دنبالهای از بحث گذشته
آنچه از کلمات این بزرگان گذشت که: سایر کتب آسمانی یکجا نازل شده است، در کلمات و بر زبان علماء مشهور و نزدیک به اجماع است، ولی یکی از فضلای عصر را دیدم که این مطلب را انکار میکرد و میگفت: «دلیلی بر آن نیست بلکه قول صحیح این است که آن کتابها نیز ـ همانند قرآن ـ به طور پراکنده نازل شدهاند» و من میگویم: قول اول درست است و از دلایل آن آیهی سی و دوم سورهی الفرقان است که گذشت.
ابن ابی حاتم از طریق سعیدبن جبیر از ابن عباس روایت کرده که گفت: «یهود گفتند: یا ابالقاسم چرا این قرآن ـ همانطور که تورات بر موسی ÷نازل گشت ـ یکجا نازل نشد؟ پس این آیه در پاسخ به آنان نازل گردید» و از وجه دیگری همین روایت را از ابن عباس با این عبارت آورده است: «مشرکین گفتند ...) و نظیر همین را از قتاده و سدی آورده است.
اگر اشکال کنید: در قرآن تصریح به این مطلب نیست، و اگر باشد از قول کفار است؟ در جواب میگویم: همان سکوت خداوند از ردّ ادعای آنها و عدول کردن از آن به بیان حکمت و سرّ قضیه، دلیل بر صحت آن است، و اگر تمام کتابهای آسمانی به طور متفرق و پراکنده نازل شده بود، کافی بود که در ردّ آنها بفرماید: این یک سنت الهی است که کتابهای آسمانی را اینطور نازل میکند، چنانکه در نظایر این اشکال چنین کرده است، به این آیات توجه کنید:
﴿وَقَالُواْ مَالِ هَٰذَا ٱلرَّسُولِ يَأۡكُلُ ٱلطَّعَامَ وَيَمۡشِي فِي ٱلۡأَسۡوَاقِ﴾[الفرقان: ۷].
«و گفتند: چرا این پیامبر غذا میخورد و در بازارها راه میرود».
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَكَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ إِلَّآ إِنَّهُمۡ لَيَأۡكُلُونَ ٱلطَّعَامَ وَيَمۡشُونَ فِي ٱلۡأَسۡوَاقِۗ وَجَعَلۡنَا بَعۡضَكُمۡ لِبَعۡضٖ فِتۡنَةً أَتَصۡبِرُونَۗ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرٗا﴾[الفرقان: ۲۰].
«و نفرستادیم هیچ رسولی را پیش از تو برای خلق مگر آنکه آنها نیز غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند».
﴿أَبَعَثَ ٱللَّهُ بَشَرٗا رَّسُولٗا﴾[الإسراء: ۹۴].
«آیا هرگز خداوند بشری را به رسالت برانگیخته است».
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِيٓ إِلَيۡهِم﴾[یوسف: ۱۰۹].
«و ما پیش از تو نفرستادیم جز مردانی را که بر آنها وحی میکردیم».
و در جواب اشکال آنها که گفتند: این چگونه پیغمبری است که به زنان اهتمام میورزد، فرمود:
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا مِّن قَبۡلِكَ وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَذُرِّيَّةٗۚ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأۡتِيَ بَِٔايَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ لِكُلِّ أَجَلٖ كِتَابٞ﴾[الرعد: ۳۸].
«و به تحقیق ما پیش از تو رسولانی فرستادیم و برای آنان زنان و فرزندانی قرار دادیم».
و آیات دیگر ... .
و از جمله دلایل دیگر این موضوع آن است که: خداوند متعال دربارهی فرو فرستادن تورات بر موسی ÷روز صعقه (= بیهوش شدن موسی) چنین میفرماید:
﴿فَخُذۡ مَآ ءَاتَيۡتُكَ وَكُن مِّنَ ٱلشَّٰكِرِينَ ١٤٤ وَكَتَبۡنَا لَهُۥ فِي ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن كُلِّ شَيۡءٖ مَّوۡعِظَةٗ وَتَفۡصِيلٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ فَخُذۡهَا بِقُوَّةٖ وَأۡمُرۡ قَوۡمَكَ يَأۡخُذُواْ بِأَحۡسَنِهَاۚ سَأُوْرِيكُمۡ دَارَ ٱلۡفَٰسِقِينَ﴾[الأعراف: ۱۴۴-۱۴۵].
«پس آنچه به تو دادم بگیر و از شکر گذاران باش و در لوحها برای او از همه چیز موعظه و تفصیل همه امور نوشتیم که با قوت آنها را بگیر ...».
﴿وَأَلۡقَى ٱلۡأَلۡوَاحَ﴾[الأعراف: ۱۵۰].
«و لوحها را افکند».
﴿وَلَمَّا سَكَتَ عَن مُّوسَى ٱلۡغَضَبُ أَخَذَ ٱلۡأَلۡوَاحَۖ وَفِي نُسۡخَتِهَا هُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِينَ هُمۡ لِرَبِّهِمۡ يَرۡهَبُونَ﴾[الأعراف: ۱۵۴].
«و چون خشم از موسی فرو نشست لوحها را برگرفت که در صحیفهی آن هدایت و رحمت بود».
﴿وَإِذۡ نَتَقۡنَا ٱلۡجَبَلَ فَوۡقَهُمۡ كَأَنَّهُۥ ظُلَّةٞ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُۥ وَاقِعُۢ بِهِمۡ خُذُواْ مَآ ءَاتَيۡنَٰكُم بِقُوَّةٖ وَٱذۡكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ﴾[الأعراف: ۱۷۱].
«و آن هنگام که کوه طور را بر آنها (= یهودیان) همچون قطعههای ابر برانگیختیم که گمان بردند بر سرشان خواهد افتاد که آنچه از دستورات تورات به شما دادیم با قوت ایمان بگیرید».
تمام این آیات دلالت دارد بر اینکه: تورات یکجا به موسی ÷داده شد.
و ابن ابیحاتم از طریق سعیدبن جبیر از ابن عباس روایت کرده که گفت: «موسی ÷تورات را در هفت لوح از زبرجد داده شد که در آن موعظه و تبیان هر شیء بود، پس هنگامی که به سوی قومش بازگشت، بنی اسرائیل را دید که به عبادت گوساله پرداختهاند [از روی خشم] تورات را بر زمین زد که پاره و خرد شد، پس خداوند شش هفتم آن را بالا برد و یک هفتمش باقی ماند».
و از طریق جعفربن محمد از پدرش از جدش مرفوعاً روایت کرده است که گفت: «الواحی که بر موسی ÷نازل شد از سدر بهشت بود و طول هر لوح دوازده ذراع بود». و نسائی و غیر او از ابن عباس در حدیث الفتون روایت کردهاند که گفت: «پس از آنکه خشم موسی ÷فرو نشست الواح را برگرفت، و قومش را ـ به آنچه خداوند فرمان داده بود به آنها تبلیغ کند ـ امر فرمود، ولی بر آنها گران آمد و از اقرار به آن امتناع ورزیدند، تا اینکه خداوند کوه را بر سرشان نگاه داشت و به طوری به آنها نزدیک شد که ترسیدند بر آنها خراب شود، آنگاه اقرار کردند». و ابن ابیحاتم از ثابت بن الحجاج روایت کرده است که گفت: «تورات یکجا بر آنها (= یهود) نازل شد، پس بر آنها گران آمد و از پذیرفتن دستورات آن امتناع ورزیدند تا اینکه خداوند کوه را بر سر آنها نگاه داشت، آن وقت آن را اخذ نمودند».
اینها روایات صحیح و صریحی است در اینکه تورات یکجا نازل شد، و از حدیث اخیر حکمت دیگری برای متفرق فرود آمدن قرآن فهمیده میشود؛ زیرا که در پذیرفتن آن مؤثرتر است که به تدریج نازل شود، به خلاف اینکه اگر یکجا نازل میشد، که بسیاری از مردم به علت واجبات و محرمات زیاد، ممکن بود از آن برمند، و این نکته را روایتی که امام بخاری از عایشهی صدیقه روایت کرده است توضیح میدهد، عایشهلمیگوید: «بدین جهت اولین سوره از مفصل که نازل شد از بهشت و دوزخ در آن یاد شده بود که وقتی مردم به اسلام گرویدند حلال و حرام نازل شوَد، و اگر اول آیهای نازل میشد که: (شراب ننوشید) میگفتند: ابداً شرابنوشی را ترک نمیگوییم، یا اگر (زنا کنید) میآمد میگفتند: ابداً زنا را رها نمیکنیم». سپس در کتاب الناسخ و المنسوخ مکی دیدم که به این حکمت تصریح شده است.