فصلی در چگونگی وحی
علماء وحی را چندگونه بیان کردهاند:
اول: اینکه فرشته به مانند صدای زنگ به نزدش بیاید، چنانکه در خبر صحیح آمده، و در مسند امام احمد از عبدالله بن عمر روایت است که گفت: از پیغمبر اکرم صپرسیدم: آیا وحی را احساس میکنی؟ فرمود: صداهایی میشنوم و در آن هنگام سکوت میکنم، پس هرگز وحی بر من نازل نشود مگر اینکه گمان میبرم که جانم گرفته میشود.
خطابی گفته: منظور این است که صدا پیوسته و متصل است به اینکه: اول صدایی میشنود ولی بیانش معلوم نیست، سپس آن را میفهمد، و گفتهاند که آن صدای بر هم زدن بالهای فرشته است، و حکمت اینکه قبل از شنیدن صدای وحی آن صدا را میشنود این است که: تنها صدای وحی و سخن وحی را بشنود، و جایی برای کس دیگری در آن نگذارد، و در خبر صحیح است که این حالت شدیدترین احوال وحی میباشد، و بعضی گفتهاند: هنگامی این چنین وحی بر او میآمد که آیهی وعید و تهدیدی نازل میگشت.
دوم: اینکه سخن حق در خاطر او دمیده میشد، چنانکه رسول اکرم صمیفرمود: «ان روح القدس ینفث فی روعی» یعنی: روح القدس در خاطرم میدمد. حاکم این روایت را آورده است. و این حالت را میتوان به حالت سابق یا حالت بعدی الحاق کرد به اینکه در یکی از این دو کیفیت روحالقدس بیاید و در خاطرش بدمد.
سوم: اینکه فرشته به صورت مردی به نزدش بیاید و با او سخن بگوید چنانکه در خبر صحیح آمده: «احیاناً فرشته به صورت مردی برایم متمثل میشود پس با من سخن میگوید و من درک میکنم چه میگوید». ابو عوانه در صحیح خود بر این خبر دنبالهای ذکر کرده است: «و این آسانترین وحی بر من است».
چهارم: اینکه فرشته در خواب به نزدش بیاید، و عدهای سورهی الکوثر را از همین قبیل دانستهاند، ولی سخن ما دربارهی آن گذشت.
پنجم: اینکه خداوند با او سخن بگوید، چه در بیداری ـ چنانکه در شب اسراء (= معراج) بود، و چه در خواب ـ چنانکه در حدیث معاذ آمده ـ که: «پروردگارم به نزدم آمد و گفت: ملأ اعلی درباره چه نزاع میکنند؟»
و تا آنجا که من میدانم از این قسم وحی در قرآن چیزی نیست، بله ممکن است آخر سورهی البقره و قسمتی از سورهی الضحی و الم نشرح از این قبیل شمرده شود، ابن ابی حاتم از حدیث عدی بن ثابت روایت کرده است که گفت: رسولالله صفرمود: «از پروردگارم چیزی درخواست کردم که ای کاش درخواست نکرده بودم، گفتم: پروردگارا! ابراهیم را خلیل خود گرفتی و با موسی تکلّم فرمودی؟ پس خداوند فرمود: ای محمد آیا تو را یتیم ندیدم که پناهت دادم و تنها نبودی که هدایت نمودم و عیالمندی که بینیاز و غنی ساختم، و سینهات را فراخ نمودم و سنگینیها از پشتت برانداختم و نامت را بلندآوازه ساختم که یاد نمیشوم مگر اینکه با من یاد میشوی».