ابوحنیفه و قیاس
قیاس، منبع چهارم فقه است، علامه لاهوری درباره نقد و تحلیل علمی قیاس چنین میگوید:
«قیاس [۱۷۱]یعنی استفاده از استدلال در مسایل مشابه و مقایسه کردن آنها با یکدیگر است. چنان به نظر میرسد که مکتب ابوحنیفه، از لحاظ اوضاع و احوال اجتماعی و کشاورزی رایج در بلاد فتح شده اسلام، سوابق ثبت شدهای را در احادیث نیافته یا کم یافته بوده است. بنابراین تنها راه که در برابر پیروان این مذهب باز بوده آن بوده است که در تفسیرهای خود از احکام قرآن به عقل استدلالگر توسل جویند. ولی استفاده از منطق ارسطو، گرچه با اکتشاف اوضاع و احوال جدید در عراق مورد نظر بود، ظاهراً در مراحل نخستین تکامل فقه اسلامی زیانآور بوده است. وضع پیچیدگی زندگی را نمیتوان تابع قواعد خشک و سختی قرار داد که به صورت منطقی از عدهای از مفاهیم کلی به دست میآید [۱۷۲].
[۱۷۱] قیاس جزء اصول فقه است و تقسیماتی دارد از نظر قوت و ضعف و از نظر علت. [۱۷۲] این استدلال نمیتواند بیطرفانه و بدون تعصب باشد زیرا فقهای عراق و حجاز مخالفتی با هم از نظر به کارگیری عقل و منطق نداشتند بلکه اهل حجاز بیشتر از مردم عراق به احادیث نبوی گرویدند.