الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد اول

فهرست کتاب

جعل

جعل

راغب گفته: این لفظ در تمام افعال عام است، و از فعل و صنع و اخوات آنها اعم است، و بر پنج وجه صرف می‌شود:

۱- همچون صار و طفق [برای شروع در کار] و متعدی نمی‌شود. مثل: جعل زید یقول کذا = زید شروع کرد چنین گفت.

۲- به معنی أوجد (ایجاد فعل) که در این صورت یک مفعول می‌گیرد، مثل:

﴿وَجَعَلَ ٱلظُّلُمَٰتِ وَٱلنُّورَ[الأنعام: ۱].

«و تاریکی‌ها و نور را ایجاد کرد».

۳- در ایجاد چیزی از چیز دیگر و درست کردنش از آن، مانند:

﴿جَعَلَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا[النحل: ۷۲].

«از برای شما از جنس خودتان جفت‌هایی ایجاد کرد».

﴿وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ ٱلۡجِبَالِ أَكۡنَٰنٗا[النحل: ۸۱].

«و برای شما از کوه‌ها وسائل آرامش آفرید».

۴- تصییر شیء از حالتی به حالت دیگر، مانند:

﴿ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ فِرَٰشٗا[البقرة: ۲۲].

«آن (خدایی) که زمین را برای شما فرش قرار داد».

﴿وَجَعَلَ ٱلۡقَمَرَ فِيهِنَّ نُورٗا[النوح: ۱۶].

«و ماه را در آسمان‌ها نور قرار داد».

۵- حکم به چیزی بر چیزی، خواه حق باشد، مثل:

﴿وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ[القصص: ۷].

«و او را از فرستادگان قرار دهیم».

و خواه باطل باشد، مانند:

﴿وَيَجۡعَلُونَ لِلَّهِ ٱلۡبَنَٰتِ[النحل: ۵۷].

«و برای خدا دخترانی قرار می‌دهند (مشرکان) ...»

﴿ٱلَّذِينَ جَعَلُواْ ٱلۡقُرۡءَانَ عِضِينَ[الحجر: ۹۱].

«آنان که قرآن را جزء جزء و پاره‌پاره کردند».