بخشش شافعی
«شافعی از صنعا به مکه آمد با او ده هزار دینار بود، چون به مکه رسید خیمه بزد و آن زر را بر جامه ریخت و هرکس که پیش او درمیآمد، مشتی زر، به او میداد، چون نماز پیشین شد، آن جامه را فشاند و بر وی هیچ نمانده بود.
مردی شافعی را رکاب گرفت تا برنشیند، ربیع [۵۶۴]را گفت چهار دینار به وی ده و عذرش بخواه.
در بازاری تازیانه از دست شافعی بیفتاد کودکی آن را برگرفت و به او داد، به ربیع گفت هرچه دارای به او ده گفت دوازده درهم بیش ندارم، گفت به او ده.
شافعی گفت: من حماد بن ابیسلیمان [۵۶۵]را دوست میدارم، به سبب آنکه روزی بر درازگوشی نشسته بود و گوزکره [۵۶۶]جامه او گسسته بود خواست که بر خیاطی فروآید تا بدوزد، خیاط گفت: فرومیار که من همچنین بدوزم چون بدوخت، ده دینار زر به وی داد و عذر خواست که دیگر ندارم» [۵۶۷].
[۵۶۴] ابومحمد ربیع بن سلیمانبن عبدالجبارین کامل المرادی مصاحب و راوی امام شافعی، (۱۷۴-۲۷۰ هـ. ق). [۵۶۵] ابواسماعیل حمادبن ابیسلیمان یکی از اعاظم فقها و استاد ابوحنیفه است. [۵۶۶] گوزهگره: نوعی گره زیبا است که مانند تکمه بر لباس زنند. [۵۶۷] درّة التاج، ۵۲-۵۳.