الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد اول

فهرست کتاب

فائده

فائده

ابوالحسن أخفش کتابی در مفرد و جمع تألیف کرده که در آن جمع کلماتی که در قرآن مفرد واقع شده‌اند، و مفرد کلماتی که جمع آمده‌اند را ذکر کرده، و بیشتر آن از واضحات است، و اینها مثال‌هایی از موارد مخفی آن است:

المن: مفرد ندارد.

السلوی: مفردی برای آن شنیده نشده.

النصاری: به قولی جمع نصرانی، و به قولی: جمع نصیر است، مانند ندیم و قبیل.

عوان: جمع عون.

الهدی: مفرد ندارد.

اعصار: جمعش أعاصیر است.

الانصار: جمع نصیر است، مانند: شریف و اشراف.

الازلام: مفرد آن «زلم» و به قولی: زلم می‌باشد.

مدراراً: جمعش مداریر است.

أساطیر: مفردش اسطوره، و به قولی: اسطار جمع سطر است.

الصور: جمع صوره، و به قولی: مفرد أصوار است.

فرادی: جمع افراد، جمع فرد است.

قنوان جمع قنو، وصنوان: جمع صنو می‌باشد، و در لغت تثنیه و جمعی با یک صیغه نیست مگر این دو، و لفظ سومی نیز هست که در قرآن نیامده؛ ابن خالویه این را در کتاب لیس گفته است.

الحوایا: جمع حاویه و به قولی حاویاء می‌باشد.

نشراً: جمع نشور است.

عضین و عزین: جمع عضه و عزه می‌باشد.

المثانی: جمع مثنی است.

تاره: جمعش تارات و تیر می‌باشد.

ایقاظاً: جمع یقظ.

الارائک: جمع أریکه است.

سری: جمعش سریان است، مانند: خصی و خصیان.

آناء اللیل: جمع انا به قصر مانند معی، و به قولی: إنی مثل قرد، و به قولی: انوه، مانند فرقه.

الصیاصی: جمع صیصیه.

منسأه: جمع آن مناسی می‌باشد.

الحرور: جمع آن حرور به ضم حاء می‌باشد.

غرابیب: جمع غربیب.

أتراب: جمع ترب.

الآلاء: جمع الی مانند معی، و به قولی: ألی مانند قفی، و به قولی: إلی مانند قرد، و به قولی: الو می‌باشد.

التراقی: جمع ترقوه به فتح تاء است.

أمشاج: جمع مشج است.

الفافاً: جمع لفّ به کسر می‌باشد.

العشار: جمع عشر.

الخُنّس: جمع خانسه، و همچنین الکنس.

الزبانیه: جمع زبینه، و به قولی: زابن، و به قولی: زبانی می‌باشد.

أشتاتاً: جمع شت و شتیت می‌باشد.

أبابیل: مفرد ندارد، و به قولی: مفرد آن ابول بر وزن عجول است، و به قولی: ابیل بر وزن اکلیل می‌باشد.