ادعای ۳٩۸- سرگذشت علی مانند سرگذشتهارون است
میگوید: سکوت علی مثل سکوت موسی بود بر گوساله پرستی. پس طبق آیات قرآنی حضرتهارون و پیغمبر و خلیفۀ منصوص،حضرت موسی، به علت تنها بودن و اینکه امت آنها را خوار و زبون نمودند در مقابل عمل شنیع سامری و شرک مسلّم گوساله پرستی مردم، سکوت اختیار نمودند و قیام به سیف ننمودند.
علی هم که رسول اکرم او را شبیههارون و دارای منزلتهارونی معرفی نمود (چنانکه در لیالی ماضیه ذکر نمودیم)، اولی و احق بود که وقتی در مقابل امر واقع شده، قرار گرفت و تنها ماند و دنیا طلبان و مخالفان خود را چیره دید، مانند جنابهارون صبر و تحمل اختیار نماید.
خاتم الانبیاء از همه انبیاء بالاتر و حجت تام و تمام سیره خود میباشد که لازم است دربارۀ آن فکر نماییم که چرا در مقابل دشمنان و بدعتهای قوم، سیزده سال در مکۀ معظمه سکوت اختیار نمود تا جایی که شبانه از مرکز بعثت و وطن مألوف فرار اختیار نمود.
پس در جایی که پیغمبر اولوالعزم خدا با ترس و خوف فرار نمایند، آیا وصی رسول به خاطر قعود و عزلت و کناره گیری معذور نمیباشد... [۴٩۶].
جواب ما:
اینطور نیست که میگوید، تفاوتها را ببینید:
هارون منتظر برگشت موسی بود که بیاید و گوساله را از بین ببرد؛ برای همین ساکت نشست. علی منتظر برگشت کی بود؟! اگر موسی نبود،هارون اقدام میکرد.
هرگز او مانند علی، وزیر گوساله پرستان نشد و تنها مدت کمی صبر کرد تا موسی بر گردد؛ تا آن وقت هم از قوم دور بود و با آنها مخالف مینمود.
هارون قوم خود را منع کرد اما قوم گفتند: نه صبر میکنیم تا موسی بیاید. هارون با آنها همراه نشد و علی با قوم همراه بود.
اگر مسالۀ آمدن موسی نبود به نظر شماهارون وزیر سامری میشد در گوساله پرستی؟
نه؛ زیرا با گوساله پرستی دیگر مصلحتی در کار دین باقی نمیماند.
اما علی به گفتۀ شما وزیر شیخین شد و در مجلس آنها نشست و به عمر دختر داد. پس آنها را سامری نمیدانست. موسی آمد و گوساله را شکست پس سکوت هارون مصلحتی بود تا موسی بیاید.
اما علی منتظر کی بود؟ دیگر حضرت محمدی نبود که بیاید و گوساله را بشکند. علی باید اقدام میکرد! سکوت در مقابل گوساله پرستی برای حفظ جان؟!.
[۴٩۶] ص ۸۳٧.