ادعای ۲۲۴- امام سجاد در مقابل یزید سخنرانی کرد و یزید ترسید
در دنباله، داعی ۶ صفحه روضه خوانی کرد و دیگر حواله به ابن ابی الحدید و سلیمان بلخی نکرد؛ بلکه کاملاً به سبک روضه خوانهای شیعه، روضه خوانی کرد و یادش رفت که مجلس مناظره است. چون که ترک عادت موجب مرض است.
او میگوید: حضرت زینب و امام سجاد در مسجد سخنرانی کردند نه ببخشید بحرالطویل گفتهاند آن هم به کلامی مسجع و وزن دار!.
جواب ما:
که کاملاً آشکار است سخنرانی یک اسیر آشفته حال نیست؛
در اخبار صحیح آمده است که حضرت حسین، پسرش علی (سجاد) را با خود به کربلا نبرد؛ زیرا ایشان مریض بود و نمیتواست حرکت کند! اگر یزید بد بود و حسین را کشت و از ملت نترسید، کشتن ابن حسین آسانتر بود؛ اما او در دسترس نبود؛ در مدینه بود! این معقول نیست که تو مینویسی: ابن حسین را به شام آوردند و در مسجد به او اجازۀ سخنرانی دادند! تا آن جا که یزید ترسید و از مجلس خارج شد. تو میگویی: یزید از مجلس خارج شد! نه اینکه امام سجاد را بیرون کرده باشد!! بر عکس میگویی!.
این شیعهها وقتی روضه میخوانند آمپرشان بالا میرود و دیگر نمیدانند چه میگویند!.
کوچک که بودیم مادر ما، قصۀ حسین را میگفت که در مجالس روضه خوانی شنیده بود که سر حسین بر سر نیزه جلوی یزید شروع به صحبت کرد و لباس حسین حرکت کرد و یزید گفت: شلاق بزنید.
بزرگ که شدم در جایی خواندم که در روز قیامت حضرت محمدصشمر را به گوشهای میکشد که بگو: چگونه حسین را کشتی؟ و شمر شرح میدهد و حضرت محمد از روضه خوانی شمر آن قدر گریه میکند که نگو و نپرس!در قیامت گریه میکند
مجلسی هم در کتاب بحارالا نوارش گویا آمپرش خیلی بالا رفته بود و خواندم که الله شبهای جمعه با فرشتهها از آسمان نازل میشود تا قبر حسین را زیارت کند! و تازگی در اینترنت یک خبیث که کارش لعن صحابه است! گویا آمپرش از حد انفجار هم گذشته بود که این شعر را نوشت:
خدا یک شب زجای خود سفر کرد!
شبی را با علی تا صبح سر کرد!
اگر بینی خدایی میکند او!
کمال همنشین در او اثر کرد!
باز در یک جای دیگر نوشته بود که علی سرش را در چاههای مدینه میکرد و گریه مینمود و غصه میخورد.