سورههایی که مورد اختلاف است
۲
(سوره الفاتحه) بیشتر صاحبنظران برآنند که مکی است، بلکه ـ چنانکه در نوع دوم خواهد آمد ـ نقل شده است که سورهی الحمد نخستین سوره نازل شده است و بر صحت این نقل استدلال کردهاند به:
۱- آیه ﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَٰكَ سَبۡعٗا مِّنَ ٱلۡمَثَانِي وَٱلۡقُرۡءَانَ ٱلۡعَظِيمَ﴾[الحجر: ۸۷]. به توضیح اینکه پیغمبراکرم ص(سبع مثانی) را به سورهی الحمد تفسیر کرده اند، چنانکه در حدیث صحیح این مطلب آمده است، و این آیه در سورهی الحجر است که به اتفاق مکی است. میبینیم که در این سوره خداوند بر پیغمبر صمنت نهاده که سورهی الحمد را بر ایشان نازل فرموده است، پس لازم است که سورهی الفاتحه قبلاً نازل شده باشد وگرنه بر چیزی که هنوز نازل نشده چه منتی میتواند باشد؟
۲- تردیدی نیست که وجوب نماز در مکه بوده و احدی نگفته است که وقتی در اسلام نماز بدون خواندن سورهی الحمد بوده باشد. این دلیل را ابن عطیه و دیگران آوردهاند، همچنین واحدی و ثعلبی از طریق علاء ابن المسیّب از فضل ابن عمرو از علیابن ابی طالب نقل کردهاند که فرمود: «فاتحة الکتاب از گنجینه زیر عرش در مکه نازل گشت».
و مشهور است که مجاهد سوره حمد را مدنی میداند. فریابی در تفسیرش و ابوعبید در فضائل القرآن این گفته را از مجاهد نقل کردهاند. حسین ابن الفضل میگوید: مجاهد در اینجا اشتباه کرده است؛ زیرا که علماء برخلاف او قائلند. همچنین از ابن عطیه نقل شده است که او نیز به مدنی بودن این سوره قائل بوده است و ابن عطیه قول به مدنی بودن این سوره را از: زهری، عطاء، سواده ابن زیاد و عبدالله ابن عمیر، نقل کرده است و از ابوهریره نیز به سند معتبری روایت شده است. طبرانی در الأوسط از عبید ابن غنّام از ابوبکر ابن ابی خشیبه از ابوالاحوص از منصور از مجاهد از ابوهریره نقل کرده است که گفت: «وقتی فاتحة الکتاب نازل گشت ابلیس نالهای کرد، و آن در مدینه فرود آمد» و احتمال دارد جملهی آخر (و آن در مدینه فرود آمد) گفتهی مجاهد باشد. و برخی نظرشان این است که سوره حمد دوبار نازل شد، یک مرتبه در مکه و بار دیگر در مدینه؛ به جهت شرافت بسیار آن. و نظریه چهارمی هم هست که میگوید: این سوره به دو نیم نازل شد، نصفش در مکه و نیم دیگرش در مدینه. این نظر را ابولیث سمرقندی [۲۲]حکایت کرده است.
(سورهی النساء) نحّاس تصور کرده است که این سوره مکی است، به استناد به اینکه: آیه ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا...﴾[النساء: ۵۸] درباره کلید کعبه در مکه نازل شد ـ به اتفاق همه صاحبنظران ـ ولی این استناد سستی است؛ زیرا که اولاً: هیچ لزومی ندارد که اگر آیه یا آیاتی از سورهای طولانی که بیشتر آن در مدینه فرود آمده در مکه نازل شده باشد، آن را مکی بخوانیم.
ثانیاً: درستترین قول این بود که آنچه بعد از هجرت نازل شده مدنی نامیده میشود، و اگر کسی به اسباب نزول آیات این سوره مراجعه کند خواهد فهمید که چگونه گفته نحّاس مردود است، از جمله روایتی است که امام بخاری از عایشه صدیقه نقل کرده است که گفت: سورههای البقره و النساء نازل نشدند مگر اینکه من نزد پیغمبر صبودم. میدانیم که ازدواج پیامبر با عایشهل، بعد از هجرت بوده است. بعضی هم گفتهاند: این سوره هنگام هجرت نازل شد.
(سورهی یونس): این سوره بنا بر مشهور مکی است، و از ابن عباس دو روایت نقل شده است، در یکی ـ که قبلاً آوردیم ـ حکایت از مکی بودنش دارد، که آن روایت را ابن مردویه از طریق عوفی، و از طریق ابن جریج از عطاء، و از طریق خصیف از مجاهد از ابن الزبیر از او نقل کرده است، و در روایت دیگری که نیز ابن مردویه از طریق عثمان بن عطاء از پدرش از ابن عباس نقل میکند، به مدنی بودنش قائل شده است.
مؤید گفته: مشهور روایتی است که ابن ابی حاتم از طریق ضحاک از ابن عباس نقل کرده است که گفت: هنگامی که خداوند حضرت محمد صرا به پیغمبری مبعوث فرمود، مردم عرب یا عدهای از آنها که نبوت آن حضرت را انکار میکردند، گفتند: خداوند بزرگتر از آن است که انسانی را به عنوان برگزیده خود برانگیزد، آنگاه خداوند در پاسخ آنها آیهی﴿أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا...﴾[يونس: ۲]. را نازل فرمود.
(سورهی الرعد): قبلاً از طریق مجاهد از ابن عباس و همچنین از علیابن ابیطلحه روایت کردیم که مکی است، ولی در بقیهی اخبار و آثار آمده که مدنی است. مانند همین روایت را ابوالشیخ از قتاده آورده است. و قول اول (مکی بودن) را از سعیدابن جبیر روایت کرده است. سعیدابن منصور در سنن خود از ابیعوانه از ابیبشر روایت کرده است که دربارهی آیه ﴿وَمَنۡ عِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡكِتَٰبِ﴾[الرعد: ۴۳]. (رعد: ۴۳) از سعیدابن جبیر پرسیدم که آیا منظور عبدالله ابن سلام است؟ گفت: چگونه [منظور او باشد] در حالی که این سوره مکی است.
و مؤید قول مدنی بودنش روایتی است که طبرانی و غیر او از انس ابن مالک نقل کردهاند که آیه:
﴿ٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تَحۡمِلُ كُلُّ أُنثَىٰ وَمَا تَغِيضُ ٱلۡأَرۡحَامُ وَمَا تَزۡدَادُۚ وَكُلُّ شَيۡءٍ عِندَهُۥ بِمِقۡدَارٍ ٨ عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡكَبِيرُ ٱلۡمُتَعَالِ ٩ سَوَآءٞ مِّنكُم مَّنۡ أَسَرَّ ٱلۡقَوۡلَ وَمَن جَهَرَ بِهِۦ وَمَنۡ هُوَ مُسۡتَخۡفِۢ بِٱلَّيۡلِ وَسَارِبُۢ بِٱلنَّهَارِ ١٠ لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ يَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ وَإِذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ سُوٓءٗا فَلَا مَرَدَّ لَهُۥۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَالٍ ١١ هُوَ ٱلَّذِي يُرِيكُمُ ٱلۡبَرۡقَ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَيُنشِئُ ٱلسَّحَابَ ٱلثِّقَالَ ١٢ وَيُسَبِّحُ ٱلرَّعۡدُ بِحَمۡدِهِۦ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ مِنۡ خِيفَتِهِۦ وَيُرۡسِلُ ٱلصَّوَٰعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَآءُ وَهُمۡ يُجَٰدِلُونَ فِي ٱللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ ٱلۡمِحَالِ ١٣﴾[الرعد: ۸-۱۳].
«الله از جنینهایی که هر (انسان یا حیوان) مادهای حمل میکند آگاه است؛ و نیز از آنچه رحمها کم میکنند (و پیش از موعد مقرر میزایند)، و هم از آنچه افزون میکنند (و بعد از موقع میزایند)؛ و هر چیز نزد او مقدار معینی دارد. او از غیب و شهود آگاه، و بزرگ و متعالی است! برای او یکسان است کسانی از شما که پنهانی سخن بگویند، یا آن را آشکار سازند؛ و کسانی که شبانگاه مخفیانه حرکت میکنند، یا در روشنایی روز. برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی] حفظ میکنند؛ (اما) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت! او ذاتی است که برق را به شما نشان میدهد، که هم مایه ترس است و هم مایه امید؛ و ابرهای سنگینبار ایجاد میکند! و رعد، تسبیح و حمد او میگوید؛ و (نیز) فرشتگان از ترس او! و صاعقهها را میفرستد؛ و هر کس را بخواهد گرفتار آن میسازد، (در حالی که آنها با مشاهده این همه آیات الهی، باز هم) درباره خدا به مجادله مشغولند! و او قدرتی بیانتها (و مجازاتی دردناک) دارد!».
دربارهی جریان اربد ابن قیس و عامرابن الطفیل، هنگامی که به مدینه آمدند نازل گشت. و میشود بین این دو روایت جمع کرد به این نحو که این سوره ـ به استثنای چند آیه ـ مکی است.
(سورهی الحج): روایتی که از طریق مجاهد از ابن عباس نقل کردیم میرساند که این سوره ـ به جز آیاتی چند که استثنا نموده است ـ مکی میباشد، ولی در بقیه آثار آمده است که مدنی است. ابن مردویه از طریق عوفی از ابن عباس، و از طریق ابن جریج و عثمان از عطاء از ابن عباس، و از طریق مجاهد از ابن الزبیر روایت کرده است که مدنی است. ابن الفرس در احکام القرآن گفته «بعضی گفتهاند این سوره مکی است مگر آیهی ﴿هَٰذَانِ خَصۡمَانِ...﴾[الحج: ۱۹]. و بعضی گفتهاند مگر ده آیه، و گفته میشود مدنی است به جز چهار آیه ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٖ ....تا عَقِيمٍ﴾[الحج: ۵۲-۵۵]. این سخن قتاده و غیر او میباشد و ضحاک و غیر او گفتهاند: تمام این سوره مدنی است، و جمهور گفتهاند که از مکی و مدنی ترکیب یافته است. مؤید گفتهای که از جمهور نقل کرده این است که: در سبب نزول آیات بسیاری از روایاتی هست که بر مدنی بودن این سوره دلالت میکند، چنانکه در اسباب النزول آوردهایم.
(سورهی الفرقان): ابن الفرس [۲۳]گفته: جمهور برآنند که این سوره مکی است و ضحاک گفته مدنی است.
(سورهی یس): ابوسلیمان دمشقی [۲۴]قول نامشهوری نقل کرده است که مدنی است.
(سورهی ص): جعبری قول به مدنی بودنش را حکایت کرده است ـ برخلاف گروهی که بر مکی بودنش حکایت اجماع کردهاند.
(سورهی محمد): نسفی [۲۵] قول غریبی حکایت کرده است که: مکی است.
(سورهی الحجرات): قول شاذّی حکایت شده که مکی است.
(سورهی الرحمن): جمهور برآنند که مکی است و همین قول درست است، دلیلش روایتی است که ترمذی و حاکم از جابر نقل کردهاند که گفت: وقتی که رسول اکرم صسورهی الرحمن را بر اصحاب خود تلاوت کرد تا از خواندنش فراغت یافت، فرمود: چرا ساکت هستید، جنیان از شما بهتر پاسخ میگفتند، هیچ مرتبهای﴿فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ﴾ را بر آنها نخواندم مگر اینکه میگفتند: ولا بشیء مِن نعمک ربنا نکذب فلک الحمد. یعنی پروردگارا! هیچ یک از نعمتهای تو را دروغ نمیشماریم و حمد مخصوص تو است. حاکم گفته: این حدیث با شرط صحیحین صحیح است، و قصه جن در مکه بوده است.
از این صریحتر روایتی است که امام احمدبن حنبل در مسند با سند معتبری از اسماء بنت ابیبکر لنقل کرده است که گفت: پیغمبر اکرم صپیش از آنکه رسالت خود را آشکار سازد، کنار رکن نماز میگزارد و مشرکین میشنیدند که میخواند: ﴿فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ﴾من نیز شنیدم. این روایت دلالت میکند که سورهی الرحمن پیش از سورهی الحجر نازل شده است.
(سورهی الحدید): ابن الفرس گفته: جمهور بر آنند که مدنی است، ولی عدهای آن را مکی دانستهاند، و خلافی در این نیست که در آیاتش مدنی هست، اما مثل اینکه سرآغازش مکی است. میگویم: همین درست است؛ زیرا که در مسند بزّار و غیر آن روایت شده است که عمرفاروق سپیش از آنکه مسلمان شود بر خواهرش وارد شد صفحهای دید که در اولش آیاتی از سورهی الحدید نوشته شده بود، آنها را خواند و همین سبب مسلمان شدنش بود [۲۶].
و حاکم و غیر او از ابن مسعود سروایت کردهاند که: میان مسلمان شدن ابن مسعود و نزول آیات: ﴿وَلَا يَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلُ فَطَالَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَمَدُ فَقَسَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾[الحديد: ۱۶]. چهار سال فاصله شد.
(سورهی الصف): قول به مدنی بودنش اختیار میشود، ابن الفرس ضمن ترجیح این قول آن را به جمهور نسبت داده است، و روایتی که حاکم و غیر او از عبدالله بن سلام نقل کردهاند دلیل این قول میباشد، عبدالله بن سلام میگوید: «ما چند تن از اصحاب رسول الله صنشسته بودیم [دربارهی معارف اسلام] مذاکره میکردیم از جمله گفتیم: اگر میدانستیم کدام عمل در پیشگاه خداوند خوشآیندتر است، آن را انجام میدادیم، پس خداوند متعال این آیات را نازل فرمود:
﴿سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ﴾[الصف: ۱-۲] پس پیامبر آنها را تا آخر بر ما خواند.
(سورهی الجمعه): قول صحیح آن است که مدنی است، به دلیل روایتی که امام بخاری [۲۷]از ابوهریره سنقل کرده است که گفت: خدمت پیغمبر اکرم صنشسته بودیم که سورهی الجمعه نازل شد، پرسیدم: یا رسولالله منظور از: ﴿وَءَاخَرِينَ مِنۡهُمۡ لَمَّا يَلۡحَقُواْ بِهِمۡۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٣ ذَٰلِكَ فَضۡلُ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ﴾[الجمعة: ۳-۴]. کیانند؟ ... تا آخر حدیث. میدانیم که ابوهریره مدتی پس از هجرت مسلمان شد. همچنین در این سوره میخوانیم:
﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ هَادُوٓاْ إِن زَعَمۡتُمۡ أَنَّكُمۡ أَوۡلِيَآءُ لِلَّهِ مِن دُونِ ٱلنَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ ٱلۡمَوۡتَ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ﴾[الجمعة: ۶].
خطاب به یهود است که در مدینه بودهاند، و نیز آخر سوره ناظر به بیرون رفتن بعضی از مسجد، هنگام خطبه جمعه میباشد وقتی که کاروانی آمده بود، پس با این روایات صحیح ثابت است که تمامی این سوره مدنی است.
(سورهی التغابن): میگویند مدنی است [۲۸]و برخی به استثنای آخرش ـ آن را مکی شمردهاند.
(سورهی الملک): در قول غریبی آن را مدنی دانستهاند.
(سورهی الإنسان): بعضی گفته اند مدنی است و بعضی گفتهاند مکی است به جز آیه
﴿وَلَا تُطِعۡ مِنۡهُمۡ ءَاثِمًا أَوۡ كَفُورٗا﴾ [۲۹][الإنسان: ۲۴].
(سورهی المطففین): ابن الفرس گفته: «میگویند به دلیل اینکه در این سوره اساطیر و داستانهای پیشینیان یاد شده، مکی میباشد، و برخی گفتهاند مدنی است، برای اینکه اهل مدینه در کیل اجناس فاسدترین مردم بودند، و بعضی قائلند که این سوره ـ به جز آیه تطفیف (کمفروشی) ـ در مکه نازل شده است، و گروهی گفتهاند: بین مکه و مدینه نازل شد.
میگویم: نسائی و غیر او به سند صحیحی از ابن عباس روایت کردهاند که گفت: هنگامی که رسول اکرم صبه مدینه آمد، مردم آن از خبیثترین افراد در کیل کردن اجناس بودند، پس خداوند (ویل للمطففین) را نازل کرد، و از آن پس خوب کیل کردند.
(سورهی الأعلی): جمهور برآنند که این سوره مکی است، ابن الفرس گفته: میگویند مدنی است، برای اینکه نماز عید و زکات فطر در آن یاد شده است.
[سیوطی] میگوید: روایتی که امام بخاری [۳۰]نقل کرده این گفته را رد میکند، امام بخاری از براءبن عازب روایت کرده است که گفت: نخستین کسانی از اصحاب پیغمبر صکه به سوی ما آمدند مصعب بن عمیر و ابن ام مکتوم بودند که بر ما قرآن میخواندند و قراءتش را به ما میآموختند، سپس عمار و بلال و سعد آمدند و بعد عمربن الخطاب با بیست نفر آمد، و سپس پیغمبر اکرم صآمدند و ما با آمدن ایشان بسیار خوشحال شدیم طوری که قبل از آن هرگز چنین خرسند نشده بودیم، و قبل از آمدن ایشان ما سورهی (سبح اسم ربك الأعلی) را با سورههایی نظیر آن فرا گرفتیم.
(سورهی الفجر): ابن الفرس دو قول دربارهی این سوره حکایت کرده است، و ابوحیّان گفته: جمهور برآنند که این سوره مکی است.
(سورهی البلد): همچنین ابن الفرس دو قول در مورد این سوره حکایت کرده است، و جملهی (بهذا البلد) (به این شهر) قول مدنی بودنش را رد میکند.
(سورهی اللیل): قول مکی بودنش مشهورتر است و گفتهاند: مدنی است به دلیل روایتی که در سبب نزول این سوره در جریان درخت خرما نقل شده است و ما آن را در اسباب النزول آوردهایم، و بعضی گفتهاند در این سوره هم آیات مکّی هست و هم آیات مدنی.
(سورهی القدر): در آن دو قول است و بیشتر برآنند که مکی است، و برای مدنی بودنش به روایتی که ترمذی و حاکم نقل کردهاند استدلال شده است، روایت از حسن بن علی است که: «پیغمبر اکرم ص، بنی امیه را در خواب بر منبر خود دید، این امر بر آن حضرت ناگوار آمد پس دو سوره ﴿إِنَّآ أَعۡطَيۡنَٰكَ ٱلۡكَوۡثَرَ﴾ و﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ﴾نازل گردید» مزّی گفته: این حدیث منکر است [۳۱].
(سورهی لم یکن): ابن الفرس گفته: «قول به مکی بودن این سوره مشهورتر است». میگویم: دلیل بر قول مقابل این ـ یعنی مدنی بودن ـ روایتی است که امام احمدبن حنبل از ابی حبة البدری نقل کرده که گفت: «وقتی ﴿لَمۡ يَكُنِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ...﴾نازل شد، رسولالله صفرمود: جبرئیل به من گفت: پروردگارت تو را امر میکند که این سوره را بر أبی بخوانی ...» ابن کثیر ضمن استدلال به این حدیث قول به مدنی بودن این سوره را قطعی دانسته است.
(سورهی الزلزله): دو نظر درباره این سوره هست. بر مدنی بودنش به حدیثی که از ابن ابی حاتم روایت شده استدلال مینمایند، ابن ابی حاتم از ابوسعید خدری روایت کرده است که گفت: «هنگامی که آیهی ﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ...﴾نازل گشت گفتم: یا رسولالله! آیا من عمل خود را میبینم؟».
ابوسعید اهل و ساکن مدینه بوده و پس از جنگ احد به سن بلوغ رسیده است.
(سورهی العادیات): در آن دو قول هست، و بر مدنی بودنش به خبری که حاکم و غیر او از ابن عباس روایت کردهاند استدلال شده است، ابن عباس میگوید: «پیغمبر اکرم صاسبها و سوارانی را به سویی فرستاد، چند ماه گذشت و از آنها خبری نشد، که این سوره (والعادیات) نازل گشت».
(سورهی ألهاکم): قول به مکی بودنش مشهورتر است، و بر مدنی بودنش ـ که مختار ماست ـ روایتی دلالت میکند که ابن ابی حاتم از بریده نقل کرده است که گفت: «این سوره دربارهی دو قبیله از انصار ـ که به هم فخر فروشی کرده بودند ـ نازل شد ...» و از قتاده روایت شده است که این سوره دربارهی یهود نازل گردیده، و امام بخاری از ابی بن کعب روایت کرده است که گفت: «جملهی: لوکان لابن آدم وادٍ من ذهب ... [۳۲]را از قرآن میدانستیم تا اینکه این سوره نازل شد».
و ترمذی از حضرت علیﻹروایت کرده است که گفت: «ما پیوسته دربارهی عذاب قبر در شک بودیم تا اینکه این سوره نازل شد». میدانیم که مطرح شدن مسأله عذاب قبر در مدینه بوده است همچنانکه در خبر صحیح در قضیهی زن یهودی نقل شده است.
(سورهی أرأیت): دربارهی این سوره دو قول است که ابن الفَرَس آنها را حکایت کرده است.
(سورهی الکوثر): قول درست آن است که این سوره در مدینه نازل شده است. نووی در شرح صحیح مسلم آن ار ترجیح داده؛ ضمن حدیثی که امام مسلم از انس بن مالک نقل کرده است که آن حضرت صفرمودند: «همچنانکه پیغمبر اکرم صدر میان ما بود او را چرتی در ربود، پس با تبسم سر برداشت و فرمود: پیش از این بر من سورهای نازل شده آنگاه شروع به خواندن کرد:
﴿إِنَّآ أَعۡطَيۡنَٰكَ ٱلۡكَوۡثَرَ ١ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ ٢ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلۡأَبۡتَرُ﴾[الكوثر: ۱-۳]. و تا آخر سوره را خواند».
(سورهی الاخلاص): در آن دو قول است براساس دو حدیث متعارض با هم که در سبب نزول این سوره نقل شده است، و بعضی بین این دو حدیث چنین جمع کردهاند که این سوره مکرر نازل شده است. البته پس از چندی مدنی بودنش برای من ظاهر شد، همچنانکه در اسباب النزول این مطلب را بیان داشتهام.
(المعوذتان) [دو سورهای که با قل أعوذ آغاز میشوند] قول به مدنی بودنشان مختار ماست؛ زیرا ـ چنانکه بیهقی در دلایل النبوة آورده است ـ این دو سوره درباره سحر لبیدبن الأعصم نازل شدند.
۳
بیهقی در دلائل النبوه گفته است: «در بعضی از سورههایی که در مکه فرود آمده است آیاتی هست که در مدینه نازل گردیده، سپس به آن سوره ملحق شدهاند» همچنین ابن الحصّار گفته: «هر یک از دو نوع مکی و مدنی آیاتی دارند که از آنها استثناء شده است» سپس میافزاید: «إلا اینکه برخی از مردم بدون اینکه بر روایتی اعتماد کنند در استثنای آیات اجتهاد مینمایند».
[۲۲] نامش نصر بن محمد از علمای بزرگ حنفی و متوفای ۳۷۳ ﻫ بوده است. به الفوائد البهیة، ص: ۲۲۰ مراجعه شود. [مصحح] [۲۳] عبدالمنعم بن فرس، قاضی اندلس و از علمای بزرگ حنفی و متوفای سال: ۵۹۹ هـ. به کتاب قضاة الأندلس، صفحهی: ۱۱۰ و سیر أعلام النبلاء ۲۱/ ۳۶۴ مراجعه شود. [مصحح] [۲۴] ایوب بن تمیم تمیمی متوفای سال: ۱۹۸ هـ. به کتاب «معرفة القراء الکبار ۱/ ۱۴۸» مراجعه شود. [مصحح] [۲۵] عبدالله بن احمد، ابوالبرکات، فقیه و مفسر حنفی، متوفای سال: ۷۱۰ هـ. به کتاب الفوائد البهیة، صفحهی: ۱۰۱و الدرر الکامنة ۲/ ۲۴۷ مراجعه شود. [مصحح] [۲۶] در مورد نحوهی مسلمان شدن عمر فاروق س، جز این دو نقل دیگر نیز هست، یک خبر میگوید: در آن صفحه سورهی طه نوشته شده بود، و روایت دیگر میگوید: فاروق اعظم وارد مسجد شد، پیغمبر صسورهی الحاقه را میخواند، خود سیوطی در اسباب النزول روایتی نقل کرده که دلالت میکند این سوره یک سال پس از هجرت در مدینه نازل گشت. [۲۷] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۴۸۹۷ . [مصحح] [۲۸] روایات گذشته نیز مؤید این قول است. ـ م. [۲۹] بیشتر صاحبنظران، این سوره را مدنی دانستهاند، روایات گذشته نیز مؤید است، و همچنین لفظ اسیر که در این سوره آمده است بر مدنی بودنش دلالت دارد؛ زیرا که در مکه جهاد مسلحانه نبود تا مسلمین اسیر جنگی داشته باشند. ـ م. [۳۰] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۴۹۴۱ . [مصحح] [۳۱] قابل یادآوری است که خلفای مجاهد بنیامیه خدمات قابل قدر و فراموش نشدنی به اسلام و مسلمانان تقدیم نموده اند؛ از جمله معاویه بن ابی سفیان سامت اسلامی را بعد از تشتت و پراکندگی یکپارچه نمود و فتوحات بسیاری در هنگام خلافتش واقع شد، و هم چنین یکبار دیگر امت بعد از سردرگمی و خانهجنگی به دست عبدالملک بن مروان خلیفهی مشهور اموی یکپارچه شده و فتوحات از سر گرفته شد. و نباید خلیفهی عادل عمربن عبدالعزیز اموی و کارنامههای طلائیش و ولید بن عبدالملک و فتوحات و عمرانش را فراموش کنیم. پس این روایت باید منکر باشد؛ زیرا بعید است پیامبر گرامی اسلام ص، با این همه خدمات شايسته بنياميه به اسلام بر خلافت آنها ناراحت گردند. [مصحح] [۳۲] این حدیث در صحیح مسلم، حدیث شماره: ۲۴۱۵ روایت شده است. [مصحح]