کاد
فعل ناقصی است که فقط ماضی و مضارع از آن آمده، اسمی مرفوع و خبر مضارع مجرد از أن برای آن است، و معنی آن قارب میباشد، پس نفی آن نفی نزدیک بودن، و اثبات آن اثبات نزدیک بودن است، و بر زبان بسیاری مشهور شده که نفی آن اثبات و اثبات آن نفی است، پس اگر بگویی: کاد زید یفعل یعنی: انجام نداده، به دلیل: ﴿وَإِن كَادُواْ لَيَفۡتِنُونَكَ﴾[الإسراء: ۷۳]. وما کاد یفعل، یعنی انجام داد، به دلیل: ﴿وَمَا كَادُواْ يَفۡعَلُونَ﴾[البقرة: ۷۱].
ابن أبی حاتم از طریق ضحاک، از ابن عباس آورده که گفت: هر جای قرآن کاد، و أکاد و یکاد هست، یعنی أبداً نخواهد بود. و گویند: میرساند که فعل به دشواری واقع میگردد، و گفته میشود: نفی ماضی اثبات است به دلیل: ﴿وَمَا كَادُواْ يَفۡعَلُونَ﴾[البقرة: ۷۱]. و نفی مضارع نفی است، به دلیل ﴿لَمۡ يَكَدۡ يَرَىٰهَا﴾[النور: ۴۰]. با اینکه چیزی ندیده است و قول صحیح همان اول است که همچون غیر آن: نفی آن نفی، و اثبات آن اثبات است، پس معنی کاد یفعل این است که نزدیک شد که انجام دهد ولی انجام نداد، و معنی ما کاد یفعل آن است که: نزدیک هم نیست فعل واقع گردد، پس نفی فعل عقلاً لازمه نفی نزدیک بودن آن است.
و اما آیه: ﴿فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُواْ يَفۡعَلُونَ﴾خبر از وضع و حال بنیاسرائیل در اول امر است که در اول از سر بریدن گاو دور بودند، و اثبات فعل از دلیل دیگری فهمیده میشود، و آن: ﴿فَذَبَحُوهَا﴾میباشد.
و اما در ﴿لَقَدۡ كِدتَّ تَرۡكَنُ﴾[الإسراء: ۷۴]. با این که رسول خدا صنه کم و نه زیاد تمایلی به کافران ننموده، این معنی از ﴿لَوۡلَآ﴾که مقتضی ممتنع بودن تمایل آن حضرت است استفاده میشود.