الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد اول

فهرست کتاب

همزه

همزه

بر دو وجه می‌آید:

یکی: استفهام و حقیقت آن طلب فهمانیدن است، و از اینجاست که چند ویژگی دارد:

۱- جواز حذف آن چنانکه در نوع پنجاه و ششم خواهد آمد.

۲- برای طلب تصور و تصدیق هر دو می‌آید، برخلاف هل که فقط برای تصدیق است، و سایر ادوات استفهام فقط برای تصور است.

۳- بر اثبات داخل می‌شود، مانند: (اکان للناس عجبا)، (الذین حرم)، و بر نفی نیز مانند: ﴿أَلَمۡ نَشۡرَحۡ[شرح: ۱]. و در این صورت دو معنی را می‌رساند، یکی: تذکر و توجه دادن، مانند مثال یاد شده و مانند فرموده‌ی خدای تعالی: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَىٰ رَبِّكَ كَيۡفَ مَدَّ ٱلظِّلَّ[الفرقان: ۴۵]. و دیگری: تعجب از امری بزرگ، مانند فرموده‌ی خدای تعالی: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَهُمۡ أُلُوفٌ حَذَرَ ٱلۡمَوۡتِ[البقرة: ۲۴۳]. و در هر دو حال برای تحذیر است، مانند: ﴿أَلَمۡ نُهۡلِكِ ٱلۡأَوَّلِينَ[المرسلات: ۱۶].

۴- پیش انداختن آن بر حرف عطف به منظور تأکید بر اصالت آن در صدارت‌طلبی، مانند ﴿أَوَ كُلَّمَا عَٰهَدُواْ عَهۡدٗا[البقرة: ۱۰۰]. ﴿أَوَ أَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ[الأعراف: ۹۸]. ﴿أَفَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ[الأعراف: ۹۷]. ﴿أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ[یونس: ۵۱]. ولی سایر ادوات استفهام پس از حرف عطف واقع شوند، چنانکه در تمام اجزاء جمله معطوفه قیاس می‌گردد، مانند: ﴿فَكَيۡفَ تَتَّقُونَ[المزمل: ۱۷]. ﴿فَأَيۡنَ تَذۡهَبُونَ[التکویر: ۲۶]. ﴿فَأَنَّىٰ تُؤۡفَكُونَ[الأنعام: ۹۵]. ﴿فَهَلۡ يُهۡلَكُ[الأحقاف: ۳۵]. ﴿فَأَيُّ ٱلۡفَرِيقَيۡنِ[الأنعام: ۸۱]. ﴿فَمَا لَكُمۡ فِي ٱلۡمُنَٰفِقِينَ[الأنعام: ۸۸].

۵- اینکه با «همزه» استفهام نمی‌شود مگر پس از آنکه در دل بگذرد که اثبات مستفهم عنه ممکن است، برخلاف «هل» که وقتی نفی و اثبات مستفهم عنه بر یکدیگر ترجیح داده نشود با آن استفهام می‌گردد.

۶- اینکه بر شرط داخل می‌گردد، مانند: ﴿أَفَإِيْن مِّتَّ فَهُمُ ٱلۡخَٰلِدُونَ[الأنبیاء: ۳۴]. ﴿أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ[آل‌عمران: ۱۴۴]. برخلاف سایر ادوات استفهام.

و احیاناً از استفهام حقیقی بیرون رفته و برای معانی دیگری می‌آید که در نوع پنجاه و هفتم بیان خواهد شد.