شجاعت و ایمان شافعی در برابر خلیفه بغداد
«آوردهاند که شافعیس پیش هارونالرشید نشسته بود. مگسی بیامد و بر روی هارون نشست. هارون آن را براند. دیگر براند و باز آمد و همچنین چند نوبت میراند و باز میآمد عاقبت طیره [۵۶۸]شد و تپانچه [۵۶۹]بر روی خود زد و آن مگس را بکشت. آنگاه روی به شافعی کرد و گفت: ای امام مسلمانان خدایتعالی در آفریدن این مگس چه حکمت نهاده است؟ گفت تا عجز متکبران و اصحاب جبروت بدیشان نماید. و این معنی در قرآن مجید آمده است آنجا که فرمود:
﴿وَإِن يَسۡلُبۡهُمُ ٱلذُّبَابُ شَيۡٔٗا لَّا يَسۡتَنقِذُوهُ مِنۡهُۚ ضَعُفَ ٱلطَّالِبُ وَٱلۡمَطۡلُوبُ﴾[الحج: ۷۳].
«اگر مگسی چیزی را از آنان برباید نمیتوانند آن را از وی بازستانند ضعیف و کسی که از مگسی ضعیفتر بود، پس کس نبود، و تکبر و جبروت به او لایق نباشد».
و چون این معانی را در ذهن خود مصور دارد، خود را بشناسد، و از شناخت، حق حاصل شود، چنانکه مصطفیصفرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» [۵۷۰]. یعنی از روی مخالفت نه موافقت، چنانکه از پیش رفت. اما آنچه لایق این موضع است، آن است که چون خود را به نجاست بشناسد، خدا را به طهارت بشناسد، و چون خود را به فقر بشناسد، خدا را به غنی بشناسد که:
﴿وَٱللَّهُ ٱلۡغَنِيُّ وَأَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ﴾[محمد: ۳۸].
«و خداوند بینیاز است و شما نیازمندانید».
و چون خود را به جهل بداند، خدا را به علم بداند که:
﴿ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ﴾[آلعمران: ۶۶].
«و خداوند میداند در حالی که شما نمیدانید».
و چون خود را به عاجز بداند، خدا را به قدرت بداند که:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ﴾[البقرة: ۱۰۹].
«خدایتعالی بر هر چیز توانا است».
[۵۶۸] طیره: با فتح به معنی سبکی است و طیره شد به معنی خشمگین گردید به کار رفته است. [۵۶۹] تپانچه، طپانچه: لطمه زدن و سیلی زدن. [۵۷۰] این حدیث در کتب صوفیه نقل شده است یعنی «هر که خود را شناخت پروردگار خود را شناخته است».