ادعای ۳۲۸ - از دست آزار سنیها، علی آرزوی مرگ داشت
آیا این بود نتیجه نزول آیات در حق علی که آن قدر آزار و اذیتش میکنند که در خطبه شقشقیه درد دل میکند و میفرماید:
«صبرت و في العين قذی و في الحلق شجی».
«صبر نمودم؛ مانند آدمی که در چشمش خار و خاشاک و در گلویش استخوانی مانده باشد».
این دو جمله از فرمایش آن حضرت، کنایه از شدت غم و غصه و اندوه و مرارت صبر و الم بوده است. بیخود نبود که میفرمود:
«والله لا بن ابي طالب آنس بالموت من الطعل بثدی امه»
«به خدا قسم، پسر ابوطالب انس و علاقهاش به مرگ بیشتر است از بچه رضیع به پستان مادر!».
آن قدر دل پر دردی داشت و از زندگانی سیر که وقتی اشقی الاولین و الاخرین، عبدالرحمن بن ملجم مرادی، شمشیر زهرآلود را بر فرق مبارکش زد، فرمود: به رب کعبه قسم که راحت شدم... [۴۰۳].
جواب ما:
گفته تو دروغ است، چون هرکس که ایمان علی را داشت، تحمل مشکلات دنیا برایش آسان میبود. ما که کسی نیستیم در مقابل مشکلات ناله نمیکنیم؛ علی با آن ایمانش که از بهترینهای امت بود، چرا زار زار میگرید؟ آن هم با این جملات زنانه؟!
دوم، مشکلات و مصیبتهای علی در مکه بود. در مدینه، در زمان پیامبر و خلفا از رهبران طراز اول بود.
سوم، میخواستی مردم چه کنند؟ سنیها علی را حتی خلیفه هم کردند و به او کمک کردند و عایشه و طلحه و زبیر را شکست داد و دمار از گروه خوارج برآورد. روز روشن را برمعاویه شب تار کرد.
به ادعای شما دختر یزد گرد سوم را در مقابل چشمان مشتاق تمام مسلمانان؛ حضرت عمر به حسین داد.
تو میگویی: نباید هیچ مشکلی داشت؟! البته علی هرچه مشکل داشت از شما دشمنان دوست نما بود.
او خوش و خرم در زمان خلفاء زندگی میکرد. دخترش را به عمر داد و در ولیمه عروسی عمر و دخترش، خندید و پیروزیهای مسلمانان در زمان عمر بیشتر خوشحالش کرد و در تقسیم غنایم و کنیز و برده،حق خود را چون از شرک کنندگان جنگ بدر بود، بیش از دیگران گرفت و وعده خداوند شامل حالش شد؛ چون ایمان آورده بود و در دنیا نیز، حیات و زندگی نیکویی داشت. دروغهای شما در کتاب نهج البلاغه چیزی را عوض نمیکند!.
﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗۖ﴾[النحل: ٩٧]
«هرکس که مومن باشد و عمل صالح کند ؛چه زن باشد چه مرد؛ پس به او زندگانی نیکو خواهیم داد».
[۴۰۳] ص ۶٩٧.