ادعای ۴۴۳- سند اضافی در درست بودن حدیث «علی باب علم پیامبر است»
و امام احمد بن محمد بن الصدیق مغربی، ساکن قاهره مصر در تصحیح این حدیث شریف، کتابی نوشته است به نام «فتح الملك العلي بصحة حديث باب مدينة العلم علي» [۵۸۴].
اگر به همین مقدار قلبتان آرام نمیگیرد، میتوانم مبسوطتر با عبارات مختلف در این باب نقل اخبار بنمایم.
از جمله احادیث مستفیضه که ممکن است به حد تواتر رسیده باشد؛ زیرا روات فریقین (شیعه و سنی) حکم بر صحت آن دادهاند؛ از قبیل امام احمد بن حنبل در «مناقب مسند» و حاکم در «مستدرک» و مولی علی متقی در ص ۴۰۱ از جزء ششم «کنز العمال» [۵۸۵]و حافظ ابو نعیم اصفهانی در «حلية الاولياء» [۵۸۶]و محمد بن صبان مصری در «اسعاف الراغبین» و ابن مغازلی، فقیه شافعی در «مناقب» و جلال الدین سیوطی در «جامع الصغیر» و «جمع الجوامع»و «لئالی المصنوعه» و ابو عیسی ترمذی در «صحیح» [۵۸٧]و محمد بن طلحه شافعی در «مطالب السئول»و شیخ سلیمان بلخی حنفی در «ینابیع الموده» و محمد بن یوسف گنجی شافعی در «کفايت الطالب» و سبط ابن جوزی در «تذکرة خواص الامه»و ابن حجر مکی در «صواعق محرقه» [۵۸۸]و محب الدین طبری در «رياض النظره» و شیخ الاسلام حموینی در «فرائد السمطين» و ابن صباغ مالکی در «فصول المهمه» و ابن ابی الحدید معتزلی در «شرح نهج البلاغه» و بسیاری دیگر از اکابر علمای خودتان گذشته از عموم علمای شیعه، آن را نقل نمودهاند که رسول اکرم فرمود: «انا دار الحکمة وعلي بابها ومن اراد الحکمة فليات الباب».
این مرد (علی بن ابیطالب) امیر و رئیس مردمان نیکو کار و قاتل کفار است. نصرت یاری کنندۀ او و خوار میشود خوار کننده او. بعد از آن، صدای مبارک را بلند نمود و فرمود که من، شهرستان علم و علی، دروازه آن است. پس هر کس اراده دارد از علوم مخصوص من بهره بردارد، پس باید از آن در وارد شود (که مراد علی بن ابی طالب باشد).
و محمد بن یوسف گنجی، باب ۲۱ از کتاب «کفايت الطالب»را به این حدیث شریف اختصاص داده است و بعد از نقل خبر با سلسله اسناد آن اظهار نظر میکند تا آن جا که میگوید: این حدیث بسیار عالی و نیکو است که از آن حکمت و فلسفۀ اشیاء و بیان امر و نهی و حلال و حرام آشکار شود و اینکه خداوند به پیغمبر تعلیم نمود و ایشان به علی مرحمت کرد و فرمود: علی باب حکمت من است. به آن مراجعه نمایید تا کشف حقایق شود.
و نیز ابن مغازلی شافعی در «مناقب» و ابن عساکر در تاریخ خود با ذکر طریق حدیث از مشایخ خود و خطیب خوارزمی در «مناقب» و شیخ الاسلام حموینی در «فرائد» و دیلمی در «فردوس» و محمد بن یوسف گنجی شافعی در «کفایت الطالب» [۵۸٩]و شیخ سلیمان بلخی حنفی در «ینابیع الموده» [۵٩۰]و بسیاری از اکابر علمای خودتان از ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری روایت نمودهاند که رسول اکرم بازوی علی را گرفت و فرمود: «هذا امير البررة وقاتل الکفره منصور من نصره مخذول من خذله فمديها صوته ثم قال انا مدينة العلم وعلي بابها فمن اراد العلم فيات الباب (۱).
و نیز شافعی آورده است که رسول اکرم فرمود: «أنا مدينة العلم وعلي بابها وان البيوت لا يدخلها الا من باب»من، مدینه و شهر علم هستم و علی، باب آن است و برخانهها نمیتوان داخل شد، مگر از در آنها؛ یعنی، به علوم مکنونه در شهر وجود من نخواهید رسید، مگر توسط علی بن ابیطالب.
و صاحب «مناقب فاخره» از ابن عباس روایت نموده است که رسول خدا فرمود: من، شهر علم و علی، در آن است. پس هر کس علم دین میخواهد، باید از آن در درآید. بعد از آن فرمود: من، شهرستان علمم و تو یا علی، باب آن هستی. دروغ گوید آن کس که گمان نماید بدون واسطۀ تو به من میرسد.
و ابن ابی الحدید در چند جا از «شرح نهج البلاغه» و ابو اسحق ابراهیم بن سعد الدین محمد حموینی در «فرائد السمطین» از ابن عباس و أخطباء خوارزمی در «مناقب» از عمرو بن عاص و امام الحرم احمد بن عبدالله شافعی در «ذخایر العقبی» و امام احمد بن حنبل در «مسند» و میرسید علی همدانی در «مودة القربی»حتی ابن حجر متعصب در «صواعق محرقه» [۵٩۱]از بزاز آورده است و طبرانی در «اوسط» از جابر بن عبدالله و ابن عدی از عبدالله بن عمر و حاکم و ترمذی از علی نقل نمودهاند که رسول الله فرمود: «انا مدينة العلم وعلي بابها اراد العلم فليات الباب».
آنگاه در ذیل این حدیث میگوید: مردم کوته فکر مضطرب شدند از این حدیث و جماعتی گفتند: این حدیث از موضوعات است (از قبیل ابن جوزی و نووی) اما حاکم صاحب «مستدرک» که قولش در نزد شما سندیت دارد، وقتی این حرفها را شنید، گفت: «ان الحديث صحيح»بدرستی که این حدیث، صحیح است.
جواب ما:
یک مکر شیعهها این است که مرتب مطلب دروغ خود را تکرار میکنند تا شاید طرف خسته شود و از میدان بگریزد. بخوانید چه نوشته و ما قبلاٌ جواب دادهایم.
حدیثهایی که حاکم نقل کرده است پر از دروغ است. همین حاکم نقل کرده که علی شراب خورده است! قبول میکنی؟ و سلیمان بلخی یک صوفی شیعه و گمراه است که تنها شما او را عالم و فقیه میدانید.
نام هیثمی و عسقلانی را هم آوردهای که البته آنها صاحب نظر بودند. نظر آنها این بود که این حدیث، دروغ است و تو در روز روشن به آنها تهمت زدی!.
[۵۸۴] که در سال ۱۳۵۴ هجری در مطبعه اعلامیه مصر چاپ گردید و در کتابخانه خصوصی بنده موجود است. [۵۸۵] جزء ۶، ص ۴۰۱. [۵۸۶] ج۱، ص ۶۴. [۵۸٧] ج۲، ص ۲۱۴. [۵۸۸] فصل ۲، باب٩، ص ٧۵. [۵۸٩] باب ۵۸. [۵٩۰] باب ۱۴. [۵٩۱] فصل ۲، باب ٩ (حدیث نهم از چهل حدیث در فضائل علی)،ص ٧۵.