الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد اول

فهرست کتاب

باء مفرد

باء مفرد

حرف جرّ است، چند معنی دارد، مشهورترین آنها: الصاق می‌باشد، و سیبویه غیر از این معنی برای آن ذکر نکرده است و به قولی: این معنی از آن جدا نمی‌شود. در شرح اللبّ آمده: و آن تعلق داشتن یکی از دو معنی به دیگری می‌باشد. و گاهی به طور حقیقت است، مانند: ﴿وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِكُمۡ، یعنی: الصقوا المسح برءوسکم، ﴿فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِكُمۡ وَأَيۡدِيكُم مِّنۡهُ[المائدة: ۶]. و گاهی به طور مجاز، مانند: ﴿وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمۡ[المطففین: ۳۰]. یعنی: به نزدیکی آن.

معنی دوم: تعدیه [متعدی ساختن فعل]، مانند همزه مثل: ﴿ذَهَبَ ٱللَّهُ بِنُورِهِمۡ[البقرة: ۱۷]. ﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمۡعِهِمۡ[البقرة: ۲۰]. یعنی: أذهب الله، چنان که فرمودهک ﴿لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ[الأحزاب: ۳۳].

و مبرد و سهیلی پنداشته‌اند که بین متعدی کردن باء با همزه تفاوت هست، به اینکه اگر بگویی: ذهبت بزید در رفتن با او همراه بوده‌ای، ولی این نظر با آیه فوق رد شده است.

سوم: استعانت، و آن بر آلت فعل داخل می‌شود، مانند باء ﴿بِسۡمِ ٱللَّهِ.

چهارم: سببیت که بر سبب فعل داخل می‌شود، مانند: ﴿فَكُلًّا أَخَذۡنَا بِذَنۢبِهِۦۖ[العنکبوت: ۴۰]. ﴿ظَلَمۡتُمۡ أَنفُسَكُم بِٱتِّخَاذِكُمُ ٱلۡعِجۡلَ[البقرة: ۵۴]. تعلیل نیز از آن تعبیر می‌شود.

پنجم: مصاحبت، مانند: «مع»، مثل: ﴿ٱهۡبِطۡ بِسَلَٰمٖ[هود: ۴۸]. ﴿قَدۡ جَآءَكُمُ ٱلرَّسُولُ بِٱلۡحَقِّ[النساء: ۱۷۰]. ﴿فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ[الحجر: ۹۸].

ششم: ظرفیت، نظیر «فی» برای زمان و مکان می‌آید، مانند: ﴿نَّجَّيۡنَٰهُم بِسَحَرٖ[القمر: ۳۴]. ﴿وَلَقَدۡ نَصَرَكُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ[آ‌ل‌عمران: ۱۲۳].

هفتم: استعلاء مثل «علی»، مانند: ﴿مَنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِقِنطَارٖ[آل‌عمران: ۷۵]. یعنی: علی قنطار، به دلیل: ﴿يَسۡ‍َٔلُونَ عَنۡ أَنۢبَآئِكُمۡۖ[الأحزاب: ۲۰]. و به قولی: به سؤال اختصاص دارد، و به قول دیگر نه، مانند: ﴿نُورُهُمۡ يَسۡعَىٰ بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَبِأَيۡمَٰنِهِمۡ[التحریم: ۸]. یعنی: عن أیمانهم، ﴿وَيَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلسَّمَآءُ بِٱلۡغَمَٰمِ[الفرقان: ۲۵]. یعنی: عن الغمام.

هشتم: مجاوزت مانند عن، مثل: ﴿فَسۡ‍َٔلۡ بِهِۦ خَبِيرٗا[الفرقان: ۵۹]. یعنی: عنه. به دلیل: ﴿يَسۡ‍َٔلُونَ عَنۡ أَنۢبَآئِكُمۡۖ[الأحزاب: ۲۰].

نهم: تبعیض مانند من، مثل: ﴿عَيۡنٗا يَشۡرَبُ بِهَا عِبَادُ ٱللَّهِ[الإنسان: ۶].پ یعنی: منها.

دهم: غایت نظیر الی، مانند: ﴿وَقَدۡ أَحۡسَنَ بِيٓ[یوسف: ۱۰۰]. یعنی: الیّ.

یازدهم: مقابله، که بر عوض‌ها داخل می‌شود، مانند: ﴿ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ[النحل: ۳۲]. و بدین جهت این را باء سببیت محسوب نکردیم چنانکه معتزله گفته‌اند که: آنچه با عوض داده می‌شود گاهی رایگان نیز عطاء می‌گردد، ولی مسبب بدون سبب یافت نمی‌شود.

دوازدهم: تأکید که زاید می‌آید، پس در فاعل به طور وجوب زاید می‌شود، در مثل: ﴿أَسۡمِعۡ بِهِمۡ وَأَبۡصِرۡ[مریم: ۳۸]. و غالباً به طور جایز، مانند: ﴿وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدٗا[النساء: ۷۹]. که اسم گرامی «الله» فاعل، و «شهیداً» بنابر حال یا تمییز منصوب است، و باء زاید است که به جهت تأکید اتصال زیاد شده، چون اسم در فرمود خداوند: ﴿وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ[الفرقان: ۵۹]. به فعل متصل است همچون اتصال فاعل.

ابن الشجری گفته: و این تعبیر از آن روی می‌باشد که برساند به اینکه کفایت کردن از خداوند مانند کفایت کردن غیر او نیست، بلکه این در منزلت بزرگ‌تر است، پس لفظ آن فزونی یافت به خاطر فزونی معنی آن و زجاج گفته: چون «کفی» معنی «اکتفی» را متضمن شده باء داخل گردیده است.

ابن هشام گفته: این سخن در زیبایی جایگاه بلندی دارد.

و به قولی: فاعل مقدر است، و تقدیر آن «کفی الإکتفاء بالله» می‌باشد که مصدر حذف گردیده و معمول آن برای دلالت بر آن ابقا شده است.

و در فاعل «کفی» که به معنی «وقی» باشد زیاد نمی‌گردد، مانند: ﴿فَسَيَكۡفِيكَهُمُ ٱللَّهُۚ[البقرة: ۱۳۷]. ﴿وَكَفَى ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱلۡقِتَالَ[الأحزاب: ۲۵].

و در مفعول نیز زاید می‌آید مانند: ﴿وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ[البقرة: ۱۹۵]. ﴿وَهُزِّيٓ إِلَيۡكِ بِجِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ[مریم: ۲۵]. ﴿فَلۡيَمۡدُدۡ بِسَبَبٍ إِلَى ٱلسَّمَآءِ[الحج: ۱۵]. ﴿وَمَن يُرِدۡ فِيهِ بِإِلۡحَادِۢ[الحج: ۲۵].

و در مبتدا نیز، مانند: ﴿بِأَييِّكُمُ ٱلۡمَفۡتُونُ[القلم: ۶]. یعنی: ایکم، و به قولی: ظرفیه است یعنی: في أی طائفة منکم.

و در اسم «لیس» در قرائت بعضی: ﴿وَلَيۡسَ ٱلۡبِرُّ بِأَن تَأۡتُواْ[البقرة: ۱۸۹]. به نصبر «البر».

و در خبر منفی مانند: ﴿وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ[البقرة: ۷۴]. و به قولی: در موجب نیز، و بر این آورده شده: ﴿جَزَآءُ سَيِّئَةِۢ بِمِثۡلِهَا[یونس: ۲۷].

و در تأکید، و از این‌گونه شمرده شده: ﴿يَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ[البقرة: ۲۲۸].