فائده
در آنچه بر سه وجه خوانده شده، اعراب یا بناء یا مانند آن:
و تألیف جالبی دیدم از احمدبن یوسفبن مالک الرعینی به نام: تحفةالأقران فیما قرئ بالتثلیث من حروف القرآن.
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ﴾[الفاتحة: ۲]. به رفع بنابر ابتدا، و به نصب بنابر مصدر بودن، و به کسر بنابر تابع گردانیدن دال نسبت به لام در حرکت آن، خوانده شده است.
﴿رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾[الفاتحة: ۲]. بنابر اینکه نعت (صفت) باشد، مجرور خوانده شده، و بنابر قطع ـ با تقدیر مبتدا ـ به رفع خواندهاند، و نیز بنابر قطع ـ با تقدیر فعل ـ یا بنا بر نداء، منصوب خوانده شده است.
﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ﴾[الفاتحة: ۳]. به سه وجه خوانده شده.
﴿ٱثۡنَتَا عَشۡرَةَ عَيۡنٗاۖ﴾[البقرة: ۶۰]. به سکون شین خوانده شده که لهجه تمیم است، و به کسر آن لهجه حجاز، و به فتح آن لهجه بَلی میباشد.
﴿بَيۡنَ ٱلۡمَرۡءِ﴾[الأنفال: ۲۴]. میم آن به سه وجه خوانده شده، بنا به لهجههایی که در آن هست.
﴿فَبُهِتَ ٱلَّذِي كَفَرَۗ﴾[البقرة: ۲۵۸]. جماعت قراء با بنای مجهول خواندهاند، و با بنای فاعل نیز خوانده شده بر وزن ضرب و علم و حسن.
﴿ذُرِّيَّةَۢ بَعۡضُهَا مِنۢ بَعۡضٖۗ﴾[آلعمران: ۳۴]. ذال با سه وجه خوانده شده است.
﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ﴾[النساء: ۱]. به نصب خوانده شده به عنوان عطف بر اسم جلاله (الله)، و به جر عطف بر ضمیر (به)، و به رفع بنابر ابتدا که خبرش محذوف است، یعنی: والأرحام ممایجب أن تتقوه و أن تحتاطو أنفسکم فیه.
﴿لَّا يَسۡتَوِي ٱلۡقَٰعِدُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ غَيۡرُ أُوْلِي ٱلضَّرَرِ﴾[النساء: ۹۵]. غیر به رفع خوانده شده صفت برای (قاعدون)، و به جر خوانده شده صفت برای (مؤمنین)، و به نصب بنابر استثناء خوانده شده است.
﴿ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِكُمۡ وَأَرۡجُلَكُمۡ﴾[المائدة: ۶]. به نصب عطف بر (أیدی) خوانده شده، و به جر بنابر مجاورت و یا غیر آن، و به رفع بنابر ابتدا خوانده شده و خبر محذوف است که ماقبلش بر آن دلالت میکند.
﴿فَجَزَآءٞ مِّثۡلُ مَا قَتَلَ مِنَ ٱلنَّعَمِ﴾[المائدة: ۹۵]. به جر (مثل) خوانده شده به ا عتبار اینکه (جزاء) به آن اضافه شده باشد، و به رفع و تنوین (مثل) خوانده شده، به اعتبار اینکه صفت آن باشد، و به نصب (مثل) به عنوان مفعول برای (جزاء).
﴿وَٱللَّهِ رَبِّنَا﴾[الأنعام: ۲۳]. به جر (ربنا) خوانده شده، به اعتبار نعت یا بدل از (الله)، و به نصب آن بنابر نداء بودن یا تقدیر (أمدح) و به رفع آن و رفع لفظ جلاله (الله) به عنوان مبدا و خبر.
﴿وَيَذَرَكَ وَءَالِهَتَكَۚ﴾[الأعراف: ۱۲۷]. به رفع (یذرک) خوانده شده و نصب و جزم آن به جهت خفت.
﴿فَأَجۡمِعُوٓاْ أَمۡرَكُمۡ وَشُرَكَآءَكُمۡ﴾[یونس: ۷۱]. به نصب (شرکاءکم) خوانده شده به اعتبار اینکه مفعول معه باشد، یا معطوف باشد، یا به تقدیر (وادعوا)، و به رفع آن به اعتبار عطف بر ضمیر (فاجمعوا)، یا مبتدا باشد که خبرش محذوف است، و به جر آن بنا بر عطف بر (کم) در (أمرکم).
﴿وَكَأَيِّن مِّنۡ ءَايَةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ يَمُرُّونَ عَلَيۡهَا﴾[یوسف: ۱۰۵]. به جر (الارض) خوانده شده بنا به عطف بر ماقبل آن، و به نصب خوانده شده از باب اشتغال، و به رفع خوانده شده بنابر ابتدا بودنش، و مابعدش خبر باشد.
﴿مَوۡعِدَكَ بِمَلۡكِنَا﴾[طه: ۸۷]. میم (ملکنا) بر سه وجه خوانده شده است.
﴿وَحَرَٰمٌ عَلَىٰ قَرۡيَةٍ﴾[الأنبیاء: ۹۵]. به لفظ ماضی به فتح و کسر و ضم راء خوانده شده، و به لفظ وصف به کسر راء و سکون آن با فتح حاء خوانده شده، و حرام با فتح و الف نیز خواندهاند که هفت وجه میشود.
﴿كَوۡكَبٞ دُرِّيّٞ﴾[النور: ۳۵]. دال آن سه گونه خوانده شده است.
﴿يسٓ﴾[یس: ۱]. قراءت مشهور سکون نون است، و در قراءت شاذی به فتح آن خوانده شده به جهت سبک شدن استعمال خوانده شده، و به کسر نیز خواندهاند به جهت التقاء ساکنین، و به ضم بنابراینکه ندا باشد.
﴿سَوَآءٗ لِّلسَّآئِلِينَ﴾[فصلت: ۱۰]. به نصب خوانده شده بنابر اینکه حال باشد، و به قراءت شاذی به رفع خوانده شده، یعنی: هوسواء، و به جر خواندهاند به صورت حمل بر (ایام).
﴿وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٖ﴾[ص: ۳]. به نصب و رفع و جر (حین) خوانده شده است.
﴿وَقِيلِهِۦ يَٰرَبِّ﴾[الزخرف: ۸۸]. بنابر اینکه مصدر باشد به نصب خوانده شده، و به جر ـ که توجیهش گذشت ـ و به قراءت شاذی به رفع خوانده شده عطف بر ﴿عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ﴾[الزخرف: ۸۵].
﴿قٓۚ﴾[ق: ۱]. قراءت مشهور به سکون است، و در قراءتهای شاذی به فتح و کسر خوانده شده، به همان جهتی که گذشت.
﴿ٱلۡحُبُكِ﴾[الذاریات: ۷]. در آن هفت قراءت هست: ضم حاء و باء، و کسر هر دو، و فتح هر دو، و ضم حاء و سکون باء و ضم آن، و فتح باء و کسر حاء، و سکون باء و کسر حاء، و ضم باء.
﴿وَٱلۡحَبُّ ذُو ٱلۡعَصۡفِ وَٱلرَّيۡحَانُ﴾[الرحمن: ۱۲]. به رفع و نصب و جر هر سه کلمه خوانده شده است.
﴿وَحُورٌ عِينٞ ٢٢ كَأَمۡثَٰلِ ٱللُّؤۡلُوِٕ ٱلۡمَكۡنُونِ﴾[الواقعة: ۲۲-۲۳]. به رفع و جر هر دو کلمه (حور عین) خوانده شده، و نیز نصب هر دو به تقدیر فعل آمده، یعنی: ویزوجون.