ادعای ۳۳- سنی گواهی میدهد بر فضایل اهلبیت... پس مذهب ما درست است
مثل این حدیث:
«من لم يعرف حق عترتي، من الأنصار، والعرب فهو لأحد ثلاث: إما منافقا، وإما لزنية، وإما لغير، وإما لغير أي حملته أمه على غير طهور».
یعنی: «هرکس که نشناسد حق عترت مرا از انصار و عرب، پس او از سه حال خارج نیست یا منافق است یا ولد زنا و یا ولد حیض... [۳۲]».
جواب ما:
این حدیث در دو جای کتاب «صواعق محرقه»آمده بود: یک بار در جزء ۲، صفحه ۶۶۴، باب «الحث علی حبهم».
و بار دوم در صفحه ۴٩۸، جزء ۲، باب «لمقصد الثاني فيما تضمنته تلك الآية من طلب محبة آله وأن ذلك من كمال الإيمان»آمده است، اما اصل حدیث، این است:
«من لم يعرف حق عترتي، والأنصار، والعرب فهو لأحد ثلاث: إما منافقا، وإما لزنية، وإما لغير، وإما لغير أي حملته أمه على غير طهور».
یعنی: هرکس که نشناسد حق عترت مرا و انصار و عرب را، پس او از سه حال خارج نیست یا منافق است یا ولد زنا یا ولد حیض.
چرا حدیث را عوض کرده است؟ برای اینکه این جغد شب، دین ندارد و از الله نمیترسد. در ضمن ترسیده است خودش هم به خاطر دشمنی با صحابه، ولد زنا به حساب آید! پس متن حدیث را عوض کرده است! و همچنین روایت از این سند درست نیست؛اما او راضی نشده که ضعیف را ذکر کند مگر با تحریف.
جواب دوم ما:
احادیثی از زبان اهل سنت در مدح اهل بیت آورده که خود دلیل است بر اینکه راویان سنی از فضایل علی و اهل بیت چیزی را پنهان نکردهاند و از کسی واهمه نداشتند، اما نمیدانم چرا این همه حدیث صحیح را نادیده گرفتهاند و به احادیث جعلی و ضعیف استناد کردهاند؟.
چرا کتب مهم و درجه اول ما را مثل بخاری و مسلم که هر کدام بابی در فضل علی و فصلی در فضل اهل بیت دارند، رها کرده و به خواجه کلان(سلیمان بلخی) و میرسید همدانی و کواشکی و علوی و ثعلبی و چغال و بقال متوسل شده است؟!.
او حرف عجیبی دربارۀ ثعلبی زده است: ابتدا او را امام کرده و بعد امیر اصحاب حدیث نموده است که این دروغی شاخدار است.
ثعلبی که خدا از او بگذرد، مردیست که کتابش از احادیث دروغ و راست پر است، اما داعی او را امیر اصحاب حدیث و از اکابر علمای سنی دانسته است که دروغ محض است.
[۳۲] ص: ۶۵.