جعل
راغب گفته: این لفظ در تمام افعال عام است، و از فعل و صنع و اخوات آنها اعم است، و بر پنج وجه صرف میشود:
۱- همچون صار و طفق [برای شروع در کار] و متعدی نمیشود. مثل: جعل زید یقول کذا = زید شروع کرد چنین گفت.
۲- به معنی أوجد (ایجاد فعل) که در این صورت یک مفعول میگیرد، مثل:
﴿وَجَعَلَ ٱلظُّلُمَٰتِ وَٱلنُّورَ﴾[الأنعام: ۱].
«و تاریکیها و نور را ایجاد کرد».
۳- در ایجاد چیزی از چیز دیگر و درست کردنش از آن، مانند:
﴿جَعَلَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا﴾[النحل: ۷۲].
«از برای شما از جنس خودتان جفتهایی ایجاد کرد».
﴿وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ ٱلۡجِبَالِ أَكۡنَٰنٗا﴾[النحل: ۸۱].
«و برای شما از کوهها وسائل آرامش آفرید».
۴- تصییر شیء از حالتی به حالت دیگر، مانند:
﴿ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ فِرَٰشٗا﴾[البقرة: ۲۲].
«آن (خدایی) که زمین را برای شما فرش قرار داد».
﴿وَجَعَلَ ٱلۡقَمَرَ فِيهِنَّ نُورٗا﴾[النوح: ۱۶].
«و ماه را در آسمانها نور قرار داد».
۵- حکم به چیزی بر چیزی، خواه حق باشد، مثل:
﴿وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ﴾[القصص: ۷].
«و او را از فرستادگان قرار دهیم».
و خواه باطل باشد، مانند:
﴿وَيَجۡعَلُونَ لِلَّهِ ٱلۡبَنَٰتِ﴾[النحل: ۵۷].
«و برای خدا دخترانی قرار میدهند (مشرکان) ...»
﴿ٱلَّذِينَ جَعَلُواْ ٱلۡقُرۡءَانَ عِضِينَ﴾[الحجر: ۹۱].
«آنان که قرآن را جزء جزء و پارهپاره کردند».