الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد اول

فهرست کتاب

غیر

غیر

اسمی است ملازم اضافه و ابهام، تا بین دو ضد واقع نشود معرفه نمی‌گردد، و از همین روی جایز شده که معرفه به آن وصف گردد، در فرموده‌ی خدای تعالی: ﴿غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ[الفاتحة: ۷]. ولی اصل آن است که وصف نکرده باشد، مثل: ﴿فَنَعۡمَلَ غَيۡرَ ٱلَّذِي كُنَّا نَعۡمَلُۚ[الأعراف: ۵۳].

و هرگاه بشود به جای آن (لا) قرار گیرد، حال است، و اگر قرار دادن (إلا) به جایش امکان داشته باشد، هر استثناء خواهد بود، و به اعراب مابعد إلا در آن کلام اعراب می‌شود، و در این آیه شریفه: ﴿لَّا يَسۡتَوِي ٱلۡقَٰعِدُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ غَيۡرُ أُوْلِي ٱلضَّرَرِ[النساء: ۹۵]. (غیر) به رفع خوانده شده بنابر اینکه صفت (القاعدون) باشد، یا استثناء باشد که تبدیل شده مانند: ﴿مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٞ[النساء: ۶۶]. و به نصب نیز خوانده شده بنابر اینکه استثناء باشد، و از غیر قراء سبعه به جر خوانده‌اند بنابر اینکه صفت مؤمنین باشد.

و در مفردات راغب آمده: غیر به چند وجه به کار می‌رود:

اول: اینکه برای نفی مجرد باشد بدون اینکه معنایی به آن اثبات گردد، مانند: مررت برجل غیرقائم: یعنی لاقائم، خدای تعالی فرموده: ﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَيۡرِ هُدٗى[القصص: ۵۰]. ﴿وَهُوَ فِي ٱلۡخِصَامِ غَيۡرُ مُبِينٖ[الزخرف: ۱۸].

دوم: به معنی (إلا) که به آن استثناء می‌شود و نکره توصیف می‌گردد، مثل: ﴿مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥۖ[الأعراف: ۸۵]. ﴿هَلۡ مِنۡ خَٰلِقٍ غَيۡرُ ٱللَّهِ[فاطر: ۳].

سوم: برای نفی صورت جدای از ماده، مانند: «الماء إذا کان حاراً غیره إذاً کان بارداً» و از همین قبیل است فرموده خدای تعالی: ﴿كُلَّمَا نَضِجَتۡ جُلُودُهُم بَدَّلۡنَٰهُمۡ جُلُودًا غَيۡرَهَا[النساء: ۵۶].

چهارم: اینکه شامل ذاتی بشود، مانند: ﴿بِمَا كُنتُمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ[الأنعام: ۹۳]. ﴿أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِي رَبّٗا[الأنعام: ۱۶۴]. ﴿ٱئۡتِ بِقُرۡءَانٍ غَيۡرِ هَٰذَآ[یونس: ۱۵]. ﴿يَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَيۡرَكُمۡ[محمد: ۳۸].