روزهای پیشاور ردی بر کتاب شبهای پیشاور

فهرست کتاب

ادعای ۱٧۸- پیامبر چهار صحابی را بسیار دوست می‌داشت: علی، ابوذر، مقداد و سلمان

ادعای ۱٧۸- پیامبر چهار صحابی را بسیار دوست می‌داشت: علی، ابوذر، مقداد و سلمان

می‌گوید: رسول الله فرمود: الله به من امر کرده است که با ۴ نفر دوست باش: علی، ابوذر، مقداد و سلمان.

این مرد از زبان سنی می‌نویسد:

مورخان نوشته‌اند: ابوذر، مرد ناراحتی بود و در شامات به نام علی (کرم الله وجهه)، تبلیغات شدیدی می‌نمود و مردم شامات را متوجه مقام علی نموده بود و می‌گفت از پیغمبر شنیدم که فرمود: علی، خلیفۀ من است. او دیگران را غاصب و علی را خلیفۀ منصوص معرفی می‌نمود، لذا عثمانسبرای حفظ جامعه و جلوگیری از فساد، ناگزیر او را از شامات فراخواند.

وقتی یک فردی بخواهد، مردم را بر خلاف صلاح جامعه تحریک کند بر خلیفۀ عصر لازم است که او را از محل انقلاب خارج نماید.

جواب ما:

این مرد از زبان سنی به ابوذر توهین می‌کند؛ در حالی که سنی به صحابه توهین نمی‌کند. او از زبان سنی می‌گوید که ابوذر می‌گفت: عثمان، غاصب خلافت است.

باز از زبان سنی می‌گوید:از کجا معلوم که ابوذر راست می‌گفت و حقی را ابراز می‌داشت و وضع حدیث از قول رسول الله نمی‌نمود؟... [۲۱۱].

جواب ما:

تو که این همه حدیث از اهل سنت آوردی، آیا نمی‌دانی که اهل سنت صحابه را عادل می‌دانند و معتقدند که هرگز صحابی از رسول الله خلاف حقیقت نقل قول نمی‌کند. پس چگونه ممکن است که سنی بگوید: از کجا معلوم ابوذر به رسول الله دروغ نبسته باشد!.

اگر سنی این حرف را زده است، پس دعوایت با او بر سر چیست؟ چرا با او مناظره می‌کنی؟ پس او هم یک شیعه است که کارش توهین به اصحاب پیامبر است. حالا چه فرقی دارد که ابوذر را بد بگوید یا ابی هریره را؟.

اخراج ابوذر به اجبار به ربذه توسط عثمانآن سنی دست پروردۀ داعی شیاد گفته است که ابوذر به میل خود به ربذه رفت که البته درست است. و بعد داعی، حدیثی از ابن ابی الحدید نقل کرده است و از زبان ابوذر به رسول الله تهمت زده است که روزی در مسجد خوابم برده بود، آن حضرت تشریف آورد و با پا به من زد که چرا در مسجد خوابیده ام؟ عرض کردم: بی‌اختیار خوابم برد.

آنگاه فرمود: وقتی تو را از مدینه اخراج نمایند، چه خواهی کرد؟ عرض کردم: به سرزمین مقدس شام می‌روم. فرمود: وقتی از آن جا هم اخراجت کنند، چه خواهی کرد؟ عرض کردم: برمی گردم به مسجد.

فرمود: وقتی از این جا هم اخراج شوی، چه خواهی کرد؟ عرض کردم: شمشیر می‌کشم و جنگ می‌کنم.

فرمود: آیا دلالت بکنم تو را به چیزی که خیر تو در آن باشد؟ عرض کردم: بلی. فرمود: «انسق معهم حيث ساقوك وتسمع وتطيع»یعنی، هرچه می‌کند، قبول کن و بشنو و اطاعت کن.

پس شنیدم و اطاعت نمودم. آنگاه گفت: «والله ليلقين الله عثمان وهو آثم في جنبی»، یعنی، به خدا قسم عثمان خدا را ملاقات می‌کند در حالی که گنه کار است در حق من... [۲۱۲].

جواب ما:

اینها، حرف‌های مفتی است که از ابن ابی الحدید نقل قول کرده است و پشیزی ارزش ندارد.

[۲۱۱] ص ۴۳۸. [۲۱۲] ص ۴۴۱.