ضمیر فصل
ضمیری است به صیغهی مرفوع مطابق ماقبل آن؛ در تکلم و خطاب و غیبت، افراد و غیر آن، و بعد از مبتدا یا چیزی که در اصل مبتدا بوده واقع میشود، و بعد از خبری همانگونه نیز، مانند: ﴿وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ﴾[البقرة: ۵]. ﴿وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلصَّآفُّونَ﴾[الصافات: ۱۶۵]. ﴿كُنتَ أَنتَ ٱلرَّقِيبَ عَلَيۡهِمۡۚ﴾[المائدة: ۱۱۷]. ﴿تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَيۡرٗا﴾[مزمل: ۲۰]. ﴿إِن تَرَنِ أَنَا۠ أَقَلَّ مِنكَ مَالٗا﴾[الکهف: ۳۹]. ﴿هَٰٓؤُلَآءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطۡهَرُ لَكُمۡۖ﴾[هود: ۷۸].
و أخفش جایز دانسته که بین حال و صاحب آن واقع شود، و بر این برآورده به قرائت نصب: ﴿هُنَّ أَطۡهَرُ﴾.
و جرجانی وقوع آن را پیش از مضارع جایز شمرده و از این گونه دانسته: ﴿إِنَّهُۥ هُوَ يُبۡدِئُ وَيُعِيدُ﴾[البروج: ۱۳]. و أبوالبقاء از این قبل شمرده: ﴿وَمَكۡرُ أُوْلَٰٓئِكَ هُوَ يَبُورُ﴾[فاطر: ۱۰].
و ضمیر فصل محلی از اعراب ندارد، و سه فایده برای آن است: اعلام اینکه مابعدش خبر است و تابع نیست، و تأکید، لذا کوفیون آن را دعامه (= ستون) نامیدهاند که سخن با آن دعم یعنی تقویت و تأکید میشود، و بعضی بر این امر مبتنی نمودهاند که بین آن با تأکید جمع نمیگردد، پس گفته نمیشود: زید نفسه هوالفاضل. و سومین فایدهاش اختصاص است.
و زمخشری هر سه فایده را در فرموده خداوند: ﴿وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ﴾[البقرة: ۵]. ذکر کرده است، وی گفته: فایدهاش دلالت بر آن است که مابعدش خبر است نه صفت، و تأکید، و وجوب اینکه فایده مسند فقط برای مسندالیه ثابت است.