الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد اول

فهرست کتاب

مسأله‌ی هجدهم

مسأله‌ی هجدهم

مؤلف التبیان گفته: اگر قاری قرآن واماند، و ندانست بعد از جایی که خوانده چیست و خواست از دیگری بپرسد، شایسته است ادب کند به نحوه‌ای که از ابن مسعود و نخعی و بشیربن أبی مسعود رسیده که گفته‌اند: اگر کسی بخواهد چگونگی خواندن آیه‌ای را از برادر دینی خود بپرسد، آیه قبل را بخواند سپس ساکت شود، و نگوید: این آیه چگونه است که بر او اشتباه می‌شود.

و ابن مجاهد [۹۹]گفته: اگر قاری در حرفی شک کند که آیا به تاء است یا به یاء؟ به یاء بخواند که قرآن مذکر است، و اگر در حرفی شک کند که آیا به همزه است یا نه؟ همزه را ترک کند، و اگر در حرفی شک کند که آیا موصول است یا مقطوع؟ به وصل بخواند، و اگر در حرفی شک کند که آیا مقصور باید خواند یا ممدود؟ مقصور بخواند، و اگر در حرفی شک کند که: آیا مفتوح است یا مکسور؟ مفتوح بخواند؛ زیرا که اولی در هیچ جایی لحن نیست ولی صورت دوم در مواردی لحن است.

می‌گویم: عبدالرزاق از ابن مسعود آورده که گفت: اگر در یاء و تاء اختلاف کردید، آن را یاء بخوانید، قرآن را مذکر نمایید. ثعلب از این سخن چنین فهمیده که آنچه مذکر و مؤنث بودنش محتمل است، مذکر قراردادنش بهتر است. ولی این گفته رد شده است به اینکه: اراده تذکیر مؤنث غیرحقیقی ممنوع است؛ زیرا که در قرآن به صورت تأنیث زیاد آمده مثل: ﴿ٱلنَّارُ وَعَدَهَا ٱللَّهُ[الحج: ۷۲]. ﴿وَٱلۡتَفَّتِ ٱلسَّاقُ بِٱلسَّاقِ[القیامة: ۲۹]. ﴿قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ[ابراهیم: ۱۱]. و اگر در مؤنث غیرحقیقی اراده تذکیر ممنوع باشد، در مؤنث حقیقی به طریق اولی ممنوع است. گفته‌اند: و درست نیست در جایی که احتمال مذکر و مؤنث بودن ـ هر دو ـ می‌رود بگوییم: مذکر در آن غالب است مانند: ﴿وَٱلنَّخۡلَ بَاسِقَٰتٖ[ق: ۱۰]. ﴿أَعۡجَازُ نَخۡلٍ خَاوِيَةٖ[الحاقة: ۷]. که با وجود جواز مذکر آوردن به تأنیث آمده، در آیات دیگری مذکر است: ﴿أَعۡجَازُ نَخۡلٍ خَاوِيَةٖ[القمر: ۲۰]. ﴿مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ[یس: ۲۰].

گفته‌اند: پس منظور از تذکیر آن نیست که فهمیده‌اند، بلکه مقصود موعظه و دعوت به قرآن است، چنانکه خداوند متعال فرموده: ﴿فَذَكِّرۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ[ق: ۴۵]. إلا اینکه حرف جر در خبر حذف شده، و منظور آن است که مردم را به قرآن تذکر دهید، یعنی آنها را بر حفظ آن برانگیزید.

می‌گویم: اول خبر این توجیه را رد می‌کند.

و واحدی گفته: مطلب همان است که ثعلب فهمیده، و منظور آن است که اگر لفظ قابلیت مذکر و مؤنث بودن را داشت و در مذکر خواندن نیازی به مخالفت مصحف نباشد، مذکر خوانده می‌شود، مانند: ﴿وَلَا يُقۡبَلُ مِنۡهَا شَفَٰعَةٞ[البقرة: ۴۸]. و گفته: دلیل بر اینکه این معنی مراد است اینکه: شاگردان عبدالله از قراء کوفه همچون حمزه و کسائی همین رأی را پذیرفته‌اند، و آنچه از این قبیل بوده، مذکر خوانده‌اند مثل: ﴿يَوۡمَ تَشۡهَدُ عَلَيۡهِمۡ أَلۡسِنَتُهُمۡ[النور: ۲۴]. البته در مؤنث غیرحقیقی.

[۹۹] ابوبكر احمد بن مجاهد بغدادی، استاد و مقرئ، و متوفای سال: ۳۲۴ ﻫ. نگا: معرفة القراء ۱/ ۱۸۶. [مصحّح]