و به لهجۀ عک
﴿ٱلصُّورِۚ﴾[الأنعام: ۷۳]. شاخ.
و ابن عبدالبر در التمهید گفته: اینکه گفتهاند: قرآن به لغت قریش نازل شد، به نظر من یعنی أغلب آن چنین است؛ زیرا که غیر از لهجه قریش در تمام قرائتها موجود است، از قبیل تحقیق همزه و غیر آن، در حالیکه قریش به همزه نمیخواند.
* * *
و شیخ جمالالدین بن مالک گوید: خداوند قرآن را به زبان حجازیان نازل فرمود، جز اندکی که به لغت تمیمیان نازل شده، مانند ادغام در: ﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱللَّهَ﴾[الأنفال: ۱۳]. و در : ﴿وَمَن يَرۡتَدِدۡ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ﴾[البقرة: ۲۱۷]. چون که ادغام مجزوم لهجه تمیم است، از همین روی کم است، و فک ادغام لهجه حجاز میباشد، لذا بسیار آمده، مانند: ﴿وَلۡيُمۡلِلِ﴾[البقرة: ۲۸۲]. ﴿يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ﴾[آلعمران: ۳۱]. ﴿ٱشۡدُدۡ بِهِۦٓ أَزۡرِي﴾[طه: ۳۱]. ﴿وَمَن يَحۡلِلۡ عَلَيۡهِ غَضَبِي﴾[طه: ۸۱].
وی گفته: و قراء اجماع کردهاند بر نصب: ﴿إِلَّا ٱتِّبَاعَ ٱلظَّنِّۚ﴾[النساء: ۱۵۷]. زیرا که لغت حجاز مستثنای منقطع را لازمالنصب میداند، چنان که اجماع کردهاند بر نصب: ﴿مَا هَٰذَا بَشَرًا﴾[یوسف: ۳۱]. زیرا که در لغت آنها «ما» اعمال میشود.
و زمخشری بر آن شده که در فرمودهی خداوند: ﴿قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾[النمل: ۶۵]. استثنا منقطع است که بر لغت بنیتمیم آمده است.