ادعای ۴۴۸- امام رضا خبر از چگونگی و ساعت مرگ خود داشت
از جمله در شرح مواقف، قضیۀ عهد نامه مامون الرشید عباسی و امام هشتم ـ حضرت رضا علی بن موسی ـ را نوشته است که بعد از اینکه مأمون، حضرت رضا را بعد از شش ماه مکاتبه و هدیه مجبور به قبول ولایت عهد خود نمود، عهد نامهای نوشتند و مأمون امضا کرد که بعد از مردن خود خلافت به حضرت رضا منتقل شود. وقتی ورقه را آوردند که حضرت امضاء نماید، قبل از امضاء شرحی با این مضمون در سجل خود نوشتند و بعد امضاء نمودند:
«من که علی بن موسی بن جعفر† هستم، خلیفه مأمون الرشید که خداوند او را برای استحکامات شرع محکم و قوی نماید و برای ارشاد و هدایت موفق بدارد. حق مارا به خوبی شناخت که دیگران نشناختند و رحمی را که دیگران قطع نمودند، او وصل نمود و نفوسی را که دیگران تهدید به قتل نمودند، او ایمن ساخت. حتی زنده نمود اشخاصی را که به پرتگاه فنا رسیده بودند. بینیاز نمود گروهی را که فقیر و محتاج بودند محض رضای پروردگار.
زود است که خداوند جزای شکر گزاران را بدهد وضایع نمیکند اجر نیکوکاران را.
بدرستی که او مرا به ولایت عهدی و امارتی بزرگ (بر مؤمنین) قرار داد؛ اگر من بعد از او زنده بمانم. ولکن جفر و جامعه دلالت بر خلافت این معنی دارد (یعنی، من بعد از او زنده نخواهم ماند)».
کلمات آن حضرت دلالت بر معنای دقیق دیگری دارد که میخواهد در لفافه بفهماند مأمون بر سر عهد خود نخواهد ماند.
و سعد بن مسعود عمر تفتازانی در «شرح مقاصد الطالبين في علم اصول الدين»به جملۀ جفر جامعه در عهدنامه از قلم آن حضرت مفصل اشاره نموده است؛ یعنی، جفر و جامعه نشان میدهد که مامون بر سر عهد خود نخواهد ماند. چنانکه دیدیم آنچه گفت، شد. آن پسر پیغمبر و پاره تن رسول الله را به زهر جفا شهید نمودند و صداقت و حقیقت علم آن حضرت ظاهر و هویدا شد و همه دانستند که آن خاندان جلیل علم به ظاهر و باطن امور دارند... [۵٩٧].
جواب ما:
نگاه کنید به این مرد هذیان گو و ببینید چه میگوید!.
مینویسد: امام رضا بر اساس علم جفر از آینده خبر داشت و میدانست پیش از مامون میمیرد و منصب ولایت عهدی را نمیپذیرفت؛ اما به علت اینکه مامون او را تهدید کرده بود به ناچار ولیعهدی مامون را پذیرفت!.
من اگر بدانم کی میمیرم از تهدید مامون چرا بترسم؟ هزار تفنگ هم به سوی من بگیرید، به شما میخندم چون میدانم که نمیمیرم! پس امام رضا غیب نمیدانست و به طمع خلافت، ولیعهد مامون شد و عجیب اینکه میگوید: مامون او را کشت تا خلیفه نشود! خب، پس اگر علم غیب میدانست تسلیم تهدید مامون نمیشد! چون میدانست آخرش، به سبب همین ولیعهد شدن میمیرد! و حرف آخرش از همه خنده دارتر است، مینویسد:
پاره تن رسول الله را با زهر جفا شهید نمودند! خب، سوال ما این است که پاره تن رسول الله باوجود آگاهی کامل به علم جفر چرا انگور آغشته به زهر را میل فرمودند!.
از این داعی بعید نیست که بگوید: ایشان را تهدید کردند و ایشان مجبور شدند که میل فرمایند!!.
[۵٩٧] ص ٩۳۱.