فائده
امام احمد در تاریخش از داود بن ابی هند از شعبی روایت کرده است که گفت: «فرمان نبوت در چهل سالگی بر حضرت رسول صنازل شد، پس سه سال اسرافیل بر آن حضرت گماشته شده بود و کلمه و اشیاء را تعلیم میکرد ولی قرآن بر زبان او نازل نشد، پس چون سه سال گذشت خداوند جبرئیل را قرین نبوت آن حضرت ساخت، پس قرآن در بیست سال بر زبان او نازل گشت».
ابن عساکر گفته: حکمت گماشتن اسرافیل این است که چون اسرافیل بر صور موکل است که با آن هلاک خلق و بر پا شدن قیامت میباشد، نبوت پیغمبر اکرم صو انقطاع وحی هم نزدیک قیامت است، چنانکه ریافیل بر ذوالقرنین موکل شد که زمین را تا کند، و بر خالدبن سنان [۵۹]، مالک ـ خازن جهنم ـ گماشته شده بود و ابن ابیحاتم از ابن سابط روایت کرده که گفت: «در ام الکتاب همه اموری که تا روز قیامت واقع میشود، هست، لذا سه تن از ملائکه به حفظ آن [تا روز قیامت] مأمور شدهاند، جبرئیل بر کتابهای آسمانی و وحی به پیغمبران و یاری آنها در جنگها و هلاکت اقوامی که خداوند خواسته باشد، گماشته شده است، و میکائیل بر باران و گیاه گماشته شده، و ملکالموت بر قبض ارواح گماشته شده است، پس چون روز قیامت شود این سه ملک مقابله میکنند بین آنچه حفظ دارند و آنچه در امالکتاب هست، میبینند برابر است».
و نیز از عطاءبن السائب روایت کرده که گفت: «نخستین کسی که به پای حساب کشیده میشود جبرئیل است؛ زیرا که او امین خداوند بر پیغمبرانش بوده است».
[۵۹] خالد بن سنان عبسی. برخی گفته اند: او پیامبر بوده است. طبرانی در المعجم الکبیر: ۱۲۲۵۰ از ابن عباس روایت نموده که گفت: دختر خالد بن سنان نزد نبیکریم جآمد، و آن حضرت ردای خویش را برای او گسترانید و فرمود: «این، دخترِ پیامبری است که قومش او را ضایع نمودند». علامه البانی میگوید: این روایت صحیح نیست. به السلسلة الضعیفة: ۲۸۰ مراجعه شود. گفتهاند: خالد بن سنان در سرزمین بنیعبس بوده و مردم را به دین عیسی ÷فرا میخواند. حافظ ابن کثیر میگوید: قول صحیح اینست که او هرگز پیامبر نبوده بلکه انسان صالحی بوده که کراماتی از او سر زده است، و در صحیح بخاری از پیامبر جثابت است که ایشان فرمود: من نسبت به همه به عیسی بن مریم اولی هستم، بین من و او پیامبری نیامده است. خالد اگر چه قبل از پیامبر ÷بوده اما امکان ندارد پیامبر بوده باشد؛ زیرا الله متعال در قرآن کریم فرموده است: ﴿لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أَتَىٰهُم مِّن نَّذِيرٖ مِّن قَبۡلِكَ لَعَلَّهُمۡ يَهۡتَدُونَ﴾[السجدة: ۳]. برای تفصیل بیشتر به: البدایة والنهایه: ۳/ ۲۵۰ – ۲۵۱ و الأعلام: ۲/ ۲۹۶ مراجعه شود. [مصحح]