تا بتواند انوار الهی را در خود جای دهد و وسوسههای شیطانی را براند.
[۵۸۰] منبع مذکور، ۴۱۰. [۵۸۱] ابویوسف شاگرد برجسته ابوحنیفه بوده است. [۵۸۲] مناقب العارفین، جلد ۱، ۵۵۹.