الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد اول

فهرست کتاب

نوع سی و نهم: در شناخت وجوه و نظائر

نوع سی و نهم: در شناخت وجوه و نظائر

از متقدمین مقاتل بن سلیمان و از متأخرین ابن الجوزی و ابن الدامغانی و ابوالحسین محمدبن عبدالصمد مصری و کسان دیگری در این باره کتاب‌هایی تصنیف کرده‌اند. وجوه: برای لفظ مشترک است که در چند معنی استعمال می‌شود مانند: لفظ امه، و در این باره کتابی تألیف کرده‌ام به نام معترک الأقران فی مشترک‌القرآن.

و نظائر: مانند الفاظ متساوی می‌باشد. و گفته‌اند: نظائر در لفظ و وجوه در معانی است، ولی این سخن ضعیف شمرده شده؛ زیرا که اگر منظور این بود در الفاظ مشترک جمع می‌گردید، و حال آنکه در این کتاب‌ها در بسیاری از جاها لفظی که معنایش یکی است ذکر می‌کنند که وجوه را برای اقسامی نوع قرار می‌دهند و نظائر را برای اقسامی دیگر.

و بعضی این را از معجزات قرآن نامیده‌اند، از جهت اینکه یک کلمه به بیست وجه یا بیشتر یا کمتر صرف می‌شود و این در سخن افراد بشر نیست.

مقاتل در آغاز کتابش حدیث مرفوعی آورده که: «مرد کاملاً فقیه نخواهد بود مگر اینکه وجوه بسیاری برای قرآن بداند».

می‌گویم: این حدیث را ابن سعد و غیر او از ابوالدرداء موقوفاً آورده‌اند و عبارت آن چنین است: «مرد تفقه نکند همه فقه را»: و بعضی آن را چنین تفسیر کرده‌اند که: منظور آن است که ببیند در یک لفظ معانی متعددی احتمال می‌رود، در صورتی که با هم متضاد نباشند لفظ را بر همه آن معانی حمل نماید، و بر یک معنی اکتفا نکند.

و کسانی دیگر اشاره کرده‌اند که: مقصود اشاره‌های باطنی است، و اکتفا نکردن بر تفسیر ظاهر.

و ابن عساکر در تاریخ خود این حدیث را از طریق حمادبن زید، از ایوب از ابوقلابه از ابوالدرداء آورده که گفت: «تو فقاهت نیابی تمام فقه را تا اینکه برای قرآن وجوهی بدانی».

حماد گوید: به ایوب گفتم: اینکه فرمود: «تا اینکه برای قرآن وجوهی بدانی» منظورش را این می‌دانی که انسان برای قرآن وجوهی بشناسد و هیبت گیرد که بر آن اقدام کند؟ گفت: بله همین‌طور است.

و ابن سعد از طریق عکرمه از ابن عباس آورده که علی بن ابی‌طالب او را به نزد خوارج فرستاد و فرمود: «به سوی آنها برو، به مخاصمه پرداز و با قرآن برای آنها استدلال مکن که وجوه مختلفی دارد، ولی با سنت با آنان مخاصمه کن».

و به وجه دیگری آورده که ابن عباس گفت: یا امیرالمؤمنین! من به کتاب خدا از آنان آگاه‌ترم، قرآن در خانه‌های ما نازل شد، فرمود: راست گفتی ولی قرآن تأویل‌پذیر و ذووجوه است، تو می‌گویی آنها هم می‌گویند، ولی به وسیله‌ی سنت با آنها مخاصمه کن که از آن گزیری نخواهند یافت. پس ابن عباس به سوی آنها رفت و با سنت با آنها به مخاصمه پرداخت و دیگر هیچ دلیل و برهانی در دستشان نماند.

* * *

و اینها از نمونه‌های اصلی این نوع است:

۱- (الهدی) بر نوزده وجه می‌آید:

به معنی پایداری:

﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ[الفاتحة: ۶].

«ما را بر صراط مستقیم پایدار کن» [۱۷۴].

و به معنی بیان:

﴿أُوْلَٰٓئِكَ عَلَىٰ هُدٗى مِّن رَّبِّهِمۡۖ[البقرة: ۵].

«آنان بر بیانی از پروردگارشان هستند».

و ایمان:

﴿وَيَزِيدُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ٱهۡتَدَوۡاْ هُدٗىۗ[مریم: ۷۶].

«و خداوند ایمان آنان را که ایمان آورده‌اند می‌افزاید».

و دعوت:

﴿وَلِكُلِّ قَوۡمٍ هَادٍ[الرعد: ۷].

«و برای هر قومی دعوت‌کننده‌ای هست».

﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا[الأنبیاء: ۷۳].

«و آنان را امامانی قرار دادیم که به امر ما دعوت می‌کنند».

و به معنی رسولان و کتاب‌های آسمانی:

﴿فَإِمَّا يَأۡتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدٗى[البقرة: ۳۸].

«پس هرگاه رسول یا کتابی از من به سوی شما می‌آید».

و معرفت:

﴿وَبِٱلنَّجۡمِ هُمۡ يَهۡتَدُونَ[النحل: ۱۶].

«و بوسیله‌ی ستارگان اموری را می‌شناسند».

و به معنی پیغمبر ص:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡتُمُونَ مَآ أَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡبَيِّنَٰتِ وَٱلۡهُدَىٰ[البقرة: ۱۵۹].

«آنان که پوشیده می‌دارند آنچه از دلایل و پیغمبر نازل کرده‌ایم».

و به معنی قرآن:

﴿وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ[النجم: ۲۳].

«و به تحقیق که از پروردگارشان هدایت (قرآن) به سوی آنان آمد».

و تورات:

﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَا مُوسَى ٱلۡهُدَىٰ[غافر: ۵۳].

«و به تحقیق که به موسی هدایت (تورات) دادیم».

و استرجاع [گفتن: إنا لله و انا الیه راجعون]:

﴿وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُهۡتَدُونَ[البقرة: ۱۵۷].

«و آنها هدایت شده (استرجاع‌کننده) هستند».

و دلیل:

﴿لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ[البقرة: ۲۵۸].

«[خداوند] دلالت نمی‌کند قوم ستمگرارن را».

پس از اینکه فرمود:

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِي حَآجَّ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ فِي رَبِّهِۦٓ[البقرة: ۲۵۸].

«مگر ندیدی آن را که با ابراهیم درباره پروردگارش محاجه نمود».

و توحید:

﴿إِن نَّتَّبِعِ ٱلۡهُدَىٰ مَعَكَ[القصص: ۵۷].

«اگر با تو از توحید پیروی کنیم».

و سنت:

﴿فَبِهُدَىٰهُمُ ٱقۡتَدِهۡۗ[الأنعام: ۹۰].

«پس از روش و سنت آنها پیروی کن».

﴿وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ[الزخرف: ۲۲].

«و ما از کارهای گذشتگانمان روشی اتخاذ می‌کنیم».

و اصلاح:

﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي كَيۡدَ ٱلۡخَآئِنِينَ[یوسف: ۵۲].

«و خداوند نیرنگ خیانتکاران را به صلاح نمی‌رساند».

و الهام:

﴿أَعۡطَىٰ كُلَّ شَيۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ[طه: ۵۰].

«[خداوند] به هر چیزی آفرینش داد و سپس [به نحوه‌هایی از زندگی] الهام کرد».

و توبه:

﴿إِنَّا هُدۡنَآ إِلَيۡكَۚ[الأعراف: ۱۵۶].

«ما به درگاه تو توبه کردیم».

و ارشاد:

﴿أَن يَهۡدِيَنِي سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ[القصص: ۲۲].

«که مرا به راه راست ارشاد نماید».

***

۲- (السوء): بر چند وجه می‌آید:

شدت:

﴿يَسُومُونَكُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ[البقرة: ۴۹].

«شما را به عذاب شدید می‌کشاندند».

و پی کردن:

﴿وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ[الأعراف: ۷۳].

«و آن [ناقه] را پی نکنید».

و زنا:

﴿مَا جَزَآءُ مَنۡ أَرَادَ بِأَهۡلِكَ سُوٓءًا[یوسف: ۲۵].

«کیفر آن کس که خواسته باشد با همسرت زنا کند چیست».

﴿مَا كَانَ أَبُوكِ ٱمۡرَأَ سَوۡءٖ[مریم: ۲۸].

«پدرت مرد زناکاری نبود».

و پیسی:

﴿بَيۡضَآءَ مِنۡ غَيۡرِ سُوٓءٖ[القصص: ۳۲].

«سفیدی که از پیسی نباشد».

و عذاب:

﴿إِنَّ ٱلۡخِزۡيَ ٱلۡيَوۡمَ وَٱلسُّوٓءَ[النحل: ۲۷].

«به تحقیق که خواری امروز و عذاب».

و شرک:

﴿مَا كُنَّا نَعۡمَلُ مِن سُوٓءِۢۚ[النحل: ۲۸].

«ما از کارهای شرک انجام نمی‌دادیم».

و دشنام:

﴿لَّا يُحِبُّ ٱللَّهُ ٱلۡجَهۡرَ بِٱلسُّوٓءِ[النساء: ۱۴۸].

«خداوند گفتن دشنام را دوست ندارد».

﴿وَأَلۡسِنَتَهُم بِٱلسُّوٓءِ[الممتحنة: ۲]

«و زبان‌هایشان به دشنام».

و گناه:

﴿يَعۡمَلُونَ ٱلسُّوٓءَ بِجَهَٰلَةٖ[النساء: ۱۷].

«گناه را از روی نادانی انجام می‌دهند».

و به معنی: بدی است:

﴿وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ[الرعد: ۲۵].

«و برای آنها است بدی منزلگاه».

و گزند و ضرر:

﴿وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ[النمل: ۶۲].

«و گزند را برطرف می‌سازد».

﴿وَمَا مَسَّنِيَ ٱلسُّوٓءُ[الأعراف: ۱۸۸].

«و ضرری به من نمی‌رسید».

و کشتن و عقب‌نشینی:

﴿لَّمۡ يَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ[آل‌عمران: ۱۷۴].

«کشته شدن و فرار به آنها نرسید».

* * *

۳- (صلاة) بر چند وجه می‌آید:

نمازهای پنجگانه:

﴿وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ[البقرة: ۳].

«و نماز را به پای می‌دارند».

و نماز عصر:

﴿تَحۡبِسُونَهُمَا مِنۢ بَعۡدِ ٱلصَّلَوٰةِ[المائدة: ۱۰۶].

«آن دو را از پس نماز عصر حبس کنید».

و نماز جمعه:

﴿إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوٰةِ[الجمعة: ۹].

«هرگاه برای نماز جمعه ندا شد (اذان گفته شد)».

و نماز میت:

﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰٓ أَحَدٖ مِّنۡهُم[التوبة: ۸۴].

«و بر هیچ‌یک از آنان (منافقان) نماز مگذار».

و دعا:

﴿وَصَلِّ عَلَيۡهِمۡ[التوبة: ۱۰۳].

«و دعا کن برای آنها».

و دین:

﴿أَصَلَوٰتُكَ تَأۡمُرُكَ[هود: ۸۷].

«آیا دین تو، به تو دستور می‌دهد».

و قراءت:

﴿وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِكَ[الإسراء: ۱۱۰].

«و نمازت را بلند مخوان».

و رحمت و استغفار:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِيِّۚ[الأحزاب: ۵۶].

«به تحقیق که خداوند و فرشتگان او بر پیغمبر رحمت می‌فرستند».

و جایگاه‌های نماز

﴿وَصَلَوَٰتٞ وَمَسَٰجِدُ(و جاهای نماز و مسجدها)

«و جاهای نماز و مسجدها».

﴿لَا تَقۡرَبُواْ ٱلصَّلَوٰةَ[النساء: ۴۳].

«به جاهای نماز نزدیک نشوید [در حالیکه کسل باشید]».

* * *

۴- (رحمت) بر چند وجه آمده:

﴿يَخۡتَصُّ بِرَحۡمَتِهِۦ مَن يَشَآءُۗ[آل‌عمران: ۷۴].

«به رحمت اسلام هر که را بخواهد مخصوص گرداند».

ایمان:

﴿وَءَاتَىٰنِي رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِهِۦ[هود: ۲۸].

«و به من از سوی خویش ایمانی عنایت کرد».

و بهشت:

﴿فَفِي رَحۡمَةِ ٱللَّهِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ[آل‌عمران: ۱۰۷].

«پس در بهشت الهی جاودانه‌اند».

و باران:

﴿بُشۡرَۢا بَيۡنَ يَدَيۡ رَحۡمَتِهِۦۖ[الأعراف: ۵۷].

«[بادها] را به عنوان بشارت پیش از بارانش فرستد».

و نعمت:

﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ[النور: ۱۰].

«و اگر فضل و نعمت الهی بر شما نبود».

و نبوت:

﴿أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَحۡمَةِ رَبِّكَ[ص: ۹].

«آیا گنجینه‌های نبوت پروردگارت نزد آنها است».

﴿أَهُمۡ يَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّكَ[الزخرف: ۳۲].

«آیا آنها نبوت پروردگارت را تقسیم می‌کنند».

و قرآن:

﴿قُلۡ بِفَضۡلِ ٱللَّهِ وَبِرَحۡمَتِهِۦ[یونس: ۵۸].

«بگو به فضل و قرآن خداوند».

و روزی:

﴿خَزَآئِنَ رَحۡمَةِ رَبِّيٓ[الإسراء: ۱۰۰].

«گنجینه‌های روزی پروردگارم».

و فتح و پیروزی:

﴿إِنۡ أَرَادَ بِكُمۡ سُوٓءًا أَوۡ أَرَادَ بِكُمۡ رَحۡمَةٗۚ[الأحزاب: ۱۷].

«اگر برایتان شکست بخواهد یا پیروزی بخواهد».

و عافیت:

﴿أَوۡ أَرَادَنِي بِرَحۡمَةٍ[الزمر: ۳۸].

«یا برایم عافیت بخواهد».

و دوستی:

﴿رَأۡفَةٗ وَرَحۡمَةٗۚ [الحدید: ۲۷].

«مهربانی و دوستی».

﴿رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ[الفتح: ۲۹].

«با یکدیگر دوست هستند».

و رفاه:

﴿تَخۡفِيفٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَرَحۡمَةٞۗ[البقرة: ۱۷۸].

«تخفیفی از سوی پروردگارتان و رفاهی است».

و آمرزش:

﴿كَتَبَ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَۚ[الأنعام: ۱۲].

«تخفیفی از سوی پروردگارتان و رفاهی است».

و نگهداری:

﴿لَا عَاصِمَ ٱلۡيَوۡمَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِ إِلَّا مَن رَّحِمَۚ[هود: ۴۳].

«و نگهدارنده‌ای امروز از امر الهی نیست مگر آن را که خداوند نگه داشته باشد».

* * *

۵- (فتنه) به چند وجه آمده:

شرک:

﴿وَٱلۡفِتۡنَةُ أَشَدُّ مِنَ ٱلۡقَتۡلِۚ[البقرة: ۱۹۱].

«شرک از کشتن بدتر است».

﴿حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ[الأنفال: ۳۹].

«تا هیچ شرکی نباشد».

و گمراه کردن:

﴿ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ[آل‌عمران: ۷].

«به منظور گمراه کردن».

و کشتن:

﴿أَن يَفۡتِنَكُمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْۚ[النساء: ۱۰۱].

«که بکشند شما را کسانی که کفر ورزیده‌اند».

و جلوگیری:

﴿وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن يَفۡتِنُوكَ[المائدة: ۴۹].

«و حذر کن که جلو برنامه‌هایت را بگیرند».

و گمراهی:

﴿وَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ فِتۡنَتَهُۥ[المائدة: ۴۱].

«و هر که گمراهیش را خدا خواهد ...».

و عذرخواهی:

﴿ثُمَّ لَمۡ تَكُن فِتۡنَتُهُمۡ[الأنعام: ۲۳].

«سپس عذرخواهی آنها جز این نبود که ...».

و قضا:

﴿إِنۡ هِيَ إِلَّا فِتۡنَتُكَ[الأعراف: ۱۵۵].

«این نیست مگر قضای تو».

و گناه:

﴿أَلَا فِي ٱلۡفِتۡنَةِ سَقَطُواْۗ[التوبة: ۴۹].

«همانا که در گناه افتادند».

و بیماری:

﴿يُفۡتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٖ[التوبة: ۱۲۶].

«در هر سال بیمار می‌شوند».

و عبرت:

﴿لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ[یونس: ۸۵].

«ما را درس عبرت قرار مده».

و آزمایش:

﴿وَلَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ[العنکبوت: ۳].

«و به تحقیق که ما آنهایی که پیش از اینها بودند نیز آزمایش کردیم».

و عذاب:

﴿جَعَلَ فِتۡنَةَ ٱلنَّاسِ كَعَذَابِ ٱللَّهِ[العنکبوت: ۱۰].

«آزار و عذاب مردم را همچون عذاب خدا تصور کند».

و سوزاندن:

﴿يَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ يُفۡتَنُونَ[الذاریات: ۱۳].

«روزی كه در آتش سوزانده شوند».

و دیوانگی:

﴿بِأَييِّكُمُ ٱلۡمَفۡتُونُ[القلم: ۶].

«به کدامیک دیوانگی هست».

* * *

۶- (روح) به چند وجه آمده:

امر:

﴿وَرُوحٞ مِّنۡهُۖ[النساء: ۱۷۱].

«و امری از اوست».

و وحی:

﴿يُنَزِّلُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ بِٱلرُّوحِ[النحل: ۲].

«فرشتگان را با وحی فرو می‌فرستد».

و قرآن:

﴿أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ[الشوری: ۵۲].

«وحی نمودیم بر تو روحی (قرآنی) از امر مان».

و رحمت:

﴿وَأَيَّدَهُم بِرُوحٖ مِّنۡهُۖ[المجادلة: ۲۲].

«و آنان را به رحمتی از جانب خود تأیید کرد».

و زندگی:

﴿فَرَوۡحٞ وَرَيۡحَانٞ[الواقعة: ۸۹].

«پس زندگی و ریحان است».

و جبرئیل:

﴿فَأَرۡسَلۡنَآ إِلَيۡهَا رُوحَنَا[مریم: ۱۷].

«به سوی مریم روح خود را فرستادیم».

﴿نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ[الشعراء: ۱۹۳].

« این (قرآن) روح‌الامین (جبرییل) فرود آورد)».

و فرشته‌ای عظیم:

﴿يَوۡمَ يَقُومُ ٱلرُّوحُ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ[النبأ: ۳۸].

«روزی که روح به پاخیزد».

و روح بدن:

﴿وَيَسۡ‍َٔلُونَكَ عَنِ ٱلرُّوحِۖ[الإسراء: ۸۵].

«و از تو درباره‌ی روح می‌پرسند».

* * *

۷- (قضاء) بر چند وجه می‌آید:

فراغت و به پایان بردن:

﴿فَإِذَا قَضَيۡتُم مَّنَٰسِكَكُمۡ[البقرة: ۲۰۰].

«پس هرگاه مراسمتان را به پایان رساندید».

و امر:

﴿إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا[آل‌عمران: ۴۸].

«هرگاه دستور دهد امری را».

و اجل:

﴿فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ[الأحزاب: ۲۳].

«پس بعضی از آنها اجل خود را گذرانده‌اند».

و فیصله دادن:

﴿لَقُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡۗ[الأنعام: ۵۸].

«حتماً امر بین من و شما فیصله داده می‌شد».

و تحقق بخشیدن:

﴿لِّيَقۡضِيَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا كَانَ مَفۡعُولٗا[الأنفال: ۴۲].

«تا تحقیق بخشد الله متعال كاری را كه فیصله شده است».

و هلاکت:

﴿لَقُضِيَ إِلَيۡهِمۡ أَجَلُهُمۡۖ[یونس: ۱۱].

«البته هلاکت و اجلشان می‌رسید».

و وجوب:

﴿قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ[یوسف: ۴۱].

«امر واجب شد».

و محکم کردن:

﴿فِي نَفۡسِ يَعۡقُوبَ قَضَىٰهَاۚ[یوسف: ۶۸].

«در دل یعقوب آن را محکم ساخت».

و اعلام:

﴿وَقَضَيۡنَآ إِلَىٰ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ[الإسراء: ۴].

«و به بنی‌اسرائیل اعلام کردیم».

و سفارش:

﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ[الإسراء: ۲۳].

«و پروردگار تو سفارش کرد که عبادت مکنید جز او را».

و مرگ:

﴿فَقَضَىٰ عَلَيۡهِۖ[القصص: ۱۵].

«پس او را کشت».

و فرود آمدن:

﴿فَلَمَّا قَضَيۡنَا عَلَيۡهِ ٱلۡمَوۡتَ[سبأ: ۱۴].

«پس هنگامی که مرگ را بر او وارد کردیم».

و آفریدن:

﴿فَقَضَىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَاتٖ[فصلت: ۱۲].

«پس آنها را هفت آسمان آفرید».

و کاری کردن:

﴿كَلَّا لَمَّا يَقۡضِ مَآ أَمَرَهُۥ[عبس: ۲۳].

«حقا که انجام نداد آنچه به او امر کرد».

و پیمان:

﴿إِذۡ قَضَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَى ٱلۡأَمۡرَ[القصص: ۴۴].

«آنگاه که به موسی امر را پیمان بستیم».

* * *

۸- (ذکر): به چند وجه آمده:

یاد کردن به زبان:

﴿فَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَذِكۡرِكُمۡ ءَابَآءَكُمۡ[البقرة: ۲۰۰].

«پس خداوند را یاد کنید همچنان که از پدرانتان یاد می‌کنید».

و یاد کردن در دل:

﴿ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ[آل‌عمران: ۱۳۵].

«خدا را یاد کردند پس برای گناهانشان طلب آمرزش نمودند».

و حفظ کردن:

﴿وَٱذۡكُرُواْ مَا فِيهِ[البقرة: ۶۳].

«و آنچه در آن است حفظ کنید».

و طاعت و پاداش:

﴿فَٱذۡكُرُونِيٓ أَذۡكُرۡكُمۡ[البقرة: ۱۵۲].

«پس مرا اطاعت کنید من نیز به شما پاداش دهم».

و نمازهای پنج‌گانه:

﴿فَإِذَآ أَمِنتُمۡ فَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ[البقرة: ۲۳۹].

«پس هرگاه امنیت یافتید نماز را برپای دارید».

و موعظه:

﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦٓ[الأعراف: ۱۶۵].

«پس هنگامی که فراموش کردند آنچه به آن موعظه می‌شدند».

﴿وَذَكِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّكۡرَىٰ[الذاریات: ۵۵].

«و موعظه کن که موعظه [به مؤمنین سود می‌رساند]».

و بیان:

﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَكُمۡ ذِكۡرٞ مِّن رَّبِّكُمۡ[الأعراف: ۶۹].

«آیا تعجب کردید که بیانی از سوی پروردگارتان آمد».

و تعریف کردن:

﴿ٱذۡكُرۡنِي عِندَ رَبِّكَ[یوسف: ۴۲].

«مرا به نزد اربابت متذکر شو».

یعنی زیباییم را برایش بگو.

و قرآن:

﴿وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِكۡرِي[طه: ۱۲۴].

«و هر آنکه از ذکر من (قرآن) روی گرداند ...».

﴿مَا يَأۡتِيهِم مِّن ذِكۡرٖ[الأنبیاء: ۲].

«و هیچ قسمتی از ذکر (قرآن) به سوی آنها نیاید مگر ...».

و تورات:

﴿فَسۡ‍َٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ[النحل: ۴۳].

«پس از اهل تورات بپرسید».

و خبر:

﴿سَأَتۡلُواْ عَلَيۡكُم مِّنۡهُ ذِكۡرًا[الکهف: ۸۳].

«به زودی بر شما از آن قضیه خبری برایتان می‌گویم».

و شرف:

﴿وَإِنَّهُۥ لَذِكۡرٞ لَّكَ[الزخرف: ۴۴].

«و به تحقیق که این شرافتی برای تو است».

و مسخره کردن:

﴿أَهَٰذَا ٱلَّذِي يَذۡكُرُ ءَالِهَتَكُمۡ[الأنبیاء: ۳۶].

«آیا این است آنکه خدایان شما را مسخره می‌کند».

و لوح محفوظ:

﴿مِنۢ بَعۡدِ ٱلذِّكۡرِ[الأنبیاء: ۱۰۵].

«پس از لوح محفوظ».

و ثناگویی:

﴿وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا[الأحزاب: ۲۱].

«و خداوند را بسیار ثنا گوید».

و وحی:

﴿فَٱلتَّٰلِيَٰتِ ذِكۡرًا[الصافات: ۳].

«پس فرشتگانی که وحی را تلاوت کنند».

و رسول:

﴿ذِكۡرٗا ١٠ رَّسُولٗا[الطلاق: ۱۰-۱۱].

«یادی پیامبری».

و نماز:

﴿وَلَذِكۡرُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُۗ[العنکبوت: ۴۵].‌‌

«و به تحقیق که ذکر خدا (نماز) بالاتر است».

و نماز جمعه:

﴿فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِ[الجمعة: ۹].

«پس بشتابید به سوی نماز جمعه».

و نماز عصر:

﴿عَن ذِكۡرِ رَبِّي[ص: ۳۲].

«از یاد پروردگارم (نماز عصر)».

* * *

۹- (دعا) بر چند وجه آمده:

عبادت:

﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَۖ[یونس: ۱۰۶].

«و عبادت مکن جز خداوند را که به تو سودی نرسانند و ضرری بر تو وارد نسازند».

و کمک گرفتن:

﴿وَٱدۡعُواْ شُهَدَآءَكُم[البقرة: ۲۳].

«و گواهانتان را به یاری طلبید».

و خواستن:

﴿ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡۚ[غافر: ۶۰].

«از من بخواهید اجابت کنم شما را».

و سخن:

﴿دَعۡوَىٰهُمۡ فِيهَا سُبۡحَٰنَكَ ٱللَّهُمَّ[یونس: ۱۰].

«سخن آنها در آنجا (بهشت) این است که: پروردگارا منزهی تو».

و آواز دادن:

﴿يَوۡمَ يَدۡعُوكُمۡ[الإسراء: ۵۲].

«روزی که شا را آواز دهد».

و نام بردن:

﴿لَّا تَجۡعَلُواْ دُعَآءَ ٱلرَّسُولِ بَيۡنَكُمۡ كَدُعَآءِ بَعۡضِكُم بَعۡضٗاۚ[النور: ۶۳].

«نام بردن پیامبر صرا مانند نام بردن خودتان یکدیگر را نباشد».

* * *

۱۰- (احصان) بر چند وجه آمده:

عفت:

﴿وَٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ[النور: ۴].

«و آنان که زنان با عفت را تهمت می‌زنند».

و ازدواج کردن:

﴿فَإِذَآ أُحۡصِنَّ[النساء: ۲۵].

«پس هرگاه ازدواج کردند».

و آزادی [در مقابل بردگی]:

﴿نِصۡفُ مَا عَلَى ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ مِنَ ٱلۡعَذَابِۚ[النساء: ۲۵].

«نیمی از آنچه بر زنان آزاد هست از کیفر».

[۱۷۴] در این بخش ترجمه آیات را با رعایت وجوه یاد شده می‌آوریم ـ م.