اصحاب ابوحنیفه و داود طائی
داود طائی از شاگردان ابوحنیفه، و فقیهترین اصحاب وی بوده است چنانکه ابویوسف [۳۱۱]و محمد شیبانی [۳۱۲]چون در مسأْلهای اختلاف پیدا میکردند او را حاکم مینمودند. و هنگامی که بر او وارد میشدند، او به ابویوسف پشت میکرد و به محمد روی میآورد و با ابویوسف سخن نمیگفت و اظهار میداشت که استاد ما را [ابوحنیفه] به علت قبول نکرد مسند قضا، تازیانه زدند [۳۱۳]و عاقبت با همان درد، مرد در حالی که ابویوسف حاکم شرع شد و قضا را پذیرفت و با کسی که طریق استادش را رها کند و بر خلاف آن عمل کند سخن نمیگویم. و چون مسأله مورد اختلافی را از او میپرسیدند اگر گفته محمد درستتر بود میگفت سخن، این است که تو میگویی، و اگر قول ابویوسف درستتر بود، نام ابویوسف را بر زبان نمیآورد و به این سخن اکتفا میکرد که قول، قول این است [۳۱۴].
[۳۱۱] ابویوسف، (۱۱۳-۱۸۲) از شاگردان ابوحنیفه است که به منصب قضا رسید از تألیفات او کتاب الصلاة - کتاب الزکات - کتاب الصیام را میتوان نام برد. [۳۱۲] ابوعبدالله محمدبن حسن شیبانی، (۱۳۲-۱۸۷) از شاگردان ابوحنیفه است که از امام مالک حدیث و روایت را آموخت و پس از ابوحنیفه در محضر یوسف، سفیان ثوری و اوزاعی علم فراگرفت. امام محمد شیبانی به فرمان هارون الرشید به قضاوت برگزیده شد. [۳۱۳] یزیدبن عمروبن هبیره امیر اموی کوفه از ابوحنیفه خواست که مسند قضا کوفه را بپذیرد و ابوحنیفه نپذیرفت و یزید یک صد و ده ضربه شلاق در یازده روز به ابوحنیفه زد ولی امام از نظر خود برنگشت. [۳۱۴] شرح التعرف لـمذهب التصوف، ۲۰۴، تذکرة الأولیاء، ۲۶۷-۲۶۸.