و به لهجۀ أزدشنوءه
﴿لَّا شِيَةَ﴾[البقرة: ۷۱]. بینشان، بیعیب.
﴿تَعۡضُلُوهُنَّ﴾[البقرة: ۲۳۲]. عضل: حبس کردن.
﴿أُمَّةٖ﴾[هود: ۸]. چندین سال.
﴿ٱلرَّسِّ﴾[الفرقان: ۳۸]. چاه.
﴿كَٰظِمِينَۚ﴾[غافر: ۱۸]. غمناکان.
﴿غِسۡلِينٖ﴾[الحاقة: ۳۶]. آخرین درجهی حرارت.
﴿لَوَّاحَةٞ﴾[المدثر: ۲۹]. سوزاننده.