نوع اول: شناخت آیات مکی و مدنی
۱
برخی از دانشمندان کتابهای جداگانهای در این زمینه تدوین کردهاند، از جمله آنها: مکّی و عزّالدیرینی میباشند.
از فوائد شناختن مکی و مدنی این است که: با این فن تشخیص میدهیم کدامیک از آیات پیشتر نازل شده و کدامیک دیرتر؛ زیرا که ممکن است آیات بعدی ناسخ و یا مخصّص حکم آیات پیشین باشند ـ بنا به گفته کسانی که آیات بعدی را مخصص میدانند ـ [۱۱].
ابوالقاسم حسنبن محمدبن حبیب نیشابوری [۱۲]در کتاب التنبیه علی فضل علوم القرآن میگوید: «دانستن: ۱- مواقع نزول قرآن ۲- علل و اسباب نزول ۳- ترتیب نزول آیات در مکه و مدینه ۴- آنچه در مکه نازل شد ولی در حکم مدنی است ۵- آیاتی که در مدینه نازل شده ولی در حکم مکی است ۶- آنچه از قضایای اهل مکه در مدینه فرود آمد ۷- آنچه درباره مردم مدینه در مکه نازل شد ۸- آیاتی که به این میماند که مکی باشند ولی در سورهای مدنی قرار گرفته ۹- آیاتی که شبیه این است که مدنی باشند ولی در سورهای مکی جای گرفتهاند ۱۰- و آیاتی که در جحفه ۱۱- و در بیتالمقدس ۱۲- و در طائف ۱۳- و در حدیبیه ۱۴- آنچه در شب فرود آمده ۱۵- و آنچه در روز ۱۶- آنچه با مشایعت فرشتگان وحی شده ۱۷- و آنچه به صورت انفراد ۱۸- آیاتی که مدنی هستند ولی در سورههای مکی قرار گرفتهاند ۱۹- آیاتی که مکی هستند اما در سورههای مدنی قرار دارند ۲۰- و آنچه از مکه به سوی مدینه حمل شده ۲۱- و آنچه از مدینه به سوی مکه حمل گردید یا از مدینه به سرزمین حبشه حمل شد ۲۳- آنچه به طور مجمل فرود آمد ۲۴- و آنچه با تفسیر نازل شده ۲۵- و آیاتی که مورد اختلافاند که بعضی گفتهاند مکی و برخی گفتهاند مدنی هستند: شناختن اینها از شریفترین علوم قرآن است. اینها بیست و پنج وجه است که هر کس آنها را نشناسد و بین آنها تمییز ندهد، جایز نیست درباره کتاب خدا اظهارنظری کند و سخنی بگوید ...».
باید بگویم: من درباره این وجوه به حد کافی سخن گفتهام، برای بعضی از این موضوعات بخش ویژهای قرار دادم، و برخی دیگر را ضمن انواع دیگر بیان کردهام و ابنالعربی [۱۳]در کتاب الناسخ و المنسوخ چنین میگوید: «به طور اجمال میدانیم که در قرآن آیات مکی و مدنی وجود دارد، و آیاتی که در سفر نازل شده و آیاتی در حضر، بعضی شبانگاه و بعضی در روز فرود آمدهاند، قسمتی آسمانی و قسمتی زمینی میباشند بعضی میان زمین و آسمان، و بعضی زیر زمین ـ یعنی در غار ـ فرود آمدهاند».
ابن النقیب در مقدمه تفسیرش مینویسد: «آیات قرآن چهار قسم نازل شدهاند: ۱- مکی ۲- مدنی ۳- [سورههایی] قسمتی مکی و قسمتی مدنی ۴- و آیاتی که نه مکی است و نه مدنی».
بدان که علما درباره ملاک مکی و مدنی قرآن سه نوع نظریه دارند: اول ـ که مشهورترین آنهاست اینکه: آیاتی که پیش از هجرت نازل شده مکی؛ و آیاتی که بعد از هجرت فرود آمده مدنی نامیده میشود، چه در شهر مکه نازل شده باشد و چه در مدینه (عامالفتح) یا در (حجةالوداع) یا در یکی از سفرهای رسول اکرم ص[خلاصه: به همه اینها که بعد از هجرت بودهاند مدنی گفته میشود].
عثمانبن سعید رازی به سند خود از یحییبن سلام روایت کرده است که: «آنچه در مکه نازل شده و آنچه در راه مدینه [هنگام هجرت] فرود آمده است مکی گفته میشود، اما آیاتی که در سفرها بر پیغمبر اکرم صنازل شده ـ پس از آنکه به مدینه هجرت فرمود ـ مدنی میباشند».
از این روایت استفاده میکنیم که: آیاتی که در سفر هجرت در راه مدینه نازل گردیده، اصطلاحاً مکی نامیده میشوند.
نظریه دوم: آیاتی که در مکه نازل شده ـ گرچه بعد از هجرت باشد ـ مکی است، و آیاتی که در مدینه نازل شده مدنی میباشد. بنابراین نظر: واسطه میان مکی و مدنی لازم میآید؛ زیرا که آنچه در سفرها نازل شده، نه میشود گفت مکی است و نه مدنی.
طبرانی در تفسیر کبیر از طریق ولیدبن مسلم، از عفیربن معدان، از ابن عامر، از ابی امامه نقل کرده است که: پیغمبر اکرم صفرمود: «قرآن در سه جا نازل شده است؛ در مکه و مدینه و شام» ولیدبن مسلم ـ راوی خبر ـ میگوید: منظور از شام، بیتالمقدس است و شیخ عمادالدین ابن کثیر گفته: اگر شام را [در این خبر] تبوک، تفسیر و معنی کنیم بهتر است.
باید بگویم که: حومه مکه و اطراف آن ملحق به مکه است، مانند: منی، عرفات، حدیبیه، و نیز اطراف مدینه ـ از قبیل بدر، احد، و سلع ـ ملحق به مدینه است.
نظریه سوم: این است که: آیاتی را مکی گویند که خطاب به اهل مکه باشد، و آیاتی را مدنی نامند که خطاب به اهل مدینه باشد. قول ابن مسعود ـ که بعداً خواهیم آورد ـ بر این معنی حمل شده است.
قاضی ابوبکر در کتاب الإنتصار مینگارد: «در شناخت مکی و مدنی آیات به محفوظات صحابه و تابعین آنها مراجعه میشود وگرنه در این باره از پیغمبر اکرم ص، روایتی نقل نشده است؛ زیرا که به آموزش این فن امر نشدهایم، و خداوند دانستن آن را از فرایض امت قرار نداده است ـ هر چند که دانستن قسمتی از آن به جهت شناختن ناسخ و منسوخ، بر اهل علم واجب است ـ به هر حال این فن بدون روایتی از پیغمبر اکرم ص، شناخته میشود».
و امام بخاری از ابن مسعود سروایت کرده است که گفت: «قسم به خدایی که جز او خدای نیست؛ هیچ آیهای نازل نشده مگر اینکه من میدانم کجا و درباره چه نازل شده است».
و ایوب میگوید: «مردی از عکرمه درباره آیهای پرسید، عکرمه ضمن جواب گفت: این آیه در پایین آن کوه نازل شد ـ و به کوه سَلْع [۱۴]اشاره کرد ـ » این روایت را ابونعیم در حلیة الأولیاء آورده است [۱۵].
و روایاتی از ابن عباس بو غیر او نقل شده که سورههای مکی و مدنی را برشمردهاند، من آنچه از این روایات را بدست آوردهام مینگارم، سپس مواردی که اختلافی است بیان میکنم:
ابن سعد در طبقات میگوید: «واقدی از قدامه بن موسی، از ابوسلمه حضرمی، از ابن عباس سروایت کرده است که گفت: از ابیبن کعب پرسیدم: چه سورههای در مدینه نازل شد؟ گفت: بیست و هفت سوره در مدینه و بقیه سورهها در مکه نازل شد». ابوجعفر نحّاس در کتاب الناسخ و المنسوخ میگوید: «یموت بن المزرِّع از ابوحاتم سهل بن محمد سجستانی، از ابوعبیده معمربن المثنی، از یوسفبن حبیب، از ابوعمروبن العلاء نقل کرده است که گفت: از مجاهد خواستم که آیات مکی و مدنی قرآن را برایم بیان کند، او گفت: از ابن عباس همین سؤال را کردم پاسخ داد: سورهی الأنعام در مکه فرود آمد ـ به استثنای سه آیه: ﴿قُلۡ تَعَالَوۡاْ أَتۡلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمۡ عَلَيۡكُمۡ﴾[الأنعام: ۱۵۱-۱۵۳]. که در مدینه نازل شده است، و سورههایی که پیش از سوره الأنعام اند همه مدنی میباشند، و سورههای: الاعراف، یونس، هود، یوسف، رعد، ابراهیم، الحجر، و النحل در مکه نازل شدند ـ الاّ سه آیه آخر سوره النحل که هنگام مراجعت از غزوه احد بین مکه و مدینه نازل گردید و سورههای: بنیاسرائیل، الکهف، مریم، طه، الأنبیاء و الحج ـ مگر سه آیه آن از ﴿هَٰذَانِ خَصۡمَانِ﴾[الحج: ۱۹-۲۱] تا سه آیه که در مدینه نازل شده است ـ و سورههای: المؤمنون، الفرقان، الشعراء ـ جز پنج آیهی آخرش از ﴿وَٱلشُّعَرَآءُ يَتَّبِعُهُمُ ٱلۡغَاوُۥنَ ٢٢٤﴾[الشعراء: ۲۲۴]. تا آخر سوره که در مدینه نازل شد.
و سورههای: النمل، القصص، العنکبوت، الروم و لقمان ـ جز سه آیهاش از ﴿وَلَوۡ أَنَّمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ مِن شَجَرَةٍ أَقۡلَٰمٞ﴾[لقمان: ۲۷]. تا سه آیه که در مدینه فرود آمد ـ و سوره السّجده غیر از ﴿أَفَمَن كَانَ مُؤۡمِنٗا كَمَن كَانَ فَاسِقٗا﴾[السجدة: ۱۸] تا سه آیه ـ و سورههای: سبأ، فاطر، یس، الصافات، ص، و الزمر ـ مگر سه آیهاش که درباره وحشی، قاتل حمزه [عموی پیغمبر اکرم ص]در مدینه نازل شد، از ﴿قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ﴾[لزمر: ۵۵] تا سه آیه ـ و سورههای هفتگانهای که با (حم) آغاز میشوند، و سورههای: ق، الذاریات، الطور، النجم، القمر، الرحمن، الواقعه، الصف و التغابن ـ الّا سه آیه آخرش که در مدینه فرود آمد ـ و سورههای الملک، ن، الحاقه، سأل، نوح، الجن، المزمّل ـ مگر دو آیه از: ﴿إِنَّ رَبَّكَ يَعۡلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ﴾[المزمل: ۲۱] تا دو آیه ـ و از سوره المدثر تا آخر قرآن ـ به استثنای: إذا زلزلت، إذا جاء نصرالله، قل هو الله أحد، قل أعوذ بربّ الفلق و قل أعوذ برب الناس که در مدینه نازل شدند ـ این سورهها مکّی میباشند.
و سورههای: الأنفال، براءه، النور، الأحزاب، سورهی محمد، الفتح، الحجرات، الحدید، و سورههای بعد از آن تا سورهی التحریم، در مدینه نازل شدند». این خبر را به همین ترتیب، ابوجعفر نحّاس نقل کرده است، سند این حدیث خوب است، و واسطههای آن همگی افراد مورد اطمینان و علمای مشهور عربیت میباشند.
و بیهقی در کتاب دلائلالنبوة (۷/ ۱۴۲) از ابوعبدالله الحافظ، از ابومحمدبن زیاد العدل، از محمدبن اسحق از یعقوب بن ابراهیم الدورقی از احمدبن نصربن مالک الخزاعی از علیبن حسین بن واقد از پدرش [حسین بن واقد] از یزید النحوی از عکرمه و حسین بن ابی الحسین روایت کرده است که گفتند: خداوند این سورهها را در مکه نازل فرمود: اقرأ باسم ربک، ن، المزمل، المدثر، تبّت یدا أبیلهب، إذا الشمس کورت، سبح اسم ربك الاعلی، و اللیل إذا یغشی، الفجر، الضحی، ألم نشرح، والعصر، و العادیات، الکوثر، ألهاکم التکاثر، ارأیت، قل یا أیهاالکافرون، اصحاب الفیل، الفلق، قل أعوذ برب الناس، قل هو الله احد، النجم، عبس، إنا أنزلناه، والشمس وضحاها، و السماء ذات البروج، والتین والزیتون، لإیلاف قریش، القارعة، لا أقسم بیوم القیامة، الهمزة، المرسلات، ق، لا أقسم بهذا البلد، والسماء والطارق، اقتربت الساعة، ص، الجنّ، یس، الفرقان، طه، الواقعه، طسم، طس، طسم [۱۶]، بنیاسرائیل، التاسعه [۱۷]، هود، یوسف، أصحاب الحجر، الأنعام، الصافات، لقمان، سبأ، الزمر، حمالمؤمن، حم السجده، حمعسق، حمالزخرف، الجاثیه، الأحقاف، الذاریات، الغاشیة، أصحاب الکهف، النحل، نوح، إبراهیم، الأنبیاء، المؤمنون، الم السجده، الطور، تبارك، الحاقه، سأل، عم یتساءلون، النازعات، إذا السماء انشقت، إذا السماءانفطرت، الروم، والعنکبوت.
و این سورهها در مدینه فرود آمد: ویل للمطففین، البقرة، آل عمران، الأنفال، الأحزاب، المائدة، الممتحنة، النساء، إذا زلزلت، الحدید، محمد، الرعد، الرحمن، هل أتی علیالإنسان، الطلاق، لم یکن، الحشر، إذا جاء نصرالله، النور، الحج، المنافقون، المجادله، الحجرات، یا أیها النبی لم تحرّم، الصف، الجمعة، التغابن، الفتح، و براءه.
بیهقی پس از نقل این روایت میگوید: «منظور از (التعاسعة) در این خبر: سوره یونس است، و سورههای: الفاتحة، الأعراف، و کهیعص ـ از سورههایی که در مکه نازل شده است ـ از این خبر افتاده است». همچنین بیهقی از علیبن احمدبن عبدان، از احمدبن عبیدالله الصفار، از محمدبن الفضل، از اسماعیل بن عبدالله بن زراره الرقی، از عبدالعزیزبن عبدالرحمن القرشی، از خصیف، از مجاهد، از ابن عباس روایت کرده است که گفت: «اولین سورهای که خداوند بر رسول خود نازل کرد (اقرأ باسم ربك) بود ...» آنگاه مضمون خبر گذشته را بیان کرده، و سورههایی که از آن نقل افتاده بود آورده است. بیهقی میگوید: «شواهدی بر این حدیث هست از جمله: تفسیر مقاتل، و غیر آن به اضافه روایت مرسل صحیحی که ذکر کردیم».
و ابن الضریس [۱۸]در کتاب فضائل القرآن از: محمدبن عبدالله بن ابی جعفر الرازی، از عمروبن هارون از عثمان بن عطاء خراسانی از پدرش، از ابن عباس روایت کرده است که گفت: اگر سرآغاز سورهای در مکه نازل میشد، آن را به عنوان (مکی) مینوشتند، آنگاه خداوند آنچه میخواست در آن میافزود، و نخستین سورهای که نازل گردید، سوره اقرأ باسم ربک بود، سپس: ن [۱۹]- یا أیها المزّمل ـ یا أیها المدثر ـ تبت یدا ابی لهب ـ اذا الشمس کورت ـ سبح اسم ربک الأعلی ـ و اللیل إذا یغشی ـ و الفجر ـ و الضحی ـ ألم نشرح ـ والعصر ـ والعادیات ـ إنا أعطیناك ـ ألهاکم التکاثر ـ أرأیت الذی یکذب ـ قل یا أیها الکافرون ـ ألم تر کیف فعل ربكـ قل أعوذ برب الفلق ـ قل أعوذ برب الناس ـ قل هو الله أحد ـ و النجم ـ عبس ـ إنا انزلناه في لیلة القد ـ والشمس و ضحاها ـ والسماء ذات البروج ـ والتین ـ لإیلاف قریش ـ القارعه ـ لا أقسم بیوم القیامه ـ ویل لکل همزه ـ و المرسلات ـ ق ـ لا أقسم بهذا البلد ـ و السماء والطارق ـ اقتربت الساعه ـ ص ـ الأعراف ـ قل أوحی ـ یس ـ الفرقان ـ الملائکه ـ کهیعص ـ طه ـ الواقعه ـ طسم الشعراء ـ طس ـ القصص ـ بنی إسرائیل ـ یونس ـ هود ـ یوسف ـ الحجر ـ الأنعام ـ الصافات ـ لقمان ـ سبأ ـ الزمر ـ حم المؤمن ـ حم السجده ـ حم عسق ـ حم الزخرف ـ الدخان ـ الجاثیه ـ الأحقاف ـ الذاریات ـ الغاشیه ـ الکهف ـ النحل ـ إنا أرسلنا نوحاً ـ سورهی ابراهیم ـ الأنبیاء ـ المؤمنون ـ تنزیل السجده ـ الطور ـ تبارک ـ الملك ـ الحاقة ـ سأل ـ عم یتساءلون ـ النازعات ـ إذا السماء انفطرت ـ إذا السماء انشقت ـ الروم ـ العنکبوت ـ ویل للمطففین. اینها سورههایی است که خداوند در مکه فرو فرستاد.
سپس در مدینه: سورهی البقره نازل شد، سپس الأنفال ـ آل عمران ـ الأحزاب ـ الممتحة ـ النساء ـ إذا زلزلت ـ الحدید ـ القتال ـ الرعد ـ الرحمن ـ الإنسان ـ الطلاق ـ لم یکن ـ الحشر ـ إذا جاء نصرالله ـ النور ـ الحج ـ المنافقون ـ المجادله ـ الحجرات ـ التحریم ـ الجمة ـ التغابن ـ الصف ـ الفتح ـ المائدة ـ براءه.
ابوعبید در فضائل القرآن از عبدالله بن صالح و معاویه بن صالح از علیبن ابیطلحه روایت کرده است که گفت: سورههای: البقرة، آل عمران، النساء، المائدة، الانفال، التوبة، الحج، النور، الأحزاب، الذین کفروا [محمد]، الفتح، الحدید، المجادلة، الحشر، الممتحنة، الحواریین، یعنی الصف ـ، التغابن،﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ﴾، ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ﴾، والفجر ـ واللیل، ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ﴾، لم یکن، إذا زلزلت، إذا جاء نصرالله در مدینه فرود آمد، و سایر سورهها در مکه نازل گردید.
۱- و ابوبکربن الأنباری از اسماعیل بن اسحق القاضی، از حجاجبن منهال، از هشام، از قتاده روایت کرده است که گفت: این سورهها در مدینه نازل شد: البقره، آل عمران، النساء، المائدة، براءه، الرعد، النحل، الحج، النور، الاحزاب، محمد، الفتح، الحجرات، الحدید، الرحمن، المجادلة، الحشر، الممتحنه، الصف، الجمعة، المنافقون، التغابن، الطلاق، یا أیها النبی لم تحرّم تا عشر سوره، إذا زلزلت و إذا جاء نصرالله، و بقیه قرآن در مکه فرود آمد.
و ابوالحسن بن حصّار در کتاب الناسخ و المنسوخ میگوید: سورههای مدنی به اتفاق همه صاحبنظران بیست سوره است، و دوازده سوره مورد اختلاف است، و غیر اینها به اتفاق همه، مکی است.
سپس ابیاتی در این باره سروده است، میگوید:
۱- ای کسی که با کوشش و جدیّت دربارهی کتاب الله از من میپرسی، و از ترتیب سورههایی که تلاوت میشود سؤال میکنی.
۲- و اینکه این سورهها را برگزیده از قبیلهی مضر [۲۰]چگونه آورد، ـ که درود خداوند بر برگزیده از قبیله مضر باد ـ .
۳- و آنچه پیش از هجرتش نازل شد، و آنچه بعداً در بادیه و حضر فرود آمد.
۴- تا کسی که مجتهد است نسخ و تخصیص آن را بداند، و حکم خود را با تاریخ و دقت توأم نماید.
۵- روایات در مورد نزول امالکتاب تعارض دارند، ولی [روایتی که درباره آیه ﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَٰكَ سَبۡعٗا مِّنَ ٱلۡمَثَانِي﴾... در سورهی الحجر آمده است] تأویل شده، تا مایه عبرت عبرتگیرندگان قرار گیرد.
۶- این سوره امالقرآن است، و در امالقری (مکه) نازل شده است، [دلیلش این است که] نمازهای پنجگانه پیش از نزول سورهی الحمد واجب نبوده است.
۷- و بعد از هجرت بهترین مردم [حضرت محمد ص]بیست سوره در مدت بیست سال فرود آمد.
۸- چهار سوره از سورههای هفتگانه طولانی اول قرآن، و پنجمشان الأنفال عبرتانگیز است.
۹- و سورهای التوبه در شمارش، ششمین سوره است، و سورهای النور و سورهی الأحزاب یادآور.
۱۰- و سورهای که به نام نبی الله [حضرت محمد ص]است و آیاتش محکم میباشد، و سورههای الفتح و الحجرات نغز که در میان سورههای نغز قرار دارند.
۱۱- سپس الحدید، و پس از آن المجادله و الحشر، سپس امتحان خداوندی است بشر را (الممتحنة).
۱۲- و سورهای که خداوند نفاق را با آن رسوا کرد (المنافقون) و سورهای الجمع (الجمعه) که برای کسی که متذکر بشود، یادآور و تذکار است.
۱۳- همچنین الطلاق و التحریم احکام خودشان را دارند، والنصر و الفتح که مایه آگاهی عمر است [۲۱].
۱۴- اینها سورههایی است که راویان در آنها اتفاقنظر دارند، ولی تعداد دیگری از سورهها مورد اختلاف است.
۱۵- الرعد مورد اختلاف است که چه وقت نازل شده؟ ولی بیشتر صاحبنظران برآنند که مانند سوره القمر است [یعنی مکی است].
۱۶- و نظیر آن سوره الرحمن است، و شاهد بر آن خبری است که متضمن گفته جنیان است.
۱۷- و سورهای که به نام حواریین شناخته میشود، سپس التغابن و التطفیف اخطارکننده [به کمفروشان].
۱۸- و سوره لیلهالقدر که به ملت ما (مسلمین) اختصاص یافته، و سورهای لم یکن و پس از آن الزلزال.
۱۹- و سورهی قل هو الله که از اوصاف خالق ماست، و دو معوذه که مصیبتها و شدائد را با تقدیر الهی دور میکنند.
۲۰- اینها سورههایی است که مورد اختلاف راویان میباشند، و چه بسا آیههایی از بعضی سورهها استثنا شده است.
۲۱- بقیه سورهها مکی است، شما از اختلافنظر مردم ناراحت نباشید.
۲۲- هر اختلافی که معتبر نیست مگر اختلافی که سهمی از دقت و نظر داشته باشد.
[۱۱] و از فوائدش این است که: ۱- اعتمادمان به قرآن محکمتر میشود؛ زیرا که عنایت و اهتمام شدید مسلمین را ثابت میکند که با این مواظبت تحریف قرآن امکان ندارد. ۲- شناخت صحیح رویدادهای تاریخی اسلام که با این فن رابطهی مستقیم دارد و میتواند مقیاس صحیح و سقیم نوشتههای مورخین باشد، و فوائد دیگر. ـ م. [۱۲] او مفسر، واعظ و امام عصر خود در علوم و مفاهیم قرآن بوده و در سال: ۴۰۶ ﻫ وفات یافته است. نگا: (طبقات المفسرین سیوطی، ص: ۳۵، و البرهان ۱/ ۲۷۹- ۲۸۰). [مصحح]. [۱۳] ابوبکر محمد بن عبدالله حافظ مشهور و از اهل اشبیلیهی اندلس و به سال: ۵۴۳ هـ وفات نموده است. نگا: وفیات الأعیان ۴/ ۲۹۳. [مُصحح]. [۱۴] كوهی در مدینهی منوره. به القاموس المحیط مراجعه شود. [مصحح]. [۱۵] حلیة الأولیاء ۳/ ۳۲۷، و هم چنین آن را امام احمد در العلل ۲/ ۳۸۷ (۲۷۲۴) روايت نموده است. [مصحح]. [۱۶] طسم نخست سورهی شعراء، و دوم سورهی قصص، و طس سورهی نمل است. [مصحح] [۱۷] هدف از آن سورهی یونس است؛ چنانکه مصنف به زودی بیان خواهد نمود. [مصحح] [۱۸] محمد بن ایوب از حافظان حدیث، به سال: ۲۹۴ هـ وفات نمود. به تذکرة الحفاظ۲/ ۱۹۵ مراجعه شود. [مصحح] [۱۹] به جای تکرار سپس که ترجمه (ثم) است، بین سورهها خط (ـ) کشیدیم. ـ م. [۲۰] منظور حضرت محمد صرسول گرامی اسلام میباشد. ـ م. [۲۱] شاید نکتهای در جمله (مایه آگاهی عمر است) بوده باشد و آن اینکه: وقتی این دو سوره بعد از فتح مکه نازل شد، پیغمبر اکرم صاحساس کرد که عمرش به آخر میرسد. ـ م.