(المائده)
﴿أَوۡفُواْ بِٱلۡعُقُودِۚ﴾(۱): به آنچه خداوند حلال و حرام کرده و آنچه واجب فرموده و حدودی که در قرآن قرار داده است وفا کنید.
﴿يَجۡرِمَنَّكُمۡ﴾(۸): وادارتان سازد.
﴿شَنََٔانُ﴾(۸): عداوت و دشمنی.
﴿عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ﴾(۲): برّ: آنچه امر شدهای و تقوی: آنچه نهی شدهای.
﴿وَٱلۡمُنۡخَنِقَةُ﴾(۳): حیوانی که بر اثر خفگی مرده باشد.
﴿وَٱلۡمَوۡقُوذَةُ﴾(۳): حیوانی که با چوب زدهاند و مرده باشد.
﴿وَٱلۡمُتَرَدِّيَةُ﴾(۳): حیوانی که از بالای کوه افتاده باشد.
﴿وَٱلنَّطِيحَةُ﴾(۳): گوسفندی که گوسفند دیگری را شاخ زده باشد.
﴿وَمَآ أَكَلَ ٱلسَّبُعُ﴾(۳): آنچه درنده گرفته باشد.
﴿إِلَّا مَا ذَكَّيۡتُمۡ﴾(۳): روح داشت و او را سر بریدند.
﴿بِٱلۡأَزۡلَٰمِۚ﴾(۳): تیر بی پر و بیآهن ـ تیر قمار.
﴿غَيۡرَ مُتَجَانِفٖ﴾(۳): به گناه دست نیازد.
﴿مِّنَ ٱلۡجَوَارِحِ﴾(۴): سگها و یوزها و بازها و مانند آنها.
﴿مُكَلِّبِينَ﴾(۴): سگهای دونده دنبال شکار.
﴿وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ﴾(۵): حیواناتی که اهل کتاب سر بریدهاند.
﴿فَٱفۡرُقۡ﴾(۲۵): فاصله بینداز.
﴿وَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ فِتۡنَتَهُۥ﴾ (۴۱): فتنه [در اینجا] گمراهی است.
﴿وَمُهَيۡمِنًا عَلَيۡهِۖ﴾(۴۸): امین؛ قرآن بر هر کتابی که قبل از آن است امین میباشد.
﴿شِرۡعَةٗ وَمِنۡهَاجٗاۚ﴾(۴۸): راه و روش.
﴿أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾(۵۴): مهربان نسبت به مؤمنین.
﴿مَغۡلُولَةٌۚ﴾(۶۴): منظور یهود: بخیلی است که آنچه دارد نگه داشته، تعالیالله عن ذلک.
﴿بَحِيرَةٖ﴾(۱۰۳): شتری را میگویند که پنج شکم زاییده باشد، در پنجمین زایمانش رسم عرب چنین بود که اگر بچهاش نر بود آن را میکشتند و فقط مردها آن را میخوردند و اگر ماده بود گوشهایش را میبریدند، و اما سائبه، از چهارپایانشان برای خدایان و (بتهای) خود قرارشان میدادند، و بر آنها سوار نمیشدند، و شیرشان را نمیدوشیدند، و پشمشان را نمیچیدند، و بر آنها چیزی حمل نمیکردند.
(و اما وصیله) گوسفندی است که هفت شکم زائیده، در شکم هفتم اگر نوزاد نر یا ماده بود و کشته شده بود مرد و زن در خوردنش شرکت میکردند، و اگر دو نوزاد نر و ماده با هم متولد میشدند هر دو را زنده میگذاشتند و میگفتند: «وصلته أخته فحرّمته علینا». و أما (حام) شترهای نری را میگویند که وقتی به دنیا میآمد میگفتند: (حمی هذا ظهره) یعنی این نوزاد پشت مادرش را حفظ کرد پس بر آن چیزی حمل نمیکردند و پشم آن را نمیبریدند و هرگاه از چراگاهی میخورد او را منع نمیکردند، و اگر از حوضی آب میخورد هرچند که آن حوض مربوط به دیگری بود او را نهی نمینمودند.