ادعای ۲۶۶- ابن عقدۀ سنی را به خاطر حق گویی کشتند
چنانکه تاریخ نشان میدهد بسیاری از اکابر علمای خودتان به خاطر حق نویسی در زمان حیاتشان بیچاره و موهون و آواره شدند و علمای متعصب و عوام بیخرد خواندن کتابهای آنان را تحریم نمودند و عاقبت هم سبب قتل آنها گردیدند.
مانند حافظ ابن عقده ابو العباس احمد بن محمد بن سعید همدانی متوفی ۳۳۳ قمری توثیق نموده است و در ترجمۀ حالات او مینویسند: سیصد هزار حدیث با سندهای آن حفظ داشت و بسیار ثقه و راستگو بود.
به علت اینکه در مجامع عمومی در کوفه و بغداد مثالب و معایب شیخین (ابی بکر و عمر) را میگفت، او را رافضی خواندند و از نقل روایاتش خود داری نمودند.
ابن کثیر و ذهبی و شافعی دربارۀ او نوشتهاند: «ان هذا الشيخ کان يجلس في جامع براثا ويحدث الناس بمثالب الشيخين ولذا ترکت رواياته والا فلا کلام لاحد في صدقه وثقته؟».
شیخ ابن عقده مینشست در جامع براثا (که امروزه مسجد براثا بین بغداد و کاظمین معروف است) و معایب شیخین (ابی بکر و عمر) را برای مردم نقل میکرد؛ برای همین عمل، او و روایاتش را ترک نمودیم والا احدی در صداقت و راست گوئی و موثق بودن او حرفی نزده است؟!... [۳۳۸].
جواب ما:
حرفت را نفهمیدم! از یک طرف میگویی: ذهبی گفته است که ابن عقده بسیار ثقه و راستگو بود و از طرف دیگر میگویی: ذهبی گفته است: این شیح مینشست و از ابوبکر بدگویی میکرد.
برای آنکه شیعهها از خواب بیدار شوند، حرفش را ترجمه میکنم: ابن عقده به گفتۀ علامه مجلسی بسیار ثقه و راستگو بود و شکی در امر راستگویی او نیست! اما ابن عقده در مسجد کوفه مینشست و عیبهای علی را برای مردم میگفت؛ به همین خاطر، با وجود مورد اطمینان و راستگو بودن از او حدیثی نقل نمیکنیم.
آیا ممکن است کسی از علی بدگویی کند و نزد شیعه راستگو باشد؟! آیا ممکن است کسی از محمد بدگویی کند و مورد اطمینان باشد؟! ابوبکر و عمر نیز، همین مقام را نزد ما دارند. چگونه ممکن است ما ببینیم کسی از آنها بدگویی میکند! و او را مورد اطمینان و راستگو بدانیم؟! اگر راستگو میدانیم، چرا حدیث او را نقل نمیکنیم.
[۳۳۸] ص ۶۱۰.