حقه بازی هشتم: گفتن نیمی از حقیقت
شیطان پرستان اگر بخواهند به روش شیعه با ما بحث کنند براحتی میتوانند با قرآن ثابت نمایند که شیطان موجود خوبی بوده است، مثلاً با استناد به آیه زیر میتوانند ثابت کنند که دعا کرده و الله دعایش را اجابت کرد:
﴿قَالَ أَنظِرۡنِيٓ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ١٤ قَالَ إِنَّكَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِينَ١٥﴾[الأعراف: ۱۴-۱۵]
شیطان گفت: «ای الله مرا تا روزى که (مردم) برانگیخته مىشوند مهلت ده (و زنده بگذار!)» الله فرمود: «تو از مهلت داده شدگانى!».
و یا بگویند موحد بود و از مشرکان بیزار... و از الله میترسید پس متقی شد و توبه کرده بود. و این آیه را دلیل بیاورند:
﴿وَإِذۡ زَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ ٱلۡيَوۡمَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَإِنِّي جَارٞ لَّكُمۡۖ فَلَمَّا تَرَآءَتِ ٱلۡفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّنكُمۡ إِنِّيٓ أَرَىٰ مَا لَا تَرَوۡنَ إِنِّيٓ أَخَافُ ٱللَّهَۚ وَٱللَّهُ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٤٨﴾[الأنفال: ۴۸]
«و هنگامى را که شیطان، اعمال آنها را در نظرشان جلوه داد، و گفت: «امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمىگردد! و من، و پناهدهنده شما هستم!» امّا هنگامى که دو گروه (کافران، و مؤمنان) در برابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما (مشرکان) بیزارم! من چیزى مىبینم که شما نمىبینید؛ من از الله مىترسم، خداوند شدیدالعقاب است!».
این روش شیعه معجزه میکند! (البته برای نادانان) و از شیطان متقی میسازد و لقمان را بهتر از پیامبرصنشان میدهد.
آری او میتواند با این روش بگوید: چون سورهای به نام لقمان در قرآن هست پس او بهتر ازحضرت محمد است و ما مرتب میگوییم که به نام محمد سوره داریم، اما آنها خود را به کری میزنند.
روش شیعه، این است که فقط به چیزی توجه دارد که از آن خوشش میآید، فقط چیزی را ذکر میکند که میخواهد، نه چیزی که هست.
شیطان پرست، خوبی شیطان را (به برداشت و تاویل خودش)از قرآن ذکر میکنند و وقتی بگوییم: بدیاش را بگو. میگوید: من همۀ قرآن را قبول ندارم. لقمان پرست را هم بگوییم: سورۀ محمد را هم ببین. میگوید: من همۀ قرآن را قبول ندارم.به علی پرست میگوییم: فضایل علی درست است، اما فضایل عمر و ابوبکر را هم در نزد سنیها ببین. میگوید: من همۀ احادیث را قبول ندارم. من مشترکات را قبول دارم.
آیه اجابت دعای شیطان نیز از مشترکات ما و شیطان پرستان است.
شیعه حق ندارد از کتب ما دلیل بیاورد که شما خود شاهد فضایل علی هستید و بعد نتیجه بگیرد که علی بهتر از ابوبکر است. ما هم شواهدی بر فضایل ابوبکر و عمر میآوریم؛ چون در همان کتاب نوشته شده است که ابوبکر از علی بهتر است. پس این حجت آوردن شیعه بیهوده است اما از بس تکرار میکنند برایشان موجه جلوه کرده است.