ادعای ۳۲٧- خدا علی را شاهد پیغمبر قرار داد
میگوید: این آیه درباره علی است: الله در سوره هود به صراحت میفرماید:
﴿أَفَمَن كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٖ مِّن رَّبِّهِۦ وَيَتۡلُوهُ شَاهِدٞ مِّنۡهُ وَمِن قَبۡلِهِۦ كِتَٰبُ مُوسَىٰٓ﴾[هود: ۱٧]
«آیا کسی از جانب الله دلیلی روشن چون قرآن دارد و با گواهی صادق مانند علی... [۴۰۲]»
جواب ما:
این ترجمه، دروغ است. پس سنی هم میتواند ادعا کند که منظور عمر است. اینگونه تفسیر، احمقانه است!.
میگوید: علمای شما گفتند: منظور کی است! خیال نکنید منظور از علمای ما، امام شافعی یا مالک هستند؛ بلکه منظورش از علمای ما، سلیمان بلخی، ثعلبی، سیوطی، حموینی، خوارزمی، ابن مغازلی و چغال و بقال است که در جای علما نشستهاند!.
مفسران ما،منظور از شاهد را، حضرت جبرئیل یا حضرت محمد دانستهاند و در قرآن آمده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰكَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِيرٗا٤٥﴾[الأحزاب: ۴۵]
«ای نبی، ما تو را شاهد و مژده دهنده و ترساننده فرستادیم».
پس قرآن میگوید: شاهد،پیامبر است نه علی.
ما یک سوال خود را بیجواب میدانیم: آخر چرا یک بار هم با صراحت به نام علی اشاره نمیکند؟!.
پس جواب بهاییها را چه بگوییم که ۱۲۰۰ سال بعد آمدند و ادعا کردند که نام بهاء الله در قرآن هست! چون در مکتب شیعهها درس خواندهاند، همان دلایل را میآورند که شیعه میآورد!.
عجیب است که هر آیه را میگویند درحق علی است؛ بعد که ما اصرار میکنیم چرا در قرآن دربارۀ امامت علی آیهای ندارد؟ درجواب میگویند: شما منکر حدیث هستید، مگر هر چیز باید در قرآن باشد؟!.
خب اگر هر چیزی نباید در قرآن باشد، پس این همه آیات را در حق علی تاویل نکنید. شما هم میدانید که عقیده به امامت، بدون دلایل قرآنی عقیدهای غیر معتبر است.
[۴۰۲] ص ۶٩۵.