دو تذکر
اول: شنیدم از استادمان علامه کافیجی که درباره فرموده خدای تعالی: ﴿وَلَئِنۡ أَطَعۡتُم بَشَرٗا مِّثۡلَكُمۡ إِنَّكُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ﴾[المؤمنون: ۳۵]. میگفت: در اینجا «اذا» کلمه مورد بحث نیست، بلکه «اذا»ی شرطیه است، جملهای که به آن اضافه میشود حذف گردیده، و در عوض تنوین داده شده همچنان که در یومئذ هست. من این سخن را جداً نیک میشمردم، و میپنداشتم که پیش از شیخ کسی این را نگفته است، ولی بعدها دیدم زرکشی در البرهان پس از ذکر دو معنی یاد شده برای «اذا» گفته: و یکی از متأخرین معنی سومی برای آن ذکر کرده، و آن اینکه مرکب باشد از «اذا» که ظرف زمان ماضی است، و از جملهای بعد از آن تحقیقاً یا تقدیراً، ولی آن جمله به جهت تخفیف حذف شده؛ و به جای آن تنوین آمده، همچنان که درباره حینئذ گفتهاند، و این مضارع را نصب نمیدهد؛ زیرا که آن نوع دیگر به مضارع اختصاص یافته، و لذا در آن عمل کرده، و جز مخصوص عمل نمیکند، ولی این معنی اختصاص به مضارع ندارد، بلکه بر ماضی نیز داخل میشود مانند فرموده خدای تعالی: ﴿وَإِذٗا لَّأٓتَيۡنَٰهُم﴾[النساء: ۶۷]. ﴿إِذٗا لَّأَمۡسَكۡتُمۡ﴾[الإسراء: ۱۰]. ﴿إِذٗا لَّأَذَقۡنَٰكَ﴾[الإسراء: ۷۵]. و بر اسم هم داخل میشود، مانند: ﴿وَإِنَّكُمۡ إِذٗا لَّمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِينَ﴾[الشعراء: ۴۲]. وی گفته: این معنی را نحویین ذکر نکردهاند بلکه بر آنچه دربارهی «اذ» گفتهاند قیاس شد.
و در تذکره ابوحیان آمده: علمالدین قمنی برایم ذکر کرد که قاضی تقیالدین بن رزین این نظر را داشت که «اذا» عوض از جمله محذوفه است، و این سخن از هیچ نحوی نیست.
و خویی گفته: «من گمان دارم که جایز است در جواب کسی که گفت: أنا آتیک، بگویی: اذاً اکرمک، به رفع بر این معنی که: اذا أیتنی اکرمک، پس آتیتنی حذف شده و تنوین به جای جمله نشسته، و الف به القاء ساکنین افتاده. وی گفته: و صدمهای بر این نظر نیست که نحویین اتفاق دارند بر اینکه: فعل در چنین صورتی منصوب است به «اذاً» زیرا که منظورشان این است که اگر حرف نصب دهنده آن باشد، و این نفی نمیکند مرفوع شدن فعل را بعد از آن در صورتی که مراد «اذا»ی زمانیه باشد که تنوین به جای جملهی آن آمده، کما اینکه بعضی از آنها بعد از «من» را جزم میدهد چون آن را شرطیه میشمارد، و رفع میدهد در صورتی که منظورش از آن موصوله باشد».
اینها در همان پیرامونی که شیخ کافیجی گشته واقع شدهاند، ولی هیچکدام از آنها از مشاهیر علمای نحو، یا صاحبنظران درباره آن نیستند؛ البته بعضی از نحاة برآنند که اصل «اذاً» ناصبه اسم است، و تقدیر در اذاً أکرمک، اذا جئنتی اکرمک میباشد، که جمله حذف شده و تنوین به جای آن آمده، و «أن» در تقدیر است. و عدهای دیگر برآنند که: حرفی است مرکب از «اذ» و «ان»؛ این دو قول را ابن هشام در مغنی حکایت کرده است.
تذکر دوم: جمهور برآنند که وقف بر «اذاً» با الف بدل شده از نون انجام میگردد، اجماع قرّاء نیز بر همین است و عدهای ـ از جمله مبرد و مازنی ـ در غیر قرآن جایز دانستهاند که با نون بر آن وقف شود، مانند: «لن» و «ان» اختلاف در نحوه نوشتن آن نیز بر همین اختلاف مبتنی است، که بنا بر قول اول: با الف نوشته میشود همانطور که در مصحف آمده، و بنا بر قول دوم: با نون باید نوشت.
و من میگویم: اجماع در قرآن آن است که بر آن وقف میشود، و اینکه با الف نوشته شده دلیل است که اسمی دارای تنوین میباشد نه حرفی که آخرش نون است، بخصوص که در قرآن واقع نشده که مضارع را نصب دهد، پس سخن صواب آن است که این معنی برای آن اثبات گردد، چنانکه شیخ و کسانی که نقل از آنها گذشت به همین تمایل کردهاند.