(سورهی النساء)
﴿حُوبٗا كَبِيرٗا﴾(۲): گناهی بزرگ.
﴿نِحۡلَةٗۚ﴾(۴): مهریهی زن.
﴿وَٱبۡتَلُواْ ٱلۡيَتَٰمَىٰ﴾(۶): یتیمان را آزمایش کنید.
﴿ءَانَسۡتُم﴾(۶): دانستید.
﴿رُشۡدٗا﴾(۶): صلاح در دین و اموالشان.
﴿كَلَٰلَةً﴾(۱۲): کسی که نه پدری بعد از خودش ترک بگوید و نه فرزندی.
﴿وَلَا تَعۡضُلُوهُنَّ﴾(۱۹): وادارشان مکنید.
﴿وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ﴾(۲۴): زن همسردار.
﴿طَوۡلًا﴾(۲۵): سعه، فراخی در زندگی.
﴿َٱلۡمُحۡصَنَٰتُ﴾(۲۵): غیرمسافحات، با عفت، زناکار نباشند در سر و علانیه.
﴿وَلَا مُتَّخِذَٰتِ أَخۡدَانٖۚ﴾(۲۵): رفیق برای خود نگرفته باشند.
﴿فَإِذَآ أُحۡصِنَّ﴾(۲۵): اگر ازدواج کردند.
﴿ٱلۡعَنَتَ﴾(۲۵): زنا.
﴿مَوَٰلِيَ﴾(۳۳): عصبه.
﴿قَوَّٰمُونَ﴾(۳۴): امراء و حکام.
﴿قَٰنِتَٰتٌ﴾(۳۴): زنان فرمانبردار و مطیع.
﴿وَٱلۡجَارِ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾(۳۶): همسایهای که با شما خویشی داشته باشد.
﴿وَٱلۡجَارِ ٱلۡجُنُبِ﴾(۳۶): همسایهای که خویشی نداشته باشد.
﴿وَٱلصَّاحِبِ بِٱلۡجَنۢبِ﴾(۳۶): رفیق.
﴿فَتِيلًا﴾(۴۹): به مقدار شکاف میانه هسته.
﴿بِٱلۡجِبۡتِ﴾(۵۱): شرک
﴿نَقِيرًا﴾(۵۳): نقطهای که پشت هسته خرماست.
﴿وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ﴾(۵۹): اهل فقه و دین.
﴿ثُبَاتٍ﴾(۷۱): دستهدسته، و گروههای متفرق.
﴿مُّقِيتٗا﴾(۸۵): حفیظاً، نگهدار.
﴿أَرۡكَسَهُم﴾(۸۸): آنها را ساقط کرد.
﴿حَصِرَتۡ صُدُورُهُمۡ﴾(۹۰): سینههاشان تنگ شد.
﴿أُوْلِي ٱلضَّرَرِ﴾(۹۵): صاحبان عذر.
﴿مُرَٰغَمٗا﴾(۱۰۰): منتقل شدن از سرزمینی به سرزمین دیگر.
﴿وَسَعَةٗۚ﴾(۱۰۰): روزی.
﴿مَّوۡقُوتٗا﴾(۱۰۳): مفروض، واجب.
﴿تَأۡلَمُونَۖ﴾(۱۰۴): دردمند میشوید.
﴿خَلۡقَ ٱللَّهِۚ﴾(۱۱۹): دین خدا.
﴿نُشُوزًا﴾(۱۲۸): بغض، کینه.
﴿كَٱلۡمُعَلَّقَةِۚ﴾(۱۲۹): نه شوهردار و نه بیشوهر.
﴿وَإِن تَلۡوُۥٓاْ﴾(۱۳۵): زبانهایتان را از شهادت برگردانید.
﴿وَقَوۡلِهِمۡ عَلَىٰ مَرۡيَمَ بُهۡتَٰنًا﴾(۱۵۶): او (مریم) را به زنا تهمت زدند.