روزهای پیشاور ردی بر کتاب شبهای پیشاور

فهرست کتاب

ادعای ۳۱۳- فدک مال فاطمه بود و غصب شد... [۳۸٧].

ادعای ۳۱۳- فدک مال فاطمه بود و غصب شد... [۳۸٧].

جواب ما:

اول، اگر پیامبر فدک را چند سال قبل به فاطمه بخشیده بود، باید فدک در قبضۀ فاطمهلمی‌بود. دیگر چه معنی دارد برود نزد حضرت ابوبکر که فدک را به من بده؟

دوم، اگر فدک در دست فاطمه بود، حتماً کارگرانی در آن کار می‌کردند. در این صورت، باید راویان شما صحنه‌های دلخراش بیرون کردن کارگران با وفای فاطمه را از باغ فدک ترسیم می‌نمودند. اما هیچ ذکری در کتب شما حتی در بحارالانوار ۱۱۰ جلدی نیست! یعنی، در کتاب‌های شما ننوشته است که حضرت ابوبکر کارگران حضرت فاطمه را از باغ‌های فدک بیرون کرد یا آن را از حضرت زهرا باز پس گرفت. اگر حرفم نادرست است، سند بیاورید.

سوم، محال است که ایشان امر به بدی کنند و بگویند: بعد از وفاتم جزیرۀ کیش را به دخترم بدهید. این مال شما نیست. پیغمبر یک خدمتکار به فاطمه نداد چه برسد به فدک! چهارم، گفتی لشکر اسلامی، فدک را فتح نکرد و به صورت هبه به پیامبر داده شد... البته سربازان اسلام به طور مستقیم آن را فتح نکردند؛ اما از ترس هیبت آن‌ها بود که یهودیان تسلیم شدند (سند ما: رفتار اهل مکه با پیامبر وقتی که لشکر نداشت). پس مال حکومت بود؛ اما مصرف آن در دست پیامبر... و ابوبکر هم در همان جایی خرج می‌کرد که رسول می‌کرد و همچنین عمر و عثمان و علی) و کسی مخالف این گفته نیست.

پنجم، از نظر ما حضرت فاطمه، بشر است و معصوم نیست و ممکن است گاهی در دعوایی حق با ایشان نباشد. سعی نکن از ما بخواهی مثل شما خدا گونه به ایشان نگاه کنیم.

ادعا شیعه- هرکس فاطمه را آزار دهد، رسول را آزارداده است

می‌گوید: این سخن را پیامبر فرموده‌اند.

جواب ما:

منظور حضرت محمدصاین بود که هر کس فاطمه را به ناحق یا در امری مباح بیازارد، مرا آزرده است و ابوبکر با فاطمه دعوای شخصی نداشت. و حضرت ابوبکر قصد آزار فاطمه را نداشت. به عنوان امیر، امر پیامبر را اجرا کرد و اجازه نداد اموال حکومتی به عنوان ارث بین دختر و زنان پیامبر تقسیم شود. او حتی دختر خود و دختر عمر (عایشه و حفصه) را نیز محروم کرد.

رد کردن در خواست فاطمه گناه نیست. خود رسول الله درخواست حضرت فاطمه را برای گرفتن خدمتکار از بیت المال نپذیرفتند. پس همیشه حق با حضرت فاطمهلنبود.

مشکل بزرگ شما این است که از حضرت فاطمه الهه ساخته‌اید! هر چند که به زبان نمی‌گویید: حضرت ابوبکر، عایدات فدک را در همان جایی خرج کرد که رسول الله مصرف می‌کردند و حق فاطمه را همانقدر به او و فرزندانش دادند که پیامبر می‌دادند. درستی حرف حضرت ابوبکر آن زمان ثابت شد که حضرت علی در ۵ سال و اندی از دوران خلافت خود، قانون حضرت ابوبکر را برای فدک تغییر ندادند و به این ترتیب، در عمل مهر درست بودن را بر فرموده ابوبکرسزدند.

در ضمن، این سخن را رسول الله وقتی فرمودند که فاطمه از علی ناراضی بود. این هم سند از بخاری. آیا بخاری را قبول دارید؟.

پس بیایید سری به صحیح بخاری و مسلم بزنیم:

صحیح بخاری [۳۸۸]: امام بخاری آن را به روایت از مسور بن مخرمه چنین نقل کرده است:

از رسول اکرمصشنیدم که فرمود: بنی‌هاشم اجازت خواستند تا دخترشان را به عقد علی بی ابی طالب در آورند. من هرگز چنین اجازه‌ای نمی‌دهم، مگر اینکه علی بن ابی طالب دخترم را طلاق بدهد بعد با دختر بنی‌هاشم ازدواج کند. همانا فاطمه پاره تن من است. هر گونه اذیت و ناراحتی او موجب اذیت و ناراحتی من‌خواهد شد.

امام مسلم نیز، این حدیث را از مسور بن مخرمه همین طور روایت کرده است. پس دلیل این گفتۀ رسول اکرمصکه فرمودند: فاطمه پاره تن من است... این بود که حضرت علیساراده کرده بود تا با دختر ابوجهل ازدواج کند.

واقعاً این کار شما ؛یعنی، جعل احادیث و سانسور آن‌ها و خیانت به نقل و قول برای اثبات ادعای باطل خودتان، شرم آور است!.

ای مدعیان دروغین، اگر شما مدعی هستید که خدا و رسول خداصبر ابوبکر خشم گرفتند به خاطر اینکه ابوبکر، فاطمه را رنجانده بود. این دعوی شما مستلزم این است که ابتدا خشم خدا و رسولصرا متوجه حضرت علی بن ابی طالب کنید. آنگاه ابوبکر به مراتب از رنجاندن فاطمه دورتر است تا علی بن ابی طالب.

اگر شما می‌گویید که علی از آن خواستگاری توبه کرد و منصرف شد. این قول شما مستلزم این است که او معصوم نباشد. اگر گناه رنجاندن و آزار رساندن به فاطمهلبا توبه از بین می‌رود، آنگاه گناه کسی که قول و دعوی فاطمه را به خاطر عمل کردن به خواست رسول الله رد کرده است، با توبه و انجام حسنات به طریق اولی باید از بین برود. اگر شما در اثر جهالت و نادانی می‌گویید که این حرکت ابوبکرسدر برابر فاطمهلکفر است، آنگاه باید علی را نیز، تکفیر کنید.

اما شما به این جا که می‌رسید، منکر داستان می‌شوید و می‌گویید: علی هرگز از دختر ابوجهل خواستگاری نکرد. اگر این را قبول ندارید، جمله بعدی را که می‌گوید: هرکس فاطمه را آزار دهد مرا آزار داده است را نیز، نپذیرید. اما شما جملات اول روایت را قبول ندارید، آخرش را قبول دارید!!.

اینکه رسول الله فرمودند: هرکس فاطمه را آزار بدهد، مرا آزار داده است؛ درست است. اما منظورشان این بود که اگر به ناحق آزار دهد.

پیامبر دربارۀ ابوبکر هم فرمودند که اعمال او از اعمال همه امت در ترازوی عدالت سنگین‌تر است. این روش نادرستی است که چون مرغانِ نوک کج به حدیث‌های ما منقار بزنید! با روش شما حتی نصارا هم می‌تواند با چشم بستن بر آیاتی که در مدح رسول اکرم است و تنها با اتکا و اعتنا به آیاتی که در ستایش عیسی است، براحتی ثابت کند که عیسی برترین پیامبر است.

با روش شما حتی شیطان پرستان می‌توانند از قرآن ثابت کنند که شیطان موجود خوبی بود....

به جای اینکه آیه را سانسور و به نفع ادعای خود مصادره کنید، آیۀ شریفه:

﴿وَءَاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡكِينَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِيلِ[الإسراء: ۲۶]

را معنی کنید که آن قدر به آن تکیه می‌کنید.

این آیه را مدرکی قرار می‌دهید و به غلط می‌گویید که آن را به حضرت فاطمه بخشید. در این آیه که می‌گوید: از آن به نزدیکان خود و مسکینان و همچنین مسافران در راه مانده بدهید.

از این آیه مشخص است که این اموال، ملک شخصی پیامبر نمی‌باشد که آن را فقط به یک نفر بدهد! آیا همسران آن حضرت و دیگر خویشاوندان محتاج ایشان، نزدیکان ایشان نیستند؟ یا چشمتان را بر آن‌ها می‌بندید؟ پس مسکین و ابن سبیل چه می‌شود؟ چطور چیزی را که خداوند برگردن پیامبر می‌گذارد، شما برمی‌دارید.

پیامبر در طول حیات خویش از محصول آن به نزدیکان از جمله: حضرت زهرا و همسران و خویشان و همچنین فقرا و مستمندان و مسافران در راه مانده می‌دادند و فرمان خدا را اجرا می‌کردند.

آیا آن حدیثی که از ابوبکر صدیق روایت می‌کنید که «انبیا از خود ارث نمی‌گذارند» جواب حرف خودتان نیست یا شاید گوش حضرت ابوبکر سنگین بود که وقتی حضرت فاطمه می‌گفت: هبه مرا بده، ایشان جواب می‌دادند: ارثی نداری!.

[۳۸٧] ص ۶۸۰. [۳۸۸] کتاب النکاح باب ذب الرجل عن ابنته في الغیرة و الانصاف (۰۴٩۳۲).