حقه بازی دوم: شیعه و یا سنی نمای گمراه را به نام سنی معرفی میکند.
حقۀ دوم آنها این است که شیعه را سنی معرفی میکنند یا سنی شیعه شده را همچنان سنی معرفی میکنند تا سوء استفاده نمایند یا گمراهان گمنام را علامههای بزرگ و مشهور اهل سنت مینامند.
برای اینکه شیعیان بفهمند، حقه بازی در کجاست؛ مثالی میزنیم:
میگویم کافی و شریعتی و شیرین عبادی و گوگوش از امام صادق روایت کردهاند که... خواننده فکر میکند که شیرین عبادی در ردیف کافی است و راوی حدیث هم!!!
والله که نویسنده کتاب شبهای پیشاور از این بدتر کرده است. به نظر من، همین تقلب او کافیست که شیعیان از علمای خود روی گردان شوند.
حالا شما میتوانید، درک کنید که نویسنده برای گمراهی قوم خود از چه وسیلهای استفاده کرده. اما باز به این مثال توجه کنید:
من یک سنی هستم که روزگاری شیعه و حتی معلم دینیدر مداس تهران بودم، اما اکنون نوشتههای در مدح صحابه دارم و اگر ۵۰۰ سال بعد کسی بنویسد که محمد باقر بن حسن که از بزرگان شیعه بود (حالا کی پیدا میشود که بگوید نبود) از صحابه تعریف کرده است؛ و بعد نتیجه بگیرد که پس اهل شیعه در اصل طرفدار صحابه هستند. آیا این حقه بازی نیست؟ کتاب شبهای پیشاور پر است از این نوع حقه بازیها.