الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد اول

فهرست کتاب

نوع سی و سوم: در تخفیف همزه

نوع سی و سوم: در تخفیف همزه

در این باره تصانیف مستقلی هست.

بدان که چون همزه از لحاظ تلفظ سنگین‌ترین حروف و از لحاظ مخرج دورترین مخارج است، عرب برای سبک کردنش راه‌های مختلفی پیش گرفته‌اند؛ قریش و اهل حجاز بیشتر از سایرین آن را تخفیف می‌نمودند، از همین روی تخفیف همزه بیشتر از طرق آنان روایت شده، مانند ابن کثیر به روایت ابن فلیح، و نافع به روایت ورش، و ابوعمرو که اصل قرائتش از اهل حجاز است.

و ابن عدی از طریق موسی بن عبیده از نافع از ابن عمر روایت آورده که گفت: نه پیغمبر صهمزه داد و نه ابوبکر و عمر و نه خلفاء، بلکه همزه بدعتی است که پس از آنها پدید آورده‌اند.

ابوشامه گفته: نمی‌شود با این حدیث استدلال کرد، و موسی‌بن عبیده الربذی نزد ائمه‌ی حدیث ضعیف است.

می‌گویم: و همچنین حدیثی که حاکم در مستدرک آورده از حمران‌بن أعین، از ابوالاسود دؤلی از ابوذر که گفت: «اعرابئی به خدمت رسول اکرم صآمد و گفت: يَا نَبِيءَ اللَّهِ،فرمود: من نَبِيءُ اللَّهِنیستم ولی نَبِيُّ اللَّهِهستم». ذهبی گفته: این حدیث منکر است و حمران رافضی است و ثقه نیست.

و احکام همزه بسیار است که در کمتر از یک جلد کتاب نمی‌توان همه‌اش را برشمرد، ما در اینجا قسمتی را بیان می‌کنیم: تخفیف همزه چهارگونه است:

یک: منتقل کردن حرکت آن به حرف ساکن ماقبل، مانند: ﴿قَدْ أَفْلَحَبه فتح دال، نافع ـ بنا به طریق ورش ـ چنین خوانده، و این نوع در جایی است که حرف ساکن صحیح‌الآخر و همزه در اول کلمه باشد. یعقوب به نقل از ورش ﴿كِتَٰبِيَهۡ ١٩ إِنِّي ظَنَنتُ[الحاقة: ۱۹-۲۰]. را استثنا کرده، که هاء ساکن و همزه تخفیف می‌گردد، ولی بقیه همزه را تخفیف نموده و ماقبل را به همان صورت ساکن خوانده‌اند.

دو: ابدال، به اینکه همزه ساکن به حرف مد از جنس حرکت ماقبلش تبدیل می‌شود؛ پس از فتح مبدل به الف می‌گردد مانند: ﴿وَأْمُرْ أَهْلَكَو پس از ضمه به واو تبدیل می‌شود مثل: ﴿يُؤْمِنُونَو بعد از کسره یاء می‌گردد نظیر: ﴿جِيتَاین قرائت ابوعمرو است، فرقی ندارد که همزه فاء الفعل باشد یا عین‌الفعل یا لام‌الفعل. مگر در صورتی که سکون به جهت جزم باشد مانند: ﴿نَنْسَاهَایا به علت بناء باشد مثل: ﴿أَرْجِئْهُ، یا ترک همزه سنگین‌تر باشد نظیر: ﴿تُؤْوِي إِلَيْكَدر سوره‌ی الاحزاب یا اشتباه‌انگیز باشد مانند: ﴿رئياًدر سوره‌ی مریم، و اگر همزه حرکت داشته باشد، اختلافی از ابوعمرو نیست که آن را کاملاً ادا می‌کرده مثل: (یؤده).

سه: آسان خواندن بین همزه و حرکت، هرگاه دو همزه مفتوح باشند حرمیّان و ابوعمرو و هشام دومی را به تسهیل می‌خوانند ولی ورش آن را بدل به الف می‌نماید، و ابن کثیر قبل از آن ألف داخل نمی‌کند به خلاف قالون و هشام و ابوعمرو، بقیه قراء سبعه هر دو همزه را ادا می‌کنند. و اگر دو همزه در فتح و کسر متفاوت باشند حرمیان و ابوعمرو دومی را به تسهیل می‌خوانند ولی قالون و ابوعمرو پیش از آن الف قرار می‌دهند، و بقیه هر دو همزه را ادا می‌کنند. و هرگاه اختلاف دو همزه در فتح و ضم باشد که فقط در این موارد است: ﴿قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ﴿أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ﴿أَأُلْقِيَآن سه به تسهیل می‌خوانند و بقیه حق همزه‌ها را ادا می‌کنند.

الدانی گفته: صحابه با واو نوشتن همزه دوم به قرائت تسهیل اشاره نموده‌اند.

چهار: اسقاط بدون اینکه منتقل کنند، ابوعمرو به همین نحو قرائت کرده، هرگاه حرکت دو همزه یکی باشد و در دو کلمه باشند، پس اگر هر دو مکسور باشند مانند: ﴿هَؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْورش و قنبل دومی را قلب به یاء ساکن می‌نمایند و قالون و بزی همزه اول را بدل به یاء مکسوره می‌کنند، و ابوعمرو ساقط نموده و بقیه هر دو همزه را ادا می‌کنند. و اگر هر دو مفتوح باشند مثل: ﴿جَاءَ أَجَلُهُمْورش و قنبل دومی را به صورت یک مدّ قرار می‌دهند، و آن سه اولین همزه را اسقاط می‌نمایند، و بقیه هر دو را به تحقیق ادا می‌کنند. و اگر هر دو مضموم باشند در ﴿أَوْلِيَاءُ أُولَئِكَابوعمرو اسقاط نموده و قالون و بزی آن را بدل به واو مضمومه می‌کنند، و آن دو تن دیگر دومی را به صورت واو ساکنه در می‌آورند، و بقیه حق هر دو را ادا می‌کنند.

سپس درباره همزه‌ای که ساقط می‌شود اختلاف کرده‌اند که اولی است یا دومی؟ ابوعمرو اولی را اختیار کرده، و خلیل ـ از علمای نحو ـ دومی را.

فایده‌ی این اختلاف هنگام مد ظاهر می‌شود که اگر اولی ساقط باشد مد منفصل است و اگر دومی ساقط باشد متصل.