ادعای ۳۳۰- تا دم مرگ، فاطمهلاز ابی بکر و عمر راضی نبود
در این جا، اگر خواننده دقت کند از استدلال شیعهها سخت تعجب خواهد کرد. این مردم لجوح که بیدلیل بحث کردن را دوست دارند، دو حدیث ما را کنار هم گذاشتند تا نتیجه دلخواه را بگیرند.
حدیث اول، هر کس فاطمه را آزار دهد، رسول الله را آزار داده است.
حدیث دوم، فاطمه تا وقت مرگ از ابوبکر ناراضی بود.
نتیجه: پس ابوبکر رسول الله را آزار داده است!... [۴۰۵]
جواب ما:
ما در جواب این مردم جاهل میگوییم که رسول اللهصاین حدیث را کی گفتهاند؟ آیا میدانید؟ این در دنبالۀ حدیث موجود است که حضرت علی میخواست سر فاطمه هوو بیاورد، فاطمه به رسول الله شکایت کرد و رسول الله این جمله را فرمود!.
عجب از اهل تشیع که این حدیث را قبول دارد، اما دنبالهاش را قبول ندارد! یعنی، قبول ندارد که علی میخواست سر فاطمه هوو بیاورد! این را محال ممکن میداند؛ اما دنباله حدیث را که میگوید: هر کس فاطمه را بیازارد مرا آزرده است، قبول دارد!.
برای درک ژرفای حماقت این مردم به این مثال توجه کنید:
مثل اینکه ما بگوییم: فلان کس، حضرت محمد را در بلخ ملاقات کرد و از ایشان روایتی نقل کرد که حضرت عمر جهنمی است (نعوذ بالله) و حضرت حسن، بد است. حال یک احمق بیاید و این حدیث را قبول کند که گفته است: حضرت عمر (نعوذ بالله) جهنمی است! اما قسمتی را که درباره حسن است، بگوید: دروغ است چون حضرت محمد اصلاً به بلخ نرفتهاند.
اگر دروغ است خب درباره عمر و ابوبکر هم دروغ است!!؟
قربانی برم خدا را
یک بام دو هوا را!
[۴۰۵] ص ٧۰۰.