فائده
ابوالحسن أخفش کتابی در مفرد و جمع تألیف کرده که در آن جمع کلماتی که در قرآن مفرد واقع شدهاند، و مفرد کلماتی که جمع آمدهاند را ذکر کرده، و بیشتر آن از واضحات است، و اینها مثالهایی از موارد مخفی آن است:
المن: مفرد ندارد.
السلوی: مفردی برای آن شنیده نشده.
النصاری: به قولی جمع نصرانی، و به قولی: جمع نصیر است، مانند ندیم و قبیل.
عوان: جمع عون.
الهدی: مفرد ندارد.
اعصار: جمعش أعاصیر است.
الانصار: جمع نصیر است، مانند: شریف و اشراف.
الازلام: مفرد آن «زلم» و به قولی: زلم میباشد.
مدراراً: جمعش مداریر است.
أساطیر: مفردش اسطوره، و به قولی: اسطار جمع سطر است.
الصور: جمع صوره، و به قولی: مفرد أصوار است.
فرادی: جمع افراد، جمع فرد است.
قنوان جمع قنو، وصنوان: جمع صنو میباشد، و در لغت تثنیه و جمعی با یک صیغه نیست مگر این دو، و لفظ سومی نیز هست که در قرآن نیامده؛ ابن خالویه این را در کتاب لیس گفته است.
الحوایا: جمع حاویه و به قولی حاویاء میباشد.
نشراً: جمع نشور است.
عضین و عزین: جمع عضه و عزه میباشد.
المثانی: جمع مثنی است.
تاره: جمعش تارات و تیر میباشد.
ایقاظاً: جمع یقظ.
الارائک: جمع أریکه است.
سری: جمعش سریان است، مانند: خصی و خصیان.
آناء اللیل: جمع انا به قصر مانند معی، و به قولی: إنی مثل قرد، و به قولی: انوه، مانند فرقه.
الصیاصی: جمع صیصیه.
منسأه: جمع آن مناسی میباشد.
الحرور: جمع آن حرور به ضم حاء میباشد.
غرابیب: جمع غربیب.
أتراب: جمع ترب.
الآلاء: جمع الی مانند معی، و به قولی: ألی مانند قفی، و به قولی: إلی مانند قرد، و به قولی: الو میباشد.
التراقی: جمع ترقوه به فتح تاء است.
أمشاج: جمع مشج است.
الفافاً: جمع لفّ به کسر میباشد.
العشار: جمع عشر.
الخُنّس: جمع خانسه، و همچنین الکنس.
الزبانیه: جمع زبینه، و به قولی: زابن، و به قولی: زبانی میباشد.
أشتاتاً: جمع شت و شتیت میباشد.
أبابیل: مفرد ندارد، و به قولی: مفرد آن ابول بر وزن عجول است، و به قولی: ابیل بر وزن اکلیل میباشد.