الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد اول

فهرست کتاب

مِن

مِن

حرف جرّ است که چند معنی دارد، مشهورترین آنها:

- ابتدای غایت است در زمان و مکان و غیر اینها، مانند: ﴿مِّنَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ[الإسراء: ۱]. ﴿مِنۡ أَوَّلِ يَوۡمٍ[التوبة: ۱۰۸]. ﴿إِنَّهُۥ مِن سُلَيۡمَٰنَ[النمل: ۳۰].

و تبعیض به اینکه: بتوان (بعض) به جای آن قرار داد، مانند: ﴿حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ[آل‌عمران: ۹۲]. ابن مسعود قراءت کرده: (بعض ما تحبّون).

و تبیین: بسیار می‌شود که بعد از (ما) و (مهما) واقع می‌گردد، مانند: ﴿مَّا يَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ[فاطر: ۲]. ﴿مَا نَنسَخۡ مِنۡ ءَايَةٍ[البقرة: ۱۰۶]. ﴿مَهۡمَا تَأۡتِنَا بِهِۦ مِنۡ ءَايَةٖ[الأعراف: ۱۳۲]. و از مواردی که بعد از آن دو (ما و مهما) واقع نشده: ﴿فَٱجۡتَنِبُواْ ٱلرِّجۡسَ مِنَ ٱلۡأَوۡثَٰنِ[الحج: ۳۰]. ﴿مِنۡ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٖ[الکهف: ۳۱].

و تعلیل: مانند: ﴿مِّمَّا خَطِيٓـَٰٔتِهِمۡ أُغۡرِقُواْ[نوح: ۲۵]. ﴿يَجۡعَلُونَ أَصَٰبِعَهُمۡ فِيٓ ءَاذَانِهِم مِّنَ ٱلصَّوَٰعِقِ[البقرة: ۱۹].

و فصل (جدا کردن) ـ به وسیله‌ی مهمله ـ که بر دومین متضادین وارد می‌شود، مانند: ﴿يَعۡلَمُ ٱلۡمُفۡسِدَ مِنَ ٱلۡمُصۡلِحِۚ[البقرة: ۲۲۰]. ﴿حَتَّىٰ يَمِيزَ ٱلۡخَبِيثَ مِنَ ٱلطَّيِّبِۗ[آل‌عمران: ۱۷۹].

و بدل: مانند ﴿أَرَضِيتُم بِٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ[التوبة: ۳۸]. یعنی: بدل الآخره، ﴿لَجَعَلۡنَا مِنكُم مَّلَٰٓئِكَةٗ فِي ٱلۡأَرۡضِ[الزخرف: ۶۰]. یعنی: بدلکم.

و نص بر عموم، مانند: ﴿وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّا ٱللَّهُۚ[آل‌‌عمران: ۶۲]. مؤلف کشاف گفته: این به منزله مبنی بودن بر فتح است در ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُکه استغراق را می‌رساند.

و معنی باء، مانند: ﴿يَنظُرُونَ مِن طَرۡفٍ خَفِيّٖۗ[الشوری: ۴۵]. یعنی: به طرف.

و معنی (علی)، مانند: ﴿وَنَصَرۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ[الأنبیاء: ۷۷]. یعنی: علی‌القوم.

و معنی (فی)، مانند: ﴿إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوٰةِ مِن يَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ[الجمعة: ۹]. یعنی: فی یوم.

و در کتاب الشامل به نقل از امام شافعی آمده که: (من) در فرموده خدای تعالی: ﴿فَإِن كَانَ مِن قَوۡمٍ عَدُوّٖ لَّكُمۡ[السناء: ۹۲]. به معنی (فی) می‌باشد، به دلیل فرموده خداوند: ﴿وَهُوَ مُؤۡمِنٞ[النساء: ۹۲].

و به معنی (عن)، مانند: ﴿قَدۡ كُنَّا فِي غَفۡلَةٖ مِّنۡ هَٰذَا[الأنبیاء: ۹۷]. یعنی: عن هذا.

و به معنی (عند)، مثل: ﴿لَن تُغۡنِيَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ[آل‌عمران: ۱۰]. یعنی: عندالله.

و تأکید و آن در نفی یا نهی یا استفهام زیاد می‌شود، مانند: ﴿وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعۡلَمُهَا[الأنعام: ۵۹]. ﴿مَّا تَرَىٰ فِي خَلۡقِ ٱلرَّحۡمَٰنِ مِن تَفَٰوُتٖۖ[الملک: ۳]. ﴿فَٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ هَلۡ تَرَىٰ مِن فُطُورٖ[الملک: ۳].

و عده‌ای در ایجاب نیز جایز دانسته‌اند، و بر این برآورده‌اند: ﴿وَلَقَدۡ جَآءَكَ مِن نَّبَإِيْ ٱلۡمُرۡسَلِينَ[الأنعام: ۳۴]. ﴿يُحَلَّوۡنَ فِيهَا مِنۡ أَسَاوِرَ[الکهف: ۳۱]. ﴿مِن جِبَالٖ فِيهَا مِنۢ بَرَدٖ[النور: ۴۳]. ﴿يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ[النور: ۳۰].