فصلی در اسامی سورهها
چه بسا سورهای یک اسم دارد ـ که بسیار است ـ و گاهی دو اسم یا بیشتر، از آن جمله است:
۱- (الفاتحة) من بیست و چند اسم برایش یافتهام، و این بر شرافت آن دلالت میکند؛ زیرا که کثرت اسماء بر شرافت مسمّی دلالت دارد.
اول: فاتحةالکتاب، ابن جریر از طریق ابن ابیذئب از مقبری از ابوهریره از رسول اکرم صروایت کرده است که فرمود: «این سوره، امالقرآن و فاتحةالکتاب و سبع مثانی است».
و بدین جهت به این اسم نامیده شده است که مصحفها با این سوره آغاز میشود، و آموزش قرآن و قرائت نماز نیز با آن آغاز میگردد ـ . و بعضی گفتهاند برای اینکه اولین سورهای است که نازل شده، و گفته شده: برای اینکه نخستین سورهای است که در لوح محفوظ نگاشته شده، مرسی این قول را حکایت کرده سپس گفته است این قول به نقل و روایت احتیاج دارد. و نیز گفتهاند چون که حمد و سپاس آغاز هر سخن است، و گفتهاند: زیرا که سرآغاز هر کتاب است، این قول را مرسی حکایت کرده ولی آن را رد کردهاند به اینکه هر سخن ـ یا هر کتاب ـ حمد تنها است نه تمام سوره، و اینکه ظاهراً منظور از کتاب قرآن است نه جنس کتاب، آنگاه افزوده لذا روایت شده که یکی از نامهای آن (فاتحةالقرآن) است پس منظور از کتاب و قرآن یکی است.
دوم: فاتحةالقرآن، چنانکه مرسی به آن اشاره نموده است.
سوم و چهارم: امالکتاب و امالقرآن، و ابن سیرین اکراه داشته که امالکتاب نامیده شود و حسن اکراه داشته که امالقرآن خوانده شود، و بقی بن المخلد [۷۱]با آن دو موافقت کرده است به دلیل اینکه امالکتاب، لوح محفوظ است که خداوند میفرماید: ﴿وَعِندَهُۥٓ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ﴾[الرعد: ۳۹]. و ﴿وَإِنَّهُۥ فِيٓ أُمِّ ٱلۡكِتَٰبِ﴾[الزخرف: ۴]. و نیز آیات حلال و حرام، امالکتاب خوانده شده، خداوند میفرماید: ﴿ءَايَٰتٞ مُّحۡكَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ﴾[آلعمران: ۷]. و مرسی گفته: در این حدیثی آمده که صحیح نیست: (کسی نگوید امالکتاب بلکه بگوید فاتحةالکتاب).
میگویم: این حدیث در هیچ یک از کتابهای حدیث اصلی ندارد، بلکه ابن الضریس آن را از ابن سیرین نقل کرده است و بر مرسی مشتبه شده، به علاوه در احادیث صحیحی نیز این سوره به این اسم نامیده شده، دارقطنی در حدیثی که از ابوهریره روایت کرده و آن را صحیح دانسته آورده است: «اگر سورهی حمد را خواندید بسمالله الرحمن الرحیم بگویید زیرا که آن امالقرآن و امالکتاب و سبع مثانی است».
و اختلاف کردهاند که چرا این سوره بدین نام خوانده شده؟ بعضی گفتهاند: برای اینکه نوشتن قرآن به آن آغاز گردیده و در نماز پیش از سوره خوانده میشود. این مطلب را ابوعبیده در کتاب مجاز خود آورده و امام بخاری در صحیحش به آن جزم کرده است. ولی دیگران اشکال کردهاند که مناسب این بود که فاتحةالکتاب به آن بگویند نه امالکتاب، و از این اشکال جواب دادهاند که مناسبتش این است که ام (= مادر) ابتدای وجود فرزند است و ماوردی گفته: علت این نامگذاری آن است که این سوره مقدم و بقیه سورهها پس از آن هستند، و این سوره پیشاپیش آنها قرار دارد، و از همین روی به پرچم جنگ (ام) میگویند که لشکریان تابع آن هستند، و نیز گذشته از عمر انسان را (ام) میگویند که از بقیهی ایام عمر جلوتر است، همچنین مکه را امالقری میخوانند چون که بر سایر قری و آبادیها مقدم است، و میگویند اُم هر شیء اصل آن میباشد و این سوره هم اصل قرآن است که تمام اغراض و هدفهای قرآن و علوم و حکمتهای آن را متضمن است ـ چنانکه در نوع هفتاد و سوم بیان خواهد شد.
و بعضی گفتهاند: برای این جهت به این اسم نامیده شده که افضل سورههاست چنانکه به رئیس قوم (امالقوم) میگویند، و گفته میشود: برای اینکه حرمتش مانند حرمت تمام قرآن است، و نیز گفته شده برای اینکه اهل ایمان به آن پناه میبرند، چنانکه به پرچم (ام) گفته میشود که مفزع و پناهگاه سپاهیان است، و گفته شده به علت اینکه آیات آن محکمات است و محکمات امالکتاب میباشند.
پنجم: القرآن العظیم- امام احمد از ابوهریره سروایت کرده که پیغمبر اکرم صاز امالقرآن چنین توصیف فرمود: «آن امالقرآن و سبعالمثانی و قرآن عظیم است»، و علت این تسمیه آن است که بر آنچه در قرآن هست مشتمل است.
ششم: السبع المثانی- در حدیث گذشته و احادیث بسیار دیگری این اسم آمده است، اما علت تسمیه به سبع آن است که هفت آیه است، دارقطنی این را از علیسنقل کرده، و بعضی گفتهاند: برای اینکه در آن هفت ادب از آداب دینی است، ولی این توجیه بعید است، و نیز گفتهاند: این سوره از هفت حرف خالی است؛ تا، جیم، خا، زای، شین، ظا، و فا. مرسی گفته این از قول سابق ضعیفتر است؛ زیرا که اسم هر شی را به آنچه در آن هست میگذارند نه چیزی که از آن خالی باشد. و اما مثانی احتمال میرود از ثناء گرفته شده باشد به خاطر ثنای الهی که در این سوره هست و احتمال دارد از (ثنیا) گرفته شده باشد برای اینکه خداوند متعال آن را برای این امت استثنا کرده است، و شاید از تثنیه باشد که گفتهاند به علت دو بار تکرار شدنش در نماز به این اسم نامیده شده و این توجیه را روایتی که ابن جریر به سند حسنی از عمر فاروق سنقل کرده تقویت میکند، که گفته: السبع المثانی فاتحةالکتاب است که در هر رکعت تکرار میشود. و گفتهاند: برای اینکه با سوره دیگری تکرار و تثنیه میشود. و گفتهاند: برای اینکه دو بار فرود آمده. و گفتهاند: به خاطر اینکه دو قسمت است قسمتی دعا و قسمتی ثنا، و گفتهاند: برای اینکه هر بار که بنده آن را میخواند، خداوند نیز با هر آیه پاداش او را خبر میدهد ـ چنانکه در حدیث آمده ـ و گفتهاند: چون فصاحت مبانی و بلاغت معانی در آن جمع شده است. و غیر اینها نیز گفته شده.
هفتم: الوافیه- سفیان بن عیینه آن را بدین اسم میخواند؛ زیرا که تمام معانی قرآن در آن ایفا شده است، این نکته در کشّاف آمده و ثعلبی گفته: برای اینکه هر سوره را میتوان در نماز دو نیم کرد نیمی را در یک رکعت و نیمی در رکعت دیگر به جز این سوره را که نصف ناپذیر است، و مرسی گفته به خاطر اینکه آنچه برای خداوند و آنچه برای بنده هست جمع کرده است.
هشتم: الکنز- به دلیل آنچه در ام القرآن گذشت این اسم را در کشّاف آورده، و علت این نامگذاری آن است که در روایتی در نوع چهاردهم از انسبن مالک گذشت.
نهم: الکافیه- برای آنکه در نماز از غیرخودش کفایت میکند ولی چیزی از سورههای دیگر از آن کفایت نمیکند.
دهم: الأساس، برای اینکه اصل قرآن است و نخستین سورهی آن.
یازدهم: النور.
دوازدهم و سیزدهم: سورهی الحمد و سورهی الشکر.
چهاردهم و پانزدهم: سورهی الحمد الاولی و سورهی الحمد القصری.
شانزدهم و هفدهم و هیجدهم: الرقیه و الشّفاء و الشافیه، به جهت روایاتی که در نوع خواص خواهیم آورد.
نوزدهم: سورهی الصلاة برای اینکه نماز متوقف بر خواندن آن است.
بیستم: و گفتهاند یکی از نامهای آن صلاة است، به دلیل حدیث قدسی که میگوید: «نماز را بین خود و بندهام به دو نیم تقسیم کردم ...» یعنی سوره را. مرسی میگوید: برای اینکه این سوره از لوازم نماز است که از باب نامگذاری شیء به اسم لازمش میباشد.
بیست و یکم: سورهی الدعاء برای اینکه در (اهدنا) دعا میکنیم.
بیست و دوم: سورهی السؤال که به دلیل یاد شده امام فخرالدین رازی این نام را آورده است.
بیست و سوم: سورهی تعلیم المسأله. مرسی گفته: برای اینکه در آن آداب سؤال و درخواست از خداوند هست که به ثناگویی خداوند پیش از سؤال ابتدا شده است.
بیست و چهارم: سورهی المناجات برای اینکه بنده پروردگارش را در آن مناجات میکند و میگوید: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ﴾.
بیست و پنجم: سورهی التفویض (واگذاری امر به خداوند) زیرا که مشتمل است بر ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ﴾. اینهاست نامهایی که بر آنها آگاهی یافتم.
۲- (سورهی بقره) خالدبن معدان آن را فسطاط القرآن میخواند و در حدیث مرفوعی در مسند الفردوس این نام وارد است، این نامگذاری به جهت عظمت آن است و آنچه از احکام که در غیر آن یاد نشده در آن جمع است و در حدیث مستدرک (سنام القرآن) نامیده شده است و سنام هر شیء بالای آن است.
۳- (آل عمران) سعیدبن منصور در سنن خود از ابیعطاف روایت کرده که گفت: اسم آل عمران در تورات طیّبه است، و در صحیح مسلم آمده که این سوره و سورهی البقره را زهراوین مینامند.
۴- (المائده) همچنین العقود و المنقذه نامیده میشود ابن الفرس گفته: برای اینکه صاحب خود را از فرشتگان عذاب خلاص و انقاذ میکند.
۵- (الأنفال) ابوالشیخ از سعیدبن جبیر روایت کرده که گفت: به ابن عباس گفتم سورهی الانفال، گفت: آن سورهی بدر است.
۶- (براءه) توبه نیز نامیده میشود به خاطر قول خداوند: ﴿لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلنَّبِيِّ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ ٱلۡعُسۡرَةِ مِنۢ بَعۡدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٖ مِّنۡهُمۡ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّهُۥ بِهِمۡ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ﴾[التوبة: ۱۱۷]. الفاضحه هم به آن گفته میشود، امام بخاری از سعیدبن جبیر روایت کرده که گفت: به ابن عباس گفتم سورهی التوبه گفت: توبه؟ بلکه آن فاضحه است پیوسته نازل میشد (ومِنهم ... ومِنهم ...) (= عدهای از آنها چنین ... افرادی از آنها چنان ...) تا اینکه گمان بردیم هیچ یک از ما نمیماند مگر اینکه در این سوره از او یاد شود.
و ابوالشیخ از عکرمه روایت کرده که گفت: عمر فاروق سگفت: نزول سورهی براءه تمام نشد مگر اینکه گمان بردیم که احدی از ما باقی نمیماند مگر اینکه درباره او چیزی نازل میشود. این سوره، الفاضحه و سورهی العذاب نامیده میشد. حاکم در مستدرک از حذیفه روایت کرده که گفت سورهای که توبهاش مینامند سورهی العذاب است. و ابوالشیخ از سعیدبن جبیر روایت کرده که گفت: عمربن الخطاب هنگامی که سورهی براءه نزدش یاد میشد میگفتند سورهی توبه میگفت: این سوره به عذاب نزدیکتر است دست از سر مردم نمیکشید تا اینکه چیزی باقی نمانده بود که کسی را باقی نگذارد.
و المقشقِشه: ابوالشیخ از زیدبن اسلم روایت کرده است که مردی به ابن عمر گفت سورهی التوبه، گفت کدامیک از سورهها توبه است؟ گفت: براءه. گفت: آیا هیچ یک از سورهها این کارها را بر سر مردم آوردند به جز آن؟ و ما آن را جز به نام المقشقشه نمیخواندیم، یعنی دورکننده از نفاق.
و المنقِّره، ابوالشیخ از عبیدبن عمیر روایت کرده که گفت سوره براءه المنقره خوانده میشد که از آنچه در دلهای مشرکین بود خبر میداد.
و البحوث ـ به فتح باء ـ ، حاکم از مقداد روایت کرده که به او گفته شد اگر امسال از جنگ دست بکشی (به جهاد نروی) خوب است، گفت: البحوث بر علیه ما میآید، یعنی براءه ...
و الحافره، ابن الفرس علت این تسمیه را حفر کردن (= کندن) دل مشرکین ذکر کرده است.
و المثیره، ابن ابی حاتم از قتاده روایت کرده که گفت: این سوره فاضحه خوانده میشد ـ رسواکننده منافقین ـ و به آن مثیره نیز میگفتند؛ زیرا که زشتیها و بدیهای آنان را خبر میداده است. ابن الفرس از نامهای این سوره المبعثره را یاد کرده که به گمانم تصحیف المنقره باشد؟ و اگر به همین نحو صحیح باشد عدد نامهای این سوره ده تا میشود، سپس به همین اسم (المبعثره) به خط سخاوی در جمالالقراء دیدم و گفته: برای اینکه از اسرار منافقین پرده برداشت، همچنین اسمهای دیگری ـ المخزیه و المنکله و المشرده و المدمدمه ـ نیز ذکر کرده است.
۷- (النحل) قتاده میگوید: سورهی النِّعم نامیده میشود، ابن ابی حاتم این را روایت کرده است، ابن الفرس گفته برای اینکه خداوند در این سوره نعمتهایش را بر بندگانش شمرده است.
۸- (الإسراء) همچنین سورهی (سبحان) و سورهی (بنی اسرائیل) نامیده میشود.
۹- (الکهف) به آن سورهی اصحاب الکهف نیز میگویند، چنانکه در حدیثی که ابن مردویه روایت کرده است، و بیهقی در حدیثی از ابن عباس مرفوعاً آورده است که این سوره در تورات الحائله خوانده شده که بین خوانندهاش با آتش جهنم حائل و مانع میشود، و گفته: این خبر مردود است.
۱۰- (طه) سورهی الکلیم نیز نامیده میشود که در جمالالقراء آمده.
۱۱- (الشعراء) در تفسیر امام مالک سورهی الجامعه نام برده شده است.
۱۲- (النمل) سورهی سلیمان نیز خوانده شده.
۱۳- (السجده) المضاجع نیز نامیده شده.
۱۴- (فاطر) سورهی الملائکه هم نامیده شده است.
۱۵- (یس) پیغمبر اکرم صآن را قلب قرآن نامیده، ترمذی از حدیث انسسروایت کرده و بیهقی از ابوبکر صدیق سمرفوعاً روایت کرده که «سورهی یس در تورات المُعِمّه خوانده میشود چون که به خیر دنیا و آخرت عمومیت میدهد و الدافعه و القاضیه نیز خوانده شده که از صاحبش هر بدی را دور کرده و حوائجش را بر میآورد» و گفته: این حدیث منکر است.
۱۶- (الزمر) سورهی الغُرف خوانده شده.
۱۷- (غافر) سورهی الطَّول نیز گفته شده، همچنین آن را المؤمن هم میخوانند به جهت قول خداوند: ﴿وَقَالَ رَجُلٞ مُّؤۡمِنٞ﴾[غافر: ۲۸].
۱۸- (فصّلت) سورهی السجده و سورهی المصابیح نیز خوانده میشود.
۱۹- (الجاثیه) الشریعه و الدهر نیز خوانده شده چنانکه کرمانی در العجائب حکایت کرده است.
۲۰- (سورهی محمد) سورهی القتال هم خوانده میشود.
۲۱- (ق) سورهی الباسقات نیز به آن گفته میشود.
۲۲- (اقتربت) سورهی القمر خوانده میشود، بیهقی از ابن عباس روایت کرده که گفت «در تورات المبیضه خوانده شده چون که روی صاحبش را سفید میکند روزی که چهرهها سیاه گردد» سپس گفته: این حدیث منکر است.
الرحمن: در حدیثی (عروس القرآن) نامیده شده که بیهقی از علیسمرفوعاً ذکر کرده.
المجادلة: در مصحف اُبی (الظهار) نامیده شده است.
الحشر: امام بخاری از سعیدبن جبیر آورده است که گفت: به ابن عباس گفتم: سورهی الحشر، گفت: سورهی بنی النضیر. ابن حجر گفته: مثل اینکه کراهت داشت که نام حشر بر آن ببرد تا مبادا خیال شود که منظور روز قیامت است، بلکه مراد بیرون راندن بنیالنضیر میباشد.
الممتحنة: ابن حجر گفته: این تسمیه به فتح حاء مشهور است، و احیاناً مکسور میشود، بنا بر اول صفت آن زنی است که سوره به سبب او نازل شد، و بنا بر دوم صفت سوره خواهد بود، چنانکه به سورهی براءه الفاضحه گفته شده. و در جمالالقراء آمده که این سوره را سورهی الامتحان و سورهی الموده نیز میخوانند.
الصف: سورهی الحواریین نیز نامیده میشود.
الطلاق: سورهی النساء القصری نیز نامیده میشود ـ چنانکه ابن مسعود آن را به این اسم نامیده ـ به نقل امام بخاری و غیر او، ولی داودی آن را انکار کرده و گفته است: کلمهی (القصری) را از حدیث نمیدانم و به هیچ یک از سورههای قرآن قصری یا صغری گفته نمیشود. حافظ ابن حجر گفته: این سخن ردّ اخبار مستند است بدون دلیل، و قصر و طول (= کوتاهی و بلندی) امری است نسبی. و امام امام بخاری از زیدبن ثابت روایت کرده که از سورهی الاعراف به (طولی الطولیین) تعبیر نموده است.
التحریم: سورهی المتحرّم و سورهی لم تُحرّم نیز به آن گفته میشود.
تبارک: سورهی الملک هم نامیده میشود حاکم و غیر او از ابن مسعود آوردهاند که گفت: در تورات سورهی الملک است، و المانعه است که از عذاب قبر مانع میشود، و ترمذی ضمن حدیثی از ابن عباس مرفوعاً ـ آورده است که: «هی المانعه هی المنجیه تنجیه من عذاب القبر = آن مانعه است و آن منجیه است که خوانندهاش را از عذاب قبر نجات میدهد» و در مسند عبید ضمن حدیثی آمده: «این سوره منجیه است و المجادله که روز قیامت نزد پروردگارش برای خوانندهاش مجادله و بحث خواهد کرد» و در تاریخ ابن عساکر از حدیث انس آمده که: رسول اکرم صآن را المنجیه نامید. و طبرانی از ابن مسعود آورده که گفت: در زمان پیغمبر این سوره را المانعه مینامیدیم. و در جمالالقراء آمده که آن را الواقیه و المناعه نیز مینامند.
ساءل: المعارج و الواقع نامیده میشود.
عمّ: النبأ و التساؤل و المعصرات به آن گفته میشود.
لم یکن: سورهی اهل الکتاب نامیده میشود ـ و به این اسم در مصحف ابی نامیده شده ـ و سورهی البینه و سورهی البریه و سورهی الانفکاک نیز خوانده شده که در جمال القراء آمده است.
أرأیت: سورهی الدین و سورهی الماعون نامیده میشود.
الکافرون: المقشقشه نامیده میشود که ابن ابیحاتم از زراره بن اوفی نقل کرده و در جمالالقراء آمده که سورهی العباده نیز نامیده میشود.
و نیز گفته سورهی النصر، سورهی التودیع نامیده میشود زیرا که در آن به وفات پیغمبر اکرم صاشاره شده است.
و گفته سورهی تبت سورهی المسد نامیده میشود.
و سورهی الاخلاص، الأساس نامیده میشود؛ زیرا که بر توحید ـ که اساس دین است ـ مشتمل است و گفته (الفلق والناس) را المعوذتان ـ بکسر واو ـ میخوانند، و نیز مشقشقتان به آنها گفته شده از باب (خطیب مشقشق).
[۷۱] ابوعبدالرحمن اندلسی، حافظ و مفسر پیشوای سترگ که در سنهی: ۲۷۶ هـ وفات نمود. برای تفصیل سوانح حیاتش به تذکرة الحفاظ: ۲/ ۱۸۴ مراجعه شود. [مصحح]