ادعای ۴۳۵- سنی میگوید: علی جوان و کم تجربه بود. و مسبب خون ریزیها!
اینکه فرمودید: علی چون جوان و کم تجریه بود قدرت و توانایی خلافت نداشت. بعد از بیست و پنج سال هم که به خلافت رسید، به خاطر نداشتن حسن سیاست آن همه خونریزی و انقلاب بر پا شد؟!.
نفهمیدم مراد از سیاست در نظر آقایان چیست؟ اگر مراد دروغ گفتن و استفاده از حیله و دسیسه و نفاق و امتزاج حق و باطل است (که ابناء هر زمان برای حفظ مقام و منصب خود به کار بردهاند و میبرند)، تصدیق میکنم که علی فاقد چنین سیاستی بود و آن حضرت هرگز سیاستمداری به این معنا نبودند.
قبلا عرض کردم وقتی به خلافت ظاهری رسید فوری تمام احکام و مأمورینی که روی کار بودند، معزول نمود. عبدالله بن عباس (ابن عم آن حضرت) و دیگران عرض کردند: خوب است قدری ابلاغ این حکم را به تأخیر بیندازید تا همگی حکام و مأمورین ایالات و ولایات به مقام خلافت شما تسلیم گردند؛ آنگاه حکم عزل آنها را به تدریج ابلاغ فرمایید... [۵٧۲].
جواب ما:
ما این طور نگفتیم. جوان هم میتواند رهبر شود و هیچگاه نگفتیم که علی خلیفۀ راشد نبود.
حرفی که درباره تروایح زده بود یادتان میآید؟ گفته بود که علی از ترس مردم، نماز تراویح را تغییر نداد و از ترس زبان مردم به عایشه که قاتل هزاران نفر بود، چیزی نگفت! چرا آن جا مصلحت گرا بود و این جا نبود!.
اصلاً حرف این است که شما یک علی ساختهاید، فوق یک انسان عادی! این علی شما در علم و شجاعت و حل معما و چیستان و در تدبیر، برترین است؛ حتی عالم الغیب و الشهاده است؟! حالا این علی وقتی به خلافت میرسد، حریف یک استاندار خود نمیشود! نگویید که علی قدرت نداشت! قدرت داشت چون که ایشان در حال حمله و معاویه در حال دفاع بود.
ما میخواهیم تضاد و باورهای شما را آشکار کنیم. ما میگوییم: واقعیتهای تاریخ نشان میدهد که علی عالم کل و مدبّر کل و عالم به غیب و شهاده نبود، خلیفۀ بر حق بود در این حرفی نیست! اما این طور نبود که در هر چیزی برترین باشد. اگر این باور را قبول کنیم، ناکامی علی را چگونه توجیه کنیم!.
حتی اگر علی سیاست باز و مصلحت گرا نبود، باز باید پیروز میشد؛ زیرا حق، تدبیر، علم و شجاعت همه در او جمع بود و بر مسند خلافت هم تکیه زده بود!.
پس لطفاً یا علی را از مقام الهی پایین بیاور و به عنوان یک بشر خوب او را بپذیر نه بیشتر یا جواب سوال ما را بدهید.
[۵٧۲. - ص ۸٩۶.