مسألهی یازدهم
تدبر و اندیشیدن در معانی قرآن هنگام قرائت سنت است؛ زیرا که همان مقصود اعظم و مطلوب اهم است، و به وسیله آن سینهها فراخ گشته و دلها نورانی میشود، خداوند متعال میفرماید: ﴿كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ مُبَٰرَكٞ لِّيَدَّبَّرُوٓاْ ءَايَٰتِهِۦ﴾[ص: ۲۹]. و نیز فرموده: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ﴾[النساء: ۸۲]. و نحوه آن چنین است که دلش را با اندیشیدن در معنی آنچه تلفظ میکند مشغول دارد، و معنای هر آیه را بشناسد، و در اوامر و نواهی تأمل کند و باور آنها را به خاطر بسپارد، که اگر در گذشته در آن تقصیر کرده عذرخواهی و استغفار نماید، و اگر به آیه رحمتی رسید خرسند شده و آن را از درگاه الهی درخواست کند، و چون به آیه عذاب بگذرد ترسناک گشته و به خداوند پناه برد، و هرگاه آیهای متضمن تنزیه پروردگار باشد او هم تنزیه و تعظیم کند، و وقتی به آیه دعایی برسد تضرع و طلب نماید.
امام مسلم از حذیفه سآورده که گفت: یک شب با پیغمبر صنماز گذاردم، به سورهی البقره آغاز کرد و آن را خواند، سپس سورهی النساء و سپس سورهی آل عمران را خواند، با تأنی میخواند؛ هرگاه به آیهای میرسید که در آن تسبیح بود تسبیح میگفت، و اگر در آیهای دعا بود دعا میکرد و در هر آیهای پناه بردن بود به خداوند پناه میبرد.
و ابوداود و نسائی و دیگران از عوفبن مالک آوردهاند که گفت: یک شب با پیغمبر صبپا خواستم آن حضرت بپا خواست و سورهی البقره را خواند، به هیچ آیه رحمتی نمیگذشت مگر اینکه وقف میکرد و طلب رحمت مینمود، و به هیچ آیه عذاب نمیگذشت مگر اینکه وقف میکرد و به خدا پناه میبرد.
و ابوداود و ترمذی این حدیث را آوردهاند: «هر کس (والتین و الزیتون) را تا آخر خواند بگوید: بله من نیز بر این معنی از گواهان هستم، و هر کس ﴿لَآ أُقۡسِمُ بِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ﴾را تا آخر آن ﴿أَلَيۡسَ ذَٰلِكَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن يُحۡـِۧيَ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾بخواند، بگوید: بلی، و هر کس (المرسلات) را بخواند تا به این آیه برسد: ﴿فَبِأَيِّ حَدِيثِۢ بَعۡدَهُۥ يُؤۡمِنُونَ﴾بگوید: به خداوند ایمان آوردیم».
و امام احمد و ابوداود از ابن عباس آوردهاند که رسول خدا صهر وقت ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّكَ ٱلۡأَعۡلَى﴾را میخواند میگفت: سبحان ربیالاعلی.
و ترمذی و حاکم از جابر آوردهاند که گفت: رسول خدا صبر اصحاب خودش بیرون آمد و سورهی الرحمن را از اول تا آخر بر آنها خواند، آنها ساکت ماندند، فرمود: این سوره را بر جنیان خواندم بهتر از شما با من برخورد داشتند، هرگاه به این آیه میرسیدم: ﴿فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ﴾میگفتند: ولا بشیء من نعمک ربنا نکذب؛ فلك الحمد.
و ابن مردویه و دیلمی و ابن ابی الدنیا و دیگران به سند بسیار ضعیفی از جابر آوردهاند که: پیغمبر صاین آیه را خواند: ﴿سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ﴾ (بقره: ۱۸۶) گفت: پروردگارا به دعا امر فرمودی و اجابت را ضمانت کردی، لبیک خداوندا لبیک، لبیک هیچ شریکی جز تو نیست لبیک، همانا حمد و نعمت مخصوص تو است و ملک تو را است شریکی نداری، گواهی میدهم که تو فرد احد صمد هستی، نه فرزند کسی هستی، و نه کسی فرزند تو است، و نه مثل و همتایی داری، و شهادت میدهم که وعدهات حق است، و لقایت حق، و بهشت حق و جهنم حق، و بدون تردید قیامت خواهد آمد، و تو هر آنکه در قبرهاست را خواهی برانگیخت.
و ابوداود و غیر او از وائل بن حجر آوردهاند که گفت: شنیدم پیغمبر ص(ولاالضالین) را خواند و سپس در حالی که صدایش را میکشید (آمین) گفت:
طبرانی همین خبر را با این لفظ آورده که: سه بار آمین گفت و بیهقی به این تعبیر گفت: خدایا بر من بیامرز آمین.
و ابوعبید از ابی میسره آورده که جبرئیل در پایان سورهی البقره پیغمبر صرا تلقین کرد که: آمین بگوید.
و از معاذبن جبل است که: هرگاه سورهی البقره را ختم میکرد میگفت: آمین.
و نووی گفته: از جمله آداب آن است که هرگاه امثال این آیات را میخواند: ﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ عُزَيۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ﴾[التوبة: ۳۰]. ﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ يَدُ ٱللَّهِ مَغۡلُولَةٌۚ﴾[المائدة: ۶۴]. صدایش را آهسته کند. نخعی این کار را میکرده.