ادعای ۳۴۳ - عایشه پیغمبر را آزار میداد.
چنانکه امام غزالی در «احياء العلوم» [۴۱٧]و کتاب «آداب النکاح» [۴۱۸]چندین خبر در مذمت عایشه نقل نموده است؛ از جمله: مقابلۀ او با رسول الله و قضاوت ابی بکر است که مولی علی متقی هم در «کنز العمال» [۴۱٩]و ابویعلی در «مسند» و ابو الشیخ در کتاب «امثال» آوردهاند که ابی بکر به ملاقات دخترش عایشه رفت چون بین پیغمبر و عایشه دلتنگی شده بود. ابوبکر را به قضاوت طلبید و در وقت سخن گفتن عایشه کلمات اهانت آمیز میگفت؛ در ضمن، به آن حضرت عرض میکرد که در گفتار و کردارت عدالت را پیشه کن!!.
آن حرف اهانت آمیز چنان در ابوبکر مؤثر شد که سیلی سختی به صورت دخترش زد که خون بر جامهاش سر ازیر شد. و نیز، امام غزالی در همان باب «نکاح» و دیگران نقل نمودهاند که ابی بکر به منزل دخترش وارد شد و فهمید که رسول الله از عایشه دلتنگ است. گفت: آنچه میان شما واقع شده است، بیان کنید تا من قضاوت نمایم. پیغمبر اکرم به عایشه فرمود: تکلمين او أکلم. تو حرف میزنی یا من حرف بزنم. در جواب عرض کرد: بل تکلم ولا تقل الا حقا. شما حرف بزنید؛ اما نگویید مگر حرف حق و راست!.
و در جملۀ دیگری از کلامش به آن حضرت عرض کرد: «انت الذي تزعم انك نبي الله». «تویی آن کسی که گمان میکنی پیغمبر خدا هستی!».
آیا این جملات طعن به مقام نبوت نبود؟ مگر عایشه آن حضرت را پیغمبر بر حق نمیدانست که چنین کلماتی به آن حضرت میگفت. و داعی شیاد نتیجه گرفته است که این آیه بر عایشه منطبق است:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمۡ عَذَابٗا مُّهِينٗا٥٧﴾[الأحزاب: ۵٧]
«چرندیاتی گفته است مبنی بر اینکه عایشه زن نا آرامی بود... [۴۲۰]».
جواب ما:
جوابش یک کلمه است: اول، اگر عایشه ملعون بود، پس رسول الله نباید مصاحبش یک ملعون میبود و باید طلاقش میداد. آیا این توهین به پیامبر نیست که میگویید رسول الله با یک ملعون در یک بستر میخوابیدند.
دوم، زن و شوهر دعوا کنند و احمقها باور کنند! یعنی زود آشتی میکنند
سوم، وقتی عایشه میگوید: ای مدعی پیامبری؛ یعنی، من تو را به پیامبری قبول ندارم؛ یعنی، کافرم. پس خود به خود مطلقه میشد.
در نتیجه یا شما دروغ میگویید یا پیامبر را متهم میکنید که زنی کافر را طلاق نداده است.
البته که شما دروغ میگویید.
[۴۱٧] جزء دوم، ص ۱۳۵. [۴۱۸] باب ۳. [۴۱٩] ج ٧، ص ۱۱۶. [۴۲۰] ص ٧۲۲.