روزهای پیشاور ردی بر کتاب شبهای پیشاور

فهرست کتاب

ادعای ۲۴۴- طعن و انتقاد بر صحابه موجب کفر نمی‌شود

ادعای ۲۴۴- طعن و انتقاد بر صحابه موجب کفر نمی‌شود

در جواب سنی که پرسید شما چرا زنان و دوستان پیامبر را فحش می‌دهید. داعی وعده داده بود که جواب بدهد!.

داعی: میل نداشتم که شما در این مجلس آشکارا از این قبیل موضوعات بحث یا سؤال یا به قول خودتان گله و شکایت کنید که مجبور شوم، پاسخ بدهم.

خوب بود محرمانه بین خودمان این مطالب رد و بدل می‌شد تا جوابی مطابق صواب عرض می‌کردم. حالا هم تمنا می‌کنم تقاضای داعی را بپذیرید و از بحث علنی دربارۀ این موضوع صرف نظر نمایید. یک روز صبح خودم به خدمتتان می‌آیم و دو نفری قضیه را حل می‌کنیم.

خلاصۀ حرف او در پنج صفحه بعد این است که آدم با سَبّ صحابه کافر نمی‌شود! ولو اینکه از روی غرض و کینه توزی فحش بدهد... [۳۰۳].

جواب ما:

اجمالاً این حرف را قبول داریم که سب کنندۀ صحابه، فاسق است و کافر نیست!.

هر چند که امام مالک کسی را که به صحابه بغض داشته باشد، کافر می‌داند و آیۀ ﴿لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗرا شاهد می‌آورد.

اما قبول داریم که ۱۲ امامی را به خاطر سبّ صحابه نمی‌توان کافر گفت. کسانی که این مذهب جعلی را درست کرده‌اند، دقیقاً می‌دانستند کجا باید متوقف شوند تا کافر به شمار نیایند! زیرا از درون به پیکر اسلام ضربه زدن آسانتر است! عوام شیعه، جاهل هستند اما علمای آن‌ها بی‌شک منافقند.

یاد خاطره‌ای افتادم: عموی زنم؛ یعنی، شیخ عبدالحی بن عبدالطیف که روزگاری شاگرد ابو علی مودودی، مفکّر مشهور، بود، می‌گوید:

روزی برای علامه مودودی شرح دادم که شیعه‌ها در محلۀ ما اعمال حیرت آوری انجام می‌دهند و در آخر گفتم: آیا آن‌ها کافرند؟ گفت: نه کافر نیستند. این حرف بر من گران آمد. باز شرح دادم که چنین می‌کنند و چنان می‌کنند. آیا کافرند؟ گفت: نه، منافقند. دید که مسأله برایم قابل هضم نیست، خطاب به من گفت: چه خیال می‌کنی؟ آیا منافق از کافر بدتر نیست؟.

﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ فِي ٱلدَّرۡكِ ٱلۡأَسۡفَلِ مِنَ ٱلنَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمۡ نَصِيرًا١٤٥[النساء: ۱۴۵]

«بدرستی که منافقان در پایین‌ترین طبقه جهنم هستند و یاوری ندارند.»

می‌گوید:

دونمونه ذکر کرد: یکی اینکه از زبان ابوبکر نوشت که ایشان فرمود: علی روباه است؛ روباهی که می‌گوید شاهدم دمم است.

و از زبان عایشه، حضرت عثمان را فحش داد.

جواب ما:

و همۀ این عجایب و غرایب را در کتاب بی‌ارزش شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید یافت که نویسندۀ آن یک شیعۀ غالی و معتزلی است و کارش به سنی‌ها ربطی ندارد! البته این را بگوییم که شیعۀ عادی منافق نیست. او گمراه است. او با ابوبکری بد است که برایش ترسیم کرده‌اند. با اون ابوبکر ما هم بدیم. او با عمر حقیقی دشمن نیست او از عمری تنفر دارد که برایش ترسیم کرده‌اند. از این عمر ساختۀ ذهن بیمار عالمان شیعه، ما هم متنفریم.

[۳۰۳] ص ۵۸۲.