الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد اول

فهرست کتاب

لام

لام

چهار قسم است: جاره، و ناصبه، و جازمه، و مهمله که عمل نمی‌کند.

جاره با ظاهر مکسور است، و اما اینکه بعضی: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ[الفاتحة: ۲]. قرائت کرده‌اند، ضمه برای اتباع و عارضی است. و با ضمیر ـ به جز یاء ـ مفتوح می‌باشد و آن را چند معنی است:

۱- استحقاق، در وقتی که بین معنی و ذاتی واقع گردد، مانند: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ، ﴿لِلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ[الروم: ۴]. ﴿وَيۡلٞ لِّلۡمُطَفِّفِينَ[المطنففین: ۱]. ﴿لَهُمۡ فِي ٱلدُّنۡيَا خِزۡيٞ[البقرة: ۱۱۴].

۲- اختصاص، مثل: ﴿إِنَّ لَهُۥٓ أَبٗا[یوسف: ۷۸]. ﴿فَإِن كَانَ لَهُۥٓ إِخۡوَةٞ[النساء: ۱۱].

۳- ملک، مانند: ﴿لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ[البقرة: ۲۵۵].

۴- تعلیل، مانند: ﴿وَإِنَّهُۥ لِحُبِّ ٱلۡخَيۡرِ لَشَدِيدٌ[العادیات: ۸]. یعنی: و او به خاطر محبت مال بخیل است، ﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِيثَٰقَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ لَمَآ ءَاتَيۡتُكُم مِّن كِتَٰبٖ وَحِكۡمَةٖ....[آل‌عمران: ۸۱]. در قرائت حمزه، یعنی: به خاطر اینکه قسمتی از کتاب و حکمت را به شما دادم، و سپس برای آمدن محمد صاز شما پیمان گرفتم ﴿مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَكُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ[آل‌عمران: ۸۱]. که (ما) مصدریه است و لام برای تعلیل، و نیز فرموده‌ی خدای تعالی: ﴿لِإِيلَٰفِ قُرَيۡشٍ[القریش: ۱]. لام برای تعلیل و متعلق به (یعبدوا) می‌باشد، و به قولی: متعلق به ماقبلش است یعنی: ﴿فَجَعَلَهُمۡ كَعَصۡفٖ مَّأۡكُولِۢ[الفیل: ۵]. و ﴿لِإِيلَٰفِ قُرَيۡشٍ[القریش: ۱]. این قول را ترجیح می‌دهد اینکه: در مصحف أبی این دو به صورت یک سوره آمده‌اند.

۵- و موافق (الی) مانند: ﴿بِأَنَّ رَبَّكَ أَوۡحَىٰ لَهَا[الزلزلة: ۵]. ﴿كُلّٞ يَجۡرِي لِأَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ[الرعد: ۲].

و (علی)، مانند: ﴿وَيَخِرُّونَ لِلۡأَذۡقَانِ[الإسراء: ۱۰۹]. ﴿دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦٓ[یونس: ۱۲]. ﴿وَتَلَّهُۥ لِلۡجَبِينِ[الصافات: ۱۰۳]. ﴿وَإِنۡ أَسَأۡتُمۡ فَلَهَا[الإسراء: ۷]. ﴿لَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ[الرعد: ۲۵]. یعنی: علیهم، چنانکه امام شافعی گفته.

و (فی)، مثل: ﴿وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِينَ ٱلۡقِسۡطَ لِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ[الأنبیاء: ۴۷]. ﴿لَا يُجَلِّيهَا لِوَقۡتِهَآ إِلَّا هُوَۚ[الأعراف: ۱۸۷]. ﴿يَٰلَيۡتَنِي قَدَّمۡتُ لِحَيَاتِي[الفجر: ۲۴]. یعنی: فی حیاتی، و به قولی: لام در اینجا برای تعلیل است یعنی به خاطر زندگیم در آخرت.

و (عند) مانند قرائت جحدری: ﴿بَلۡ كَذَّبُواْ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ[ق: ۵].

و (بعد) مثل: ﴿أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِدُلُوكِ ٱلشَّمۡسِ[الإسراء: ۷۸].

و (عن) نظیر: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَوۡ كَانَ خَيۡرٗا مَّا سَبَقُونَآ إِلَيۡهِۚ[الأحقاف: ۱۱]. یعنی: درباره‌ی آنها، نه اینکه به مؤمنین خطاب کرده باشند، وگرنه می‌گفتند: ﴿مَّا سَبَقُونَآ.

۶- ابلاغ، و آن جر دهنده نام شنونده قول یا به معنی آن ـ مانند اذن ـ می‌باشد.

۷- صیرورت = شدن، لام عاقبت نیز نامیده می‌شود، مانند: ﴿فَٱلۡتَقَطَهُۥٓ ءَالُ فِرۡعَوۡنَ لِيَكُونَ لَهُمۡ عَدُوّٗا وَحَزَنًاۗ[القصص: ۸]. که عاقبت گرفتن موسی از روی آب این بود که دشمن و مایه اندوه فرعونیان شد، نه اینکه علت باشد، چون علت بر گرفتن او این بود که او را فرزند قرار دهند. ولی عده‌ای این را منع کرده و گفته‌اند: برای تعلیل است مجازاً، چون دشمن بودن آن جناب از گرفتنش از آب ناشی می‌شد ـ هرچند که غرض آنها این نبود ـ لذا به منزله غرض فرض شد به صورت مجاز.

و ابوحیان گفته: به نظر من در اینجا حقیقتاً برای تعلیل است، که مضاف آن حذف شده و تقدیرش این است: ﴿لـمخافة أن یکون، مانند آیه دیگر: ﴿يُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمۡ أَن تَضِلُّواْۗ[النساء: ۱۷۶]. یعنی : کراهة أن تضلوا.

۸- تأکید که زائد یا تقویت‌کننده عاملی است که به جهت فرعی بودن یا تأخیر ضعیف می‌باشد، مانند: ﴿رَدِفَ لَكُم[النمل: ۷۲]. ﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمۡ[النساء: ۲۶]. ﴿وَأُمِرۡنَا لِنُسۡلِمَ[الأنعام: ۷۱]. ﴿فَعَّالٞ لِّمَا يُرِيدُ[هود: ۱۰۷]. ﴿إِن كُنتُمۡ لِلرُّءۡيَا تَعۡبُرُونَ[یوسف: ۴۳]. ﴿وَكُنَّا لِحُكۡمِهِمۡ شَٰهِدِينَ[الأنبیاء: ۷۸].

۹- تبیین برای فاعل یا مفعول، مانند: ﴿فَتَعۡسٗا لَّهُمۡ[محمد: ۸]. ﴿هَيۡهَاتَ هَيۡهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ[المؤمنون: ۳۶]. ﴿هَيۡتَ لَكَۚ[یوسف: ۲۳].

و ناصبه: همان لام تعطیل است، کوفیون ادعا کرده‌اند که نصب با خود آن می‌باشد، ولی دیگران (أن) را در محل جر به وسیه لام مقدر می‌دانند.

و جازمه: لام طلب است و حرکت آن کسره است، ولی قبیله سلیم آن را مفتوح می‌خواند و ساکن کردن آن بعد از واو و فاء بیش از حرکت دادن آن است، مانند: ﴿فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لِي وَلۡيُؤۡمِنُواْ بِي[البقرة: ۱۸۶]. و گاهی بعد از (ثم) ساکن می‌گردد مثل: ﴿ثُمَّ لۡيَقۡضُواْ[الحج: ۲۹]. و خواه طلب امر باشد مانند: ﴿لِيُنفِقۡ ذُو سَعَةٖ[الطلاق: ۷]. یا دعا باشد مثل: ﴿لِيَقۡضِ عَلَيۡنَا رَبُّكَۖ[الزخرف: ۷۷].

و همچنین اگر به جانب خبر درآید، مانند: ﴿فَلۡيَمۡدُدۡ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ[مریم: ۷۵]. ﴿وَلۡنَحۡمِلۡ خَطَٰيَٰكُمۡ[العنکبوت: ۱۲].

و یا تهدید مانند: ﴿وَمَن شَآءَ فَلۡيَكۡفُرۡۚ[الکهف: ۲۹].

و بسیار می‌شود که فعل غائب را جزم می‌دهد، مانند: ﴿فَلۡتَقُمۡ طَآئِفَةٞ مِّنۡهُم مَّعَكَ وَلۡيَأۡخُذُوٓاْ أَسۡلِحَتَهُمۡۖ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلۡيَكُونُواْ مِن وَرَآئِكُمۡ وَلۡتَأۡتِ طَآئِفَةٌ أُخۡرَىٰ لَمۡ يُصَلُّواْ فَلۡيُصَلُّواْ مَعَكَ[النساء: ۱۰۲]. ولی فعل مخاطب کم است، و از جمله: ﴿فَبِذَٰلِكَ فَلۡيَفۡرَحُواْ[یونس: ۵۸]. ـ بنا به قراءت با تاء ـ و فعل متکلم کمتر است، و از جمله: ﴿وَلۡنَحۡمِلۡ خَطَٰيَٰكُمۡ[العنکبوت: ۱۲].

و غیر عامله (مهمله) چهار است:

۱- لام ابتداء که دو امر را فائده می‌رساند: ۱- تأکید مضمون جمله، لذا در باب ان آن را از صدر جمله برکنار کرده‌اند که دو تأکید پشت سر هم ناخوشایند است، ۲- اختصاص مضارع به حال.

این لام بر مبتدا داخل می‌شود مانند: ﴿لَأَنتُمۡ أَشَدُّ رَهۡبَةٗ[الحشر: ۱۳].

بر خبر إن نیز داخل می‌شود مانند: ﴿إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ ٱلدُّعَآءِ[ابراهیم: ۳۹]. ﴿وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحۡكُمُ بَيۡنَهُمۡ[النحل: ۱۲۴]. ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ[القلم: ۴]. و همچنین بر اسم مؤخر ان هم داخل می‌گردد، مثل: ﴿إِنَّ عَلَيۡنَا لَلۡهُدَىٰ ١٢ وَإِنَّ لَنَا لَلۡأٓخِرَةَ وَٱلۡأُولَىٰ[اللیل: ۱۲-۱۳].

۲- لام زائد در خبر (أن) مفتوحه، مانند قراءت سعیدبن جبیر: ﴿إِلَّآ إِنَّهُمۡ لَيَأۡكُلُونَ ٱلطَّعَامَ[الفرقان: ۲۰]. و زائد در مفعول مثل: ﴿يَدۡعُواْ لَمَن ضَرُّهُۥٓ أَقۡرَبُ مِن نَّفۡعِهِۦۚ[الحج: ۱۳].

۳- لام جواب قسم یا (لو) یا (لولا)، مانند: ﴿تَٱللَّهِ لَقَدۡ ءَاثَرَكَ ٱللَّهُ[یوسف: ۹۱]. ﴿وَتَٱللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصۡنَٰمَكُم[الأنبیاء: ۵۷]. ﴿لَوۡ تَزَيَّلُواْ لَعَذَّبۡنَا[الفتح: ۲۵]. ﴿وَلَوۡلَا دَفۡعُ ٱللَّهِ ٱلنَّاسَ بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لَّفَسَدَتِ ٱلۡأَرۡضُ[البقرة: ۲۵۱].

۴- لام موطئه، که مؤذنه نیز نامیده می‌شود و آن بر ادات شرط داخل می‌شود که اعلام کند جواب بعد از آن با خودش بر قسم مقدری مبتنی است مانند: ﴿لَئِنۡ أُخۡرِجُواْ لَا يَخۡرُجُونَ مَعَهُمۡ وَلَئِن قُوتِلُواْ لَا يَنصُرُونَهُمۡ وَلَئِن نَّصَرُوهُمۡ لَيُوَلُّنَّ ٱلۡأَدۡبَٰرَ[الحشر: ۱۲]. و این آیه شریفه را از همین قبیل دانسته‌اند: ﴿لَمَآ ءَاتَيۡتُكُم مِّن كِتَٰبٖ وَحِكۡمَةٖ.