نوع سی و چهارم: در چگونگی فرا گرفتن قرآن
بدان که حفظ قرآن بر امت مسلمان واجب کفایی است، چنان که جرجانی [۹۲]در کتاب الشافی و عبادی و غیر او به این معنی تصریح کردهاند. جوینی گفته: منظور آن است که عدد تواتر به هم نخورد، و تغییر و تحریفی در آن واقع نشود، بنابراین اگر تا حدّ تواتر افرادی حافظ قرآن باشند از بقیه افراد ساقط است، و اگر به این حد نباشند همگی گناه کردهاند.
آموزش قرآن نیز واجب کفائی است و از بهترین اعمالی که انسان را به درگاه خداوند نزدیک میکند، در حدیث صحیح آمده: «خَيْرُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَعَلَّمَهُ» «بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و به دیگران نیز تعلیم دهد».
انواع فراگیری نزد اهل حدیث: شنیدن از تلفظ استاد و خواندن به نزد او، و گوش کردن به خواندن شاگرد دیگری در محضر استاد، و مناوله و اجازه و مکاتبه و وصیت و اعلام و وجادت است، ولی جز آن دو نوع اول در اینجا امکانپذیر نیست، چنانکه خواهیم گفت:
اما خواندن بر استاد بین سلف و خلف متداول بوده، و اما شنیدن تلفظ استاد را ممکن است در اینجا برشمرد؛ زیرا که اصحاب شقرآن را از پیغمبر صفرا گرفتند، ولی هیچ یک از قرّاء آن را نپذیرفتهاند، منع آن هم واضح است، زیرا که مقصود در اینجا چگونگی اداء کلمات است، و اینطور نیست که هر کس تلفظ استاد را بشنود از عهده اداء مثل او برآید، برخلاف حدیث که منظور درک معنی یا دانستن لفظ آن است نه چگونگیهایی که در اداء قرآن معتبر میباشد، و اما اصحاب: مقتضای فصاحت و طبع سلیمشان این بود که همانطور که از پیغمبر صشنیده بودند بتوانند ادا نمایند، چون قرآن به لغت آنان نازل شده است.
و از دلایل جواز قرائت بر استاد اینکه پیغمبر صهر سال ماه رمضان قرآن را بر جبرئیل میخواند و حکایت میکنند که شیخ شمسالدین بن الجزری وقتی به قاهره آمد و مردم ـ برای آموزش قرآن ـ بر او ازدحام کردند، وقتش برای همه کفایت نمیکرد، پس آیه قرآن را بر آنها میخواند، سپس همه با هم آن را میخواندند، لذا به قرائت او اکتفا نمیشود.
و جایز است خواندن بر استاد هر چند که دیگری هم در همان حال بر او میخواند، در صورتی که توجه او نسبت به همه باشد. شیخ علمالدین سخاوی چنین بود که دو سه نفر از جاهای مختلف قرآن بر او میخواندند و اشکالات هرکدام را بیان میکرد، و همچنین جایز است که استاد به کار دیگری مانند نوشتن و مطالعه مشغول باشد.
[۹۲] احمدبن محمد از بزرگان فقه و ادب، و متوفای سال: ۴۸۲ ﻫ. نگا: طبقات الشافعیه ۳/ ۳۱. [مصحح]