«الوقتُ سیفٌ» کلام امام شافعی
زمان، آبستن حوادث و اتفاقات است و کلیه رخدادها و پیشآمدهای بشری در ظرف زمان به وجود آمدهاند و هیچ پدیدهای در جهان بیبستر زمان به وقوع نمیپیوندد. البته زمان قراردادی که نقطههای اتصالی زنجیره وجود است با زمانی که «انیشتین» میگوید «بُعد چهارم» است متفاوت میباشد.
ماحصل کلام این است که اندیشمندان ژرفنگر و کاوشگران نیکاندیش، هیچگاه فرصتهای ثانیهها، دقایق و ساعات زمان را از دست ندادهاند و برای انسان روشنفکر و مسئول و متعهد هر آن و لحظه، راز ویژهای دارند. امام شافعی در ارزش و اهمیت آن میگوید: «الوقت سیفٌ قاطعٌ» [۱۳۱].
علامه اقبال لاهوری شاعر آزاده و مسلمان پاکستانی سخن متین و گوهرآسای امام را این چنین میآراید:
«سبز بادا خاک پاک شافعی
عالمی سرخوش زتاکِ
[۱۳۲]شافعی
فکرِ او کوکب ز گردون چیده است
سیف برّان، وقت را نامیده است
من چه گویمسرّ اینشمشیر، چیست
آبِ او سرمایهدار از زندگیست
صاحبش بالاتر از امید و بیم
دست او بیضاتر از دست کلیم
[۱۳۳]
سنگ از یک ضربت اوتر شود
بحر از محرومی نم، بر شود
در کفِ موسی همینشمشیر بود
کار او بالاتر از تدبیر بود
سینه دریای احمر پاک کرد
قُلزُمی
[۱۳۴]را خشک مثل خاک کرد
پنجۀ حیدر که خیبرگیر بود
قوت او از همین شمشیر بود
گردش گردون گردان، دیدنی است
انقلاب روز و شب، فهمیدنی است
ای اسیر دوش و فردا، در نگر
در دل خود، عالم دیگر نگر
در گل خود، تخم ظلمت کاشتی
وقت را مثل خطی پنداشتی
باز با پیمانه لیل و نهار
فکر تو پیمود طول روزگار
ساختی این رشته را زنّار دوش
گشتهای مثل بتان باطل فروش
کیمیا بودی و مُشت گل شدی
سرّ حق زاییدی و باطل شدی
مسلمی؟ آزاد این زنّار باش
شمع بزم ملت احرار باش
تو که از اصل جهان آگه نهای
از حیات جاودان آگه نهای
تا کجا در روز و شب باشی اسیر
رمز وقت از «لی مع الله»
[۱۳۵]یاد گیر
این و آن پیداست از رفتار وقت
زندگی سرّیست از اسرار وقت
اصل وقت از گردشخورشید نیست
وقت،جاویداست
[۱۳۶]و خور
[۱۳۷]،جاوید نیست
عیشوغمعاشوروهم عید است،وقت
سرّ تاب ماه و خورشید است، وقت
وقت را مثل مکان، گستردهای
امتیاز دوش و فردا، کردهای
ای چو «بُو» رمکردهاز بستانخویش
ساختی از دست خود، زندان خویش
وقت ما کو، اول و آخر ندید
از خیابان ضمیر ما، دمید
[۱۳۸]
زنده از عرفان، اصلش زندهتر
هستی او از سحر، تا بندهتر
زندگی از دهر و دهر از زندگی است
«لاتسبّوا الدهر»
[۱۳۹]فرمان نبی است»
[۱۴۰]
عرفا میگویند: «مافات مضی و ما سیأتیك فأین» «آنچه از دست رفت، گذشته است و آنچه که پیش تو آمد کجاست»؟ کاری کن که فرصت بین این دو معدوم را دریابی و از زمان حال، نهایت استفاده را ببری «واغتنم الفرضة بین العدمین». و هنگامی وقت شمشیر قاطع است که زمان و فرصت حال بین گذشته و آینده را از دست ندهیم.
[۱۳۱] وقت شمشیر برنده است. از مقولات حضرت امام شافعی/. [۱۳۲] تاک: درخت مو. مسلک بارور امام. [۱۳۳] کلیم: حضرت موسی کلیمالله. [۱۳۴] قلزم: دریا. [۱۳۵] لی معالله، حدیث نبوی. [۱۳۶] اقبال در این بیت زمان اصلی را با زمان اعتباری از هم جدا میکند «نظریه انیشتین». [۱۳۷] خور: خورشید. [۱۳۸] اشاره اقبال به زمان اعتباری و قراردادی ثانیهها و دقایق و سال و ماه است که قرارداد ضمیر ذهن ما است. [۱۳۹] به زمان بد نگویید، حدیث نبوی. [۱۴۰] کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری، با مقدمه و شرح احوال و تفسیر کامل به وسیله احمد سروش از انتشارات کتابخانه سنایی، صفحه ۴۹-۵۰.